arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۲۰۰۹
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۰۸ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳

اصلاح طلبان این روزها کجا هستند؟

درعرصه عمومی و اخبار رسانه ها همچنان سهم اصولگرایان بیش از اصلاح طلبان است. درحالی که انتظار بود بعد از تغییر دولت، اصلاح طلبان از محاق درآیند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آذر منصوری  با اشاره به اینکه به شخصه هیچ ارتباطی با دولت ندارد و از منظر یک فعال سیاسی اصلاح طلب به تحلیل رویدادها می پردازد، می گوید به برخی تحلیل ها مبنی بر کاسته شدن از حمایت اصلاح طلبان از دولت اعتقاد ندارد و طرح آن را خطای استراتژیکی می داند.

 او می گوید که اتفاقا در این شرایط دولت باید از سوی اصلاح طلبان حمایت شود و انتظارات از دولت باید به همان تصوری که قبل از انتخابات از دولت وجود داشت معطوف شود.

او می گوید ما نمی توانیم از دولت انتظار داشته باشیم که همه موانع را یکجا از سر راه بردارد. دولت با مشکلات زیادی روبه روست و هرقدر در مذاکرات هسته ای جلوتر برود، تحرکات افراطیون بیشتر می شود.

اصلاح طلبان این روزها کجا هستند؟

درعرصه عمومی و اخبار رسانه ها همچنان سهم اصولگرایان بیش از اصلاح طلبان است. درحالی که انتظار بود بعد از تغییر دولت، اصلاح طلبان از محاق درآیند.

بخش عمده این شرایط به وقفه و رکودی که در طول هشت سال گذشته متوجه اصلاح طلبان بود، بازمی گردد. شرایط ویژه باعث شده بود که هزینه ای که اصلاح طلبان برای فعالیت سیاسی پرداخت می کنند بالا باشد.

بخشی از بی تحرکی اصلاح طلبان شاید ناشی از این باشد و اتفاقا رکود این چندساله به ویژه خارج شدن اصلاح طلبان از ساختار مدیریتی کشور عامل این شد. البته ما نباید فضای رسانه ای را به کل فضای سیاسی کشور تعمیم دهیم چون در انتخابات، این اصلاح طلبان بودند که حرکت و اجماع کردند.

اصلا سوال اصلی همین است و این انتظار وجود داشت که این حضور ادامه یابد. چه در قالب حمایت، چه نقد سازنده. یک بحثی همان اوایل مطرح شد و آن اینکه بله این اصلاح طلبان بودند که عامل برد در انتخابات شدند اما اگر در فضای سیاسی کمتر شاهد حضور آنها در عرصه عملی و نظری باشیم مانند این است که اصولگرایان در عمل پیروز اصلی انتخابات بوده اند. این قضیه به ویژه در زمان چینش کابینه آقای روحانی زیاد مطرح بود.

در سال 92 معلوم بود که امکان حضور نیروهای شاخص اصلاح طلب چندان مهیا نیست. منظورم این است که تصوری که از ابتدای امر مطرح بود این نبود که قرار است، اتفاق خاصی رخ دهد و اصلاح طلبان سکاندار شوند. می دانیم که مسیر طولانی است و نیاز به صبر داریم تا گشایش سیاسی در کشور ایجاد شود تا بشود حرکت در فضای عمومی جامعه را به شکلی تسهیل کرد. اصلی ترین اولویت حضور اصلاح طلبان در انتخابات، بحث سیاست خارجی بود. تصوری هم که هست این است که ما نمی توانیم سیاست خارجی را از سیاست داخلی جدا کنیم. در عین حال من رخوتی را در بین فعالان اصلاح طلب حس می کنم که این رخوت نگران کننده است. البته بخشی به میراث باقیمانده از دولت گذشته یعنی معطوف کردن همه کارها به دولت، مربوط است.

