arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۱۱۴۲
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۰۸ - ۱۸ تير ۱۳۹۳
جامعه‌شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

مجلسیان از موقعیت خود گاه استفاده سیاسی می‌کنند/ شرایط برای اصلاح‌طلبان بهتر از گذشته است اما مشکل دارند

دولت قبل و مجلس نهم هر دو از یک جنس و اصولگرا هستند و تعداد اصلاح‌طلب‌های مجلس کم است ولی الان برعکس شده یعنی برخی مجلسیان از موقعیت خود گاه استفاده سیاسی می‌کنند، به دولت فشار می‌آورند و پاستور را با کارهای فرعی مشغول می‌کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

جامعه‌شناس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب است که شاید تجارب او در سیاست‌ورزی دوبرابر برخی باشد که خود را سیاستمدار خبره می‌دانند. غلامعباس توسلی این روزها در اتاقش در دانشگاه تربیت مدرس به فکر آینده ایران است و می‌گوید دغدغه‌ای غیر از این ندارد.

به گزارش انتخاب؛ در زمان دولت قبل که به همین دفتر رفتیم او از نگرانی‌هایش گفت و امروز از امیدهایش به دولت تدبیر و امید! گلایه دارد از برخی رفتارهای حزبی  و گروهی که به مثابه دست‌اندازهایی در جاده پیشرفت کشور است پس بر تعامل میان قوا و جناح‌ها تاکید می‌کند که به گفته او این تعامل بسیاری از گره‌ها را خواهد گشود. دکتر غلامعباس توسلی در گفت‌وگو با آرمان از انتخابات مجلس دهم گفت و وعده داد که این بار اصلاح‌طلبان پیروز میدان هستند. متن این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

 روابط بین قوا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قوای مجریه و مقننه هر کدام تاکتیک‌های مشخص و معین برای خود دارند. بعد از پیروزی انقلاب، سه قوه در کشور تشکیل شد که طی این همه سال، به‌صورت مستقل و جدا از یکدیگر مشغول به فعالیت هستند. قوای مقننه، مجریه و قضائیه از این لحاظ باید مستقل باشند که در کارهای هم مداخله نکنند و اگر مداخلاتی که می‌کنند در راستا و چارچوب قانون باشند یعنی خارج از قانون هیچ مداخله‌ای صورت نگیرد.

 برخی در مجلس هستند که به نظر می‌رسد با توجه به شکست جریانی که به آن منتسب می‌شوند، با اقداماتی مانند احضار مکرر وزرا و سوال و استیضاح، دولت را تحت فشار قرار دهند. این اقدام عده معدود از نمایندگان در راستای قانون است؟

نمی‌شود گفت احضار، سوال یا استیضاح وزرا خارج از قانون است ولی ممکن است مسائلی را مطرح کنند که حرکت قوه مجریه را با اخلال مواجه می‌کنند که نباید این کار را انجام دهند. نباید هم شرایط مانند دوره‌ای شود که احمدی‌نژاد و دولت داشت و فضای مستعدی برای همکاری فراهم نبود. بنابراین باید تعامل خوبی میان قوا برقرار باشد و آنها با دیگرهماهنگی‌هایی داشته باشند و نباید عملکردی متناقض از هم داشته باشند. انتظاری که مردم از دولت دارند این است که انتظاراتشان را در حد معقول برآورده سازد ولی اگر مجلس و قوه قضائیه دولت را حمایت نکند، قطعا قوه مجریه توان انجام چنین کاری را ندارد و اگر هم انجام شود، ضعیف خواهد بود.

 اکنون انتقاداتی به عملکرد بخش کوچکی از مجلس در قبال دولت وجود دارد. شما چه نظری دارید؟

فکر می‌کنم مجلس باید در کارها بیشتر به  دولت کمک کند.