اما قاعدتا اصلاح طلبان باید از تجربه دولت اصلاحات درس گرفته باشند که قرار نیست همه تغییرات محدود به دولت شود. تلاش برای باقی ماندن در عرصه عمومی و تغییر در این حوزه همان طور که خود اصلاح طلبان هم بارها برآن تاکید کرده اند هدف اصلی است. نمونه این توانایی و تاثیر را هم ما زمان انتخابات دیدیم، چرا تلاش نمی کنند که این حضور در عرصه عمومی ادامه پیدا کند؟

این بی عملی اصلاح طلبان در شرایط فعلی قابل نقد است و من دنبال جایی می گشتم که این را طرح کنم.

من هم می خواستم علت را از شما بپرسم و مثلا پاسخ بشنوم که ما تلاشمان را به میزانی که می توانیم می کنیم یا کرده ایم.

تبدیل فضا زمان می برد. تجربه هشت سال اصلاحات را هم باید مد نظر داشته باشیم. افراطیون داخلی دنبال این هستند که از هر بهانه و دستاویزی برای حاشیه سازی و تندکردن فضا استفاده کنند.

یعنی این بی عملی از نگاه شما ناشی از نوعی محافظه کاری است، برای آنکه در شرایط فعلی بهانه به دست افراطیون برای برخورد با دولت داده نشود؟

نه این بهانه دادن نیست. منتها فضایی که در طول هشت سال گذشته اتفاق افتاده و تحولی که در سال گذشته شاهد بودیم هنوز نتوانسته اصلاح طلبان را از رخوتی که در آن گرفتارند خارج کند. دلایلش را هم البته توضیح دادم. همین شرایط است که به اعتقاد من شاید عاملی شده برای این کم تحرکی. من فکر می کنم در بحث هدفمندی یارانه ها، خیلی ها اینگونه تعبیر کردند که مردم به دولت اعتماد ندارند - شاید این تعبیر هم درست باشد - اما من فکر می کنم علت عمده همان بحثی است که ابتدا عرض کردم. اینکه در شرایط فعلی همه نگاه ها به سمت دولت است و این دامن اصلاح طلبان را هم گرفته که به دلیل تجربه دولت نهم و دهم هر اتفاقی بیفتد باید دولت انجام دهد. این درحالی است که اصلاح طلبان به عنوان نیروهای معتقد به اصلاح از درون، باید ببینند سهم خودشان چیست؟ همه تغییرات معطوف به حضور در قدرت نیست.

اتفاقا این پتانسیل اتکا به نیروی اجتماعی به آن اندازه که در اصلاح طلبان هست، در سایر گروه ها نیست.

بله من فکر می کنم شاید بهترین و مناسب ترین دستور کار اصلاح طلبان در شرایط فعلی این است که حس مسوولیت پذیری در جامعه را احیا کنند. اینکه من شهروند ایرانی همان قدر در تعیین سرنوشت خودم تاثیرگذارم که دولت های مستقر. متاسفانه سوءتدبیر در دولت گذشته حس مسوولیت پذیری را پایین آورده است و همین هم به اعتقاد من مساله ای هست که اصلاح طلبان باید روی آن کار کنند و با تقویت جامعه مدنی و نهاد سازی - به مقتضای توانمندی هایی که در جامعه هست - این حس را تقویت کنند. چنانچه این نهاد سازی صورت گیرد قطعا در بزنگاه های مهم هم به کمک اصلاح طلبان خواهند آمد. البته این اتفاقی نیست که به خودی خود صورت بگیرد. این را هم باید اضافه کنم که دولت هم باید یک کار ویژه برای به کار گیری مشارکت مردم و فعالیت های مدنی در دستور کار خودش قرار دهد. به نظرم می شود جامعه مدنی را به دورانی برگرداند که در دولت خاتمی با آن مواجه بودیم. البته همان زمان هم با توده ها ارتباط کاملی برقرار نشد.

اصطلاح معروفی بود که گفته شد دولت اصلاحات نتوانست دموکراسی را به سفره مردم گره بزند.

بله و این موضوع بسیار مهمی است که دموکراسی خود را با خواست ها و نیازهای مردم پیوند بزند. در این صورت جامعه مدنی ماندگار است، اما اگر این اتفاق نیفتد و دولتی روی کار بیاید که اساسا مخالف جامعه مدنی باشد خیلی راحت می تواند کنشگران را از فضای عمومی خارج کند.