 امکانش هست مصداق بیاورید؟

وزیرعلوم با تشخیصی که خود بر اساس مسئولیتی که قانون برعهده‌اش گذاشته است، می‌تواند افرادی را برای همکاری انتخاب کند و به همین منظور حکم انتصاب این افراد را صادر می‌کند که به نظر من این تنها حق یک وزیر است که  معاون و همکارانش را خودش تعیین و انتخاب کند. در همه کشورها این یک اصل پذیرفته شده است که فردی در ارگان یا قوه‌ای بتواند معاون خودش انتخاب کند و هیچ‌گاه دیگران این انتخاب را برای یک مسئول انجام نمی‌دهند و دستور نمی‌دهند اگر بد کار کرد از او سوال و استیضاح کنید. متاسفانه برخی افراد مهارت لازم را برای مسئولیتی که به آنها سپرده می‌شود، ندارند. این مشکل هم وجود دارد که برخی هستند تا فردی به سمتی منصوب می‌شود، می‌خواهند تا مطابق خواست آنها رفتار کند و اگر اینچنین نکند و به میل آن افراد حرکتی نداشته باشد، تحت‌فشار قرار می‌گیرد منتهی باید دولت هم ضعف نشان ندهد و در مسیر اقداماتی که انجام می‌دهد، محکم و استوار و قوی باشد. از سویی دولت نباید به بهانه‌گیری‌هایی که از سوی این افراد صورت می‌گیرد، توجهی نشان دهد و زود از میدان خارج شود.

 فکر می‌کنید علت اصلی آنچه مورد ادعای برخی درمورد عدم تعامل دولت و مجلس است، چه می‌تواند باشد؟

دو مساله وجود دارد که باید روشن شود؛ یکی اینکه مجلس نهم در دوره آقای احمدی‌نژاد تشکیل شد و بیشترشان از جناح اصولگرا هستند، آنها دنبال این هستند که برای دوره بعد مجلس هم حضور داشته باشند. که بنابراین این تضادی بین اصولگراها و اصلاح‌طلبان ایجاد می‌کند که همین تناقض در مناظره و گفت‌وگوها نمایان بود و موضوع بعدی که خیلی مهم است به قدرت بازمی‌گردد؛ بدین نحو که قوه مجریه قدرت اجرا دارد و قوه مقننه از طریق قانون نمی‌تواند در اجرا دخالتی داشته باشد منتها قدرت دارد که بازرسی کند و اگر کارخلافی انجام می‌شود با آن مخالفت کند ولی بحث این است که خلاف را باید تعریف کرد. اگر اینکه وزیری، معاون‌‌هایش را خودش انتخاب کرده که تخلف نیست و شاید در شدیدترین حالت تنها به یک تذکر نیاز داشته باشد ولی اگر که معاونش را دیگران انتخاب کنند آن معاون نمی‌تواند وظایفش را به‌درستی انجام دهد؛ بنابراین باید یکی از این دو را انتخاب کنند یا مسئولیت را قبول کرده و بگویند اداره امور، عزل، نصب و انتخاب افراد را دراختیار داریم و اگر پس از آن مشکلی پدید آمد، بر گردن بگیرند. البته نمی‌خواهم بگویم دولت در تمام انتخاب‌هایش درست عمل کرده ولی این اصولی است که دولت باید بتواند دستش باز باشد، معاونش را هر وقت و هر فردی که دوست دارد، منصوب کند، هر زمان خواست او را عزل کند اما دولت نباید از قدرت خودش خارج شود یعنی از بیرون، برای دولت معاون تعیین کنند و او ناچاراً بپذیرد.

 چرا نحوه تعامل مجلس با دولت قبل متفاوت با دولت فعلی است؟

دولت قبل و مجلس نهم هر دو از یک جنس و اصولگرا هستند و تعداد اصلاح‌طلب‌های مجلس کم است ولی الان برعکس شده یعنی برخی مجلسیان از موقعیت خود گاه استفاده سیاسی می‌کنند، به دولت فشار می‌آورند و پاستور را با کارهای فرعی مشغول می‌کنند. این نکته را یادآور شوم بین اصولگراها اختلاف زیاد است کمااینکه در همین انتخابات 8 نفر شرکت کردند و 6 کاندیدای اصولگرا حاضر نشدند به نفع دیگری کنار بروند بنابراین نباید فراموش کرد آنها بین خودشان هم اختلاف دارند. به‌نظرم باید این روش‌ها منسوخ شود و به‌جای آن همکاری باشد. مملکت ما نیاز به همکاری دارد و اگر این همکاری نباشد، هر فردی هم که باشد نجات پیدا نمی‌کند و موفقیتی حاصل نمی‌شود. اگر مجلس در مسیر تعامل و راهنمایی دولت گام بردارد، خوب است ولی اگر مخالفت زیاد و بدون مبنا داشته باشد و تنها  تذکر و اخطار دهد، کارهای کشور معوق می‌ماند.

 چرا اصلاح‌طلب‌ها از آقای روحانی حمایت نمی‌کنند؟

اتفاقی که در سال 88 برای اصلاح‌طلب‌ها رخ داد این بود که جریان اصلاحات دچار مخمصه‌ای شد که هنوز نمی‌تواند از آن خارج شود. این جریان هنوز حالت عادی ندارند و شرایط برای اصلاح‌طلبان بهتر از گذشته است اما مشکل دارند. بنابراین در یک حالت عادی نیستند که تکلیفشان معلوم باشد. اصولگراها می‌گویند سر به تن اینها نباشد درحالی‌که ما جز خدمت کار دیگری نکردیم نه قوه اجرائی داشتیم نه قوه مقننه بودیم 50 سال کار کردیم ولی هیچ کار سیاسی نداشتیم.
 چرا کابینه آقای روحانی آن‌طور که انتظار می‌رفت از سوی اصلاح‌طلبان حمایت نمی‌شود؟
 برای اینکه مقابلشان هستند، مخالف هم هستند. به‌نظرم باید تفاهم به‌وجود بیاد. الان آقای ناطق‌نوری می‌خواهد داخل اصلاح‌طلب‌ها بیاید ولی از همین حالا با روش‌های مختلفی سعی می‌کنند ایشان را از این کار باز دارند درحالی‌که ایشان در راهنمایی و انتخاب وزرا و کار اجرایی مشارکت دارد بنابراین تکلیف خود اصلاح‌طلب‌ها مشخص نیست و نمی‌دانند چه کاری می‌خواهند انجام دهند. آقای خاتمی با آقای‌هاشمی هماهنگی دارد و در ارتباطات هم موثر بودند. طرفداران آنها بودند به آقای روحانی رای دادند درحالی‌که آقای روحانی نصفه نصفه‌است؛ یک طرفش به طرف اصلاح‌طلب‌ها و یک طرفش به‌طرف اصولگراهاست و این کار سختی است که آدم بخواهد دو گروه را مغایر هم بداند اما آنها را راضی نگه دارد بنابراین باید سر یک مساله‌ای توافق اصولی داشته باشند، همدیگر را قبول داشته باشند. به‌نظرم درحدی که آقای عارف از انتخابات سال 92 کنار رفت نقشی بود که اصلاح‌طلب‌ها می‌توانستند داشته باشند و این نقش را خوب بازی کردند یعنی به موقع از آقای عارف خواستند کنار برود و فقط به آقای روحانی رای دهند.

 انتخابات دوره بعد مجلس را چطور ارزیابی می‌کنید؟
اصولگرایان تا جایی که بتوانند تلاش می‌کنند به مجلس راه پیدا کنند.

 آیا موفق می‌شوند؟
خیر،بازاکثریت هم اصلاح‌طلب‌ها خواهند بود مگر اینکه اصلاح‌طلب‌ها تائید صلاحیت نشوند. 
 خیلی از اصولگراها بر این باور هستند که روحانی اصولگراست نظر شما در اینباره چیست؟
روحانی در ذهنیت تئوری اصولگراست ولی در عمل اصلاح‌طلب است و اصلاح‌طلب هم در معنای خاصش است. می‌خواهد کارهایی که خراب کردند را اصلاح نماید و مشکلاتی که کشور را با عملکرد خود بدان دچار کردند، مانند تورم و گرانی و... برطرف کند ولی می‌بینید در هر موردش آنتریک می‌کنند و نمی‌گذارند کارها انجام شود. روابط 1+5 که در جریان است آقای روحانی و تیم مذاکره کننده تلاش می‌‌کند و یک مقدار هم موفق شده‌اند که تحریم‌ها را بردارند یا کم کنند اما از طرفی این تندروها هستند که دائم دلواپسی دارند.