نسبت شما الان با دولت تدبیر و امید چیست؟ یکی از دوستان می گفت که حمایت اصلاح طلبان از دولت دیگر به گستردگی ابتدای انتخاب ایشان نیست. نمی دانم این نظر چقدر درست است؟ این درحالی است که منتقدان دلواپس دولت به راحتی همایش برگزار می کنند اما بر سر راه تحرک اجتماعی اصلاح طلبان سنگ اندازی می شود.

من به شخصه هیچ ارتباطی با دولت ندارم و به عنوان یک فعال سیاسی اصلاح طلب تحلیل می کنم. در شرایط فعلی طرح این موضوع که حمایت اصلاح طلبان از دولت آقای «روحانی» کم شده خطای استراتژیکی است. به هرحال معلوم بود این دولت از ابتدا با مشکلات زیادی روبه رو است. یادم هست چند روز بعد از انتخابات و اولین مصاحبه «روحانی» در جمع رسانه ها، یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشتم که عنوانش این بود: «دستور کار جدید افراطیون.» مشخص بود که از همان فردای انتخابات دست به کار می شوند و نمونه مشخص آن هم همین دلواپس ها بودند که با طیب خاطر همایش خود را برگزار کردند یا به راحتی تجمع برگزار می کنند و بیانیه می دهند، خبرگزاری هایی خاص هم سریعا اخبارشان را انعکاس می دهند. ما انتظارمان از دولت باید برگردد به همان تصوری که قبل از انتخابات داشتیم. مشابه این رخدادها را در دولت «خاتمی» هم داشتیم و چیز جدیدی نیست خیلی از تجمعات اصلاح طلبان با محدودیت مواجه بود. ما نمی توانیم از دولت انتظار داشته باشیم که همه موانع را یک جا بردارد. دولت با مشکلات زیادی روبه روست و هرقدر بتواند در مذاکرات هسته ای و توافقی که با 1+5 صورت گرفته جلوتر برود از این طرف ما شاهد تحرکات اینچنینی خواهیم بود. تا جایی که با این حاشیه سازی ها آن توفیق دولت در سیاست خارجی را کمرنگ و پشتوانه اجتماعی دولت را از او جدا کنند. در بحث یارانه ها یا سبد کالا تحرکاتی که یک اقلیت در مجلس داشتند و متاسفانه در برخی مواقع در فضای مجلس غالب و تاثیرگذارند این قضیه را دیدیم. درباره یک میهمانی زنانه به مناسبت روز زن دیدیم که چه حاشیه سازی ای کردند. این صورت مساله است اما من فکر می کنم اینجا دولت آقای «روحانی» در چنین مواقعی باید جدی تر و مصمم تر پا به عرصه بگذارد.

در ادامه دادن مسیری که داشته و دارد یا ایستادن در برابر مخالفان؟

هم در ادامه مسیر خود و هم حمایت از حامیانش. ایشان در جمع استادان گفت چرا ساکت هستید و اظهار نظر نمی کنید و اجازه می دهید بی سوادان اظهارنظر کنند؟ خب آنها حاشیه امن دارند اما مدافعان و حامیان ایشان از حاشیه امن برخوردار نیستند. دولت است که باید این حاشیه امن را درست کند. به اعتقاد من نگرانی از طرح یکسری از واقعیات از سوی دولت نباید باعث شود که مخالفان افراطی اجازه پیدا کنند، به این شکل دستاوردهای دولت «روحانی» را زیر سوال ببرند. این به معنای آن نیست که آنها اجازه نقد و برگزاری همایش ندارند اما از این سو هم باید مدام مطرح شود که به عنوان مثال دستاورد آقایان دلواپس در هشت سال گذشته در سیاست خارجی و داخلی چه بوده است؟ درآمد بی سابقه حاصل فروش نفت به کجا ختم شده؟ نکته این است که با توجه به اشرافی که دولت بر عملکرد دولت گذشته دارد، باید همه اینها رسانه ای شود. وقتی «روحانی» گفت ما درحال آوار برداری هستیم یعنی تازه بعد از آن است که مشخص می شود زیر آوار چیست؟ اینها باید مطرح شود و این نقد بر دولت وارد است که بتواند با امکانات خود در فضای رسانه ای بر این جنگ روانی غلبه کند.