 فکر می‌کنید علتش چیست؟
اینکه خودشان را صاحب همه چیز می‌دانند، خودخواهانه است یعنی فکر می‌کنند هر چه آنها بگویند، درست است و هرچه می‌خواهند همان راه راست است این همان تلقی‌ای است که برخی مدیران در دولت گذشته داشتند و نتیجه مطلوبی هم برای دولت و آنها به ارمغان نیاورد داشت. برخی اصولگراها فکر می‌کنند حق با آنهاست بنابراین تلقی‌شان این است که باید نظر آنها مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
 
 آقای خاتمی اعلام کردند که می‌خواهند از دنیای سیاست خداحافظی کنند. با توجه به اینکه آقای خاتمی بود که اصلاح‌طلب‌ها را به‌وجود آورد بعد از رفتن آقای خاتمی فراکسیون اصلاح‌طلبی نقشی نخواهد داشت؟

اصلاح‌طلبی یک وجود صوری و یک چهره واقعی دارد، وجود صوریش به‌صورت حزب، دسته و گروهی در صحنه است که باید با رقیب رقابت کند ولی وجود حقیقی‌شان اینکه درون مردم خواسته اصلاح‌طلبانه را اجرا کنند یعنی عده‌ای که دورهم جمع شده باشند، قصد رسیدن به قدرت را نداشته باشند بلکه کل مملکت برایشان مطرح باشد و اصلاحات به‌معنای اینکه فساد و عقب‌ماندگی‌ نباشد. در انتخابات 24 خرداد سال گذشته همه ما شاهد بودیم که این ریشه عمیق اصلاح‌طلبی چگونه باعث تغییر شد. شاید در ظاهر پیروزی کامل جریان اصلاحات و گفتمان اصلاح‌طلبی مانند سال 76 صورت نگرفت اما در واقع گفتمان اعتدال در واقع همان پیروزی جریان اصلاحات بوده است. جریان اصلاحات از شروع تاکنون بسیار تاثیرگذار بوده است. بعد از شکل‌گیری گفتمان اصلاح‌طلبی بسیاری از آزادی‌ها مثل آزادی‌های مطبوعاتی نمود عینی‌تر گرفت؛ البته شاید کامل نبود و نواقصی هم داشت اما باید درنظر داشت که هیچ جریان فکری از ابتدا کامل نیست و باید فرآیند زمانی را طی کند. این گذشت زمان است که باعث می‌شود جریان‌های فکری به تکامل کامل برسند. قطعا جریان اصلاحات هم به زمان احتیاج داشت و دارد تا به اهداف خود دست یابد «مسائلی مثل حقوق شهروندی، حقوق بشر و آزادی‌ها و حقوقی از این دست انتهایی ندارد و حتی قایل به زمان خاصی هم نیست. این موضوعات همیشه بخشی از دغدغه‌های اجتماعی اصلاح‌طلبان بوده است که باید همچنان با حمایت جریان اصلاح‌طلبی بهبود یابد. علاوه بر این نارسایی‌های اقتصادی که درحال حاضر وجود دارد هم باید با کمک و همکاری جریان اصلاحات بهبود یابد.

 آيا اصلاحات به اهداف خود دست پيدا كرد؟
نمی‌توان گفت که جریان اصلاح‌طلبی به تمام اهدافی که در سال 76 برای این جریان فکری در نظر گرفته بود و تبیین کرده بود، رسیده است اما تا حدودی در پیشبرد اهدافش گام‌های رو به جلو برداشته است. علت دورشدن از اهداف هم فشارها و اعمال محدودیت‌هایی بود که در 8سال گذشته وجود داشته است. اما درحال حاضر با تغییر شرایط و با توجه به رویکرد دولت آقای روحانی نسبت به اصلاحات امید می‌رود که روندی که جریان فکری اصلاحات طی می‌کند بهبود یابد و در مسیری قرار بگیرد که به اهدافش نزدیک‌تر شود. باید دید در دوره دولت یازدهم رویکرد آقای روحانی نسبت به گفتمان اصلاحات چقدر عملیاتی می‌شود. درحال حاضر ما در شرایط اقتصادی مناسبی به سر نمی‌بریم اما به‌هر حال در شرایط جهانی ایران بعد از روی کارآمدن دولت آقای روحانی تغییرات مثبتی ایجاد شده است و امیدواریم با کمک و همفکری جریان اصلاحات در این دوره باز ایران بتواند به موقعیت مناسبی که در سال‌های گذشته داشته است بازگردد.

 عملكرد دولت روحاني را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
با گذشت چند ماه از انتخابات رياست‌جمهوري شاهد اين هستيم كه كم‌كم انتقاداتي نسبت به عملكرد روحاني از سوي برخي افراد صورت می‌گیرد. انتقادات تعدادي از اين افراد از سر خيرخواهي و نگراني براي دولت است اما در مقابل افرادي را داريم كه زمان‌شناسی درستی از منافع كشور ندارند و با نقدها و تندروي‌هاي خود نسبت به دولت كاري جز تخريب صورت نمي‌دهند. حرف مردم در انتخابات خرداد92 این بود که شاهد تغيير رويه در سياست‌هاي گذشته باشند و مي‌توان گفت كه تا اینجای کار نااميد نشده‌اند اما برخي افراد كه خود را نگران نشان مي‌دهند بدون توجه به اوضاع و موقعيتی كه ايران در جريان مذاکرات دارد، سعي دارند كه به دولت فشار وارد کنند بي‌خبر از اينكه اقدامات آنها در وهله کنونی اهداف موردنظر آنها را محقق نمی‌کند. مطمئنا اقدامات تندروانه نتيجه مثبتي نخواهد داشت. هر تصميمي كه درباره منافع ملی گرفته شود بايد جمعي و گروهي باشد و نبايد اجازه داد كه عده‌اي چون صدايي بلند دارند به‌جاي تمامي مردم سخن بگويند. زماني كه رئيس‌جمهور از اقدامات تندروها صحبت مي‌كند به‌معناي اين است كه ايشان نگران وضعيتي هستند كه پيش مي‌آيد. افكار تندرو روي تفكر بخشي از افراد جامعه تاثيرگذار است و وقتي جامعه تحت‌تاثير هيجانات باشد، ضرر اين نوع رفتار براي جامعه بيشتر است و هزينه‌هايي را برجاي مي‌گذارد. به‌طور مثال در فضاي انتخاباتي هستيم و تندروي‌ها موجب مي‌شود كه افكار عمومي نتوانند به‌درستي تصميم بگيرند. درنهايت نيز نتيجه اين تندروي‌ها به جز آسيب به خودشان و افراد جامعه چيز ديگري نيست. خود دکتر روحاني بيان كردند كه مي‌توانيم اصلاح كنيم و وقت زياد داريم. نمي‌گويم كسي نقد و انتقاد نكند؛ نقد و انتقاد سازنده، حق همه است. نمي‌گويم كسي ننويسد و نگويد آزادي حق همه است، اما بايد همه به فكر مدد و كمك باشيم، نه مچ‌گيري. همه به فكر مدد باشيم نه تخريب. نقد سازنده در اين شرايط بهترين كمك به كشور خواهد بود. در نقد سازنده صحبت‌هاي منطقي در جريان است نه منفعت‌طلبي و تخريب. نقد سازنده با ارائه راهكار و پيشنهادات گوناگون همراه خواهد بود.

براي قضاوت درباره اقداماتي كه رئيس‌جمهور در طول يك سال اخير انجام داده‌اند نياز به زمان بيشتري داريم. وی در يك دوره معين و طولاني بايد جوابگو باشد. نبايد انتظار داشت كه يك‌شبه راه 4 ساله را طي كند و اهداف را به سرانجام برساند. مسائل كلان اداره كشور مخصوصا در كشور ما بسيار پيچيده است و نخستين گامي كه آقاي روحاني بايد براي آن تلاش كند اين است كه راه را باز كند و پيچ و خم‌هايي كه در مسير هست را برطرف نماید. تاكنون وی مراحل را به‌خوبي و انديشمندانه پشت‌سر گذاشته‌ است. تا اين زمان دولت اولويت كاري خود را به مسائل سياست خارجه داده و زماني كه تكليف سياست خارجه ما مشخص شود بر ديگر حوزه‌هاي زندگي مردم تاثير بسياري خواهد گذاشت. اگر سياست‌هايي را كه رئيس‌جمهور پيش گرفته به سرانجام برسد، پيشرفت‌هاي زيادي براي كشور و مردم حاصل خواهد شد. از اين فرصت به دست آمده بايد استفاده كرد و آن را غنيمت شمرد زيرا در چند وقت اخیر در حوزه سياست خارجه موانع بسياري ایجاد شد تا تصميمات و اقدامات به سرانجام نرسد. در حوزه داخلي و درون كشور مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي وجود دارد. در حوزه اقتصادي همه به اين امر آگاهيم كه مشكلات بي‌اندازه‌اي وجود دارد که در زمان كوتاه و به سرعت قابل حل نيست.