یک تحلیل این بود که شاید الان دیگر زمان آن گذشته و مردم دیگر انتظار ندارند بشنوند که مشکلات چه بود و چه دولتی تحویل گرفته شد. بهتر است که دولت اطلاعات لازم را در اختیار رسانه ها و تشکل های مردمی قرار دهد.

به نظر من این امکان در اختیار دولت هست که رسانه های حامی اش را به نوعی مدیریت کند تا بر این فضای روانی غلبه کند. الان رسانه محدود به چندرسانه مخالف دولت نیست. دولت می تواند با استفاده از فعالان این حوزه که در جامعه مدنی هم تاثیرگذارند آگاهی لازم را در جامعه جریان سازی کند. مخالفان دولت دنبال این هستند که پیامدهای ناشی از اجرای نادرست هدفمندی یارانه ها را که متاسفانه یکی از میراث های دولت قبل است گردن دولت فعلی بیندازند. دولت می توانست با کمک فعالان جامعه مدنی، قبل از اینکه ثبت نام یارانه ها شروع شود جامعه را نسبت به اجرای این طرح حساس کند. نقدی که نسبت به این بخش از فعالیت دولت وجود دارد این است که رسانه های حامی دولت به درستی مدیریت نمی شوند و همپوشانی باهم ندارند و قطعا مخالفان با توجه به امکانات بر جو روانی علیه دولت دامن خواهند زد.

به نظر می آید که بین اصلاح طلبان، دکتر «عارف» فعال تر از دیگران در فضای بعد از انتخابات حاضر و ظاهر شده است. به ویژه با نگاه به مجلس آینده.

هر تلاشی برای حضور به نفع اصلاح طلب هاست و آقای «عارف» هم پتانسیل بالایی دارد که در انتخابات قبل هم خودش را بیشتر نشان داد. تا جایی که من متوجه شدم تاکید همه نیروها بر این است که اجماع همه اصلاح طلب ها در انتخابات مجلس حفظ شود چون این تفرق و عدم اجماع در تجربه گذشته ثابت کرده که باعث می شود، اصلاح طلبان خودشان، خودشان را با کمترین هزینه از گردونه رقابت حذف کنند. باید به این نکته توجه شود که در انتخابات 92 تشکیل شورای مشورتی، با محوریت آقای خاتمی توانست این دغدغه را رفع کند؛ اجماعی که شکل گیری آن، حتی یک درصد هم به مخیله رقبای اصلاح طلبان خطور نمی کرد.

مگر الان مشکلی در ادامه این مسیر و اجماع وجود دارد؟

ظرفیت شورای مشورتی از مدت ها قبل شکل گرفت. در این شورا که شورای هماهنگی اصلاحات هم به نوعی جزیی از آن است تقریبا تمامی شخصیت های حقیقی و حقوقی اصلاح طلب به یک شکلی یا خودشان یا نمایندگانشان حضور دارند. ترکیب این شورای مشورتی بود که باعث شد اجماع اصلاح طلبان شکل بگیرد و بسیار هم تجربه موفقی بود. همه چهره های اصلاح طلب هم نسبت به آقای خاتمی اقبال دارند و ما نباید آن را در شرایط فعلی کمرنگ کنیم. همان مسیر آغازشده باید ادامه یابد. البته در انتخابات مجلس رسیدن به اجماع سخت تر است. به علت اینکه ما با جمعی بسیار و 32 استان روبه رو هستیم که کار را سخت تر و رسیدن به توافق را مشکل تر می کند.

به ویژه بحث بررسی صلاحیت ها.

بله و این نکته خیلی قابل تامل است. به اعتقاد من در شرایط فعلی صحبت از شکل دیگری از اجماع، احتمالا مخاطراتی ایجاد می کند. اصلاح طلبان قطعا در انتخابات مجلس آینده پرشورتر شرکت می کنند و همه تلاششان را خواهند کرد که از این ظرفیت استفاده کنند. ا گر تلاش شود اجماع بین اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان میانه شکل بگیرد می توان امیدوار بود که مجلس آینده متفاوت از مجلس فعلی شود.

بحث برسر حضور آقای «ناطق نوری» در انتخابات آینده مجلس به عنوان نقطه تلاقی دو جناح، این روزها هم از سوی اصولگرایان معتدل و هم اصلاح طلب ها مطرح می شود. همه هدف هم جلوگیری از حضور افراطیون است. این بحث تا چه حد جدی است؟

بله این اتفاق اگر بیفتد که خوشبختانه از الان آثارش را می بینیم باعث می شود که این اقلیت افراطی نتواند تاثیرگذار باشد.

در صورتی که ایشان بخواهد نقطه اتصال اصلاح طلبان و اصولگرایان در انتخابات آینده مجلس قرار گیرد، این مساله تضاد و تقابلی با شورای مشورتی و نقش آقای خاتمی نخواهد داشت؟

سابقه گذشته و موضع گیری های «ناطق نوری» قابل رصدکردن است. عملکرد ایشان در مجلس پنجم هم قابل دفاع است. با اینکه «ناطق» رقیب «خاتمی» بود اما ما شاهد انتخاباتی جدی در اولین دوره شوراهای شهر و روستا بودیم. هیات نظارت آن انتخابات از دل مجلس پنجم برآمد. آن دوره شوراهای شهر و روستا یکی از موفق ترین دوره ها در کشور بود که تحول تاثیر گذاری در مدیریت کشور داشت. موضع گیری ایشان در طول سال های گذشته من را نسبت به نگاه منصفانه ایشان بیشتر متقاعد کرد. «ناطق» همه تلاشش را می کند تا جلو برخی تندروی ها را در کشور بگیرد. او تعامل خوبی با جریان های سیاسی برقرار کرده است. همه اینها یعنی می شود از توان ایشان برای مجلس آینده بهره گرفت. این واقع بینی در اصلاح طلبان ایجاد شده که باید از این ظرفیت برای شکل گیری یک مجلس معتدل در آینده استفاده کرد.

به نظر می رسد که همین فعال شدن افراطیون و هجمه به دولت هم از ترس این است که متوجه شده اند برخی اصولگرایان هم به لزوم طرد آنها رسیده اند. درواقع آنها به شدت نگران حذف شدن خود هستند.

بله دقیقا همین طور است. در انتخابات گذشته می گفتند که دلیل شکست اصولگرایان عدم انسجام و یک صدایی شان بود اما من این استدلال را قبول ندارم. اگر مجموع آرای آنها را در یک کفه و رای روحانی» را در کفه دیگر بگذاریم، می بینیم که آرای «روحانی» بیشتر از مجموع اصولگرایان در انتخابات است. طیف افراطی متوجه شده که بدنه اجتماعی اش به شدت فروریخته و یک اقلیت محدودی به نامزد این طیف رای داده اند. همین ترس از فروریختن پایگاه آنها را به این سمت برده که از اهرم هایی برای حذف رقیب از صحنه استفاده کند.

تجربه اجماع بین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل برای مجلس آینده قاعدتا هم برای فضای سیاسی کشور و هم خود سیاسیون تجربه جدید و خوشایندی خواهد بود. اینکه گروه های سیاسی مختلف معتقد به تعقل بتوانند بر سر اصول مشترکی به توافق برسند و با هم کار کنند نشان دهنده بلوغ سیاسی هر دو جناح هم هست.

اتفاقا فکر می کنم این ظرفیت در شخص «روحانی» هم هست. به نوعی تصویری از برآیند این نیروها را در دولت فعلی هم دیدیم. از طرف دیگر من معتقدم که این گفت وگوها بین جناح های سیاسی که همه مخالف افراط گرایی هستند باید شکل گیرد. به علت اینکه کشور در شرایطی است که اگر همچنان این همدلی و وفاق و آشتی ملی رخ ندهد دولت به تنهایی نمی تواند بر مشکلات غلبه کند

منبع: روزنامه شرق
نظرات بینندگان