كشور در شرايطي است که با مشكل تورم و ركود همزمان روبه‌روست و بودن اين دو با هم بسيار كار را مشكل و سخت مي‌كند. سياست‌هايي كه براي مهار تورم به كار گرفته مي‌شود نباید مانع توجه به توسعه اقتصادي شود. مسائل اقتصادي به‌شدت درهم تنيده و پيچيده‌اند و نمي‌توان آنها را به‌راحتي و با ذهني ساده حل كرد. با اين همه مشكلات اساسي كه پيش روي دولت آقاي روحاني وجود دارد زمان آن نيست كه راه‌حل‌هاي مختلف براي حل مشكلات را به چالش کشاند. بلكه در اين زمان به گفت‌وگوهاي ثمربخش در محافل دانشگاهي و علمي و همچنين در رسانه‌هاي جمعي نياز داريم تا بتوانيم با نقد علمي و درست دولت به آن كمك كنيم. با حسن‌نيتي كه رئيس‌جمهور در حوزه سياست نشان داده می‌توان اميدوار بود در يك سال آينده شاهد تحولات چشمگيری باشيم. نمي‌توان گزارش يكساله رئيس‌جمهور را كامل ارزیابی کرد؛ گزارش بايد جامع و مانع باشد. جامعيت در گزارش دشوار است و براي بررسي به ارزيابي فني نياز دارد ولي آنچه در اقدامات رئيس‌جمهور و همچنين يكساله مشخص و واضح بوده راه روشني است كه با حسن‌نيت و دلسوزي پيش مي‌رود.

 اما برخي با تندروي دولت را تحت فشار گذاشتند. اين فشارها موثر است؟
نمي‌توان برخی مخالفان دولت را تندرو ناميد بلكه در ميان اين تندرو‌ها افرادي هم هستند كه از دولت گذشته فوايدي نصيب آنها مي‌شد و منصب و مقام‌هاي مختلفي در دولت گذشته داشتند که اكنون به علت ناراحتي براي از دست دادن جايگاه گذشته خود به هر كاري دست مي‌زنند و به اقدامات غيرعادي روي آورده‌اند؛ شبنامه عليه دولت و افراد مي‌نويسند بدون اينكه امضا داشته باشد، درحالي كه بيانيه صادركردن عليه افراد اقدامي غيرقانوني است كه مي‌تواند از طريق مراجع قانوني پيگيري شود. اگر اين افراد صحبت منطقي دارند، مي‌توانند در رسانه‌ها و روزنامه‌هايي كه مربوط به طيفشان است، صحبت‌هاي خود را منتشر كنند و ابايي از شناخته شدن نداشته باشند. اين افراد تلاش دارند كه به هر قيمت دولت را به زمين بزنند. بايد مشخص شود خود اين افراد چه كساني هستند و همچنين چه افرادي باعث تحريك آنها مي‌شوند و خود تحريك‌كنندگان چه كساني هستند. مسلم است روندي كه اكنون در پيش گرفته شده به هيچ عنوان به صلاح نيست و مي‌تواند براي جامعه هزينه داشته باشد بنابراين به نظر مي‌رسد بايد اين افراد و گروه‌ها به مردم شناسانده شوند و منافع و مقاصد اين گروه‌ها به مردم معرفي شود تا در سايه چنين اقداماتي بتوان از بروز اين تندروي‌ها جلوگيري كرد.

آنچه امروز بايد به آن توجه شود اينكه احزاب و گروه‌هاي شناسنامه‌دار مواضع خود را روشن بيان كنند چرا كه در اين صورت، احزاب و گروه‌ها معروف‌تر و شناخته‌تر مي‌شوند بنابراين هرچه اين شناخت بيشتر باشد حركت در راستاي قانون بيشتر صورت مي‌پذيرد و آنگاه كمتر شاهد بروز چنين حركت‌ها و رفتارهايي خواهيم بود. اين امر بسيار غيرمعقول است كه چرا این افراد شناسنامه خود را رو نمي‌كنند تا مشخص شود چه كساني هستند و درنهايت به‌دنبال چه چيزي هستند. آنچه حائز اهميت است اينكه دولت بايد در اين موارد حساسيت به خرج دهد و مسئولان نيز در حركتي هماهنگ با دولت اقدام كنند تا در چارچوب قانون جلوي چنين برخوردهایی گرفته شود، البته ناگفته نماند دولت بايد بدون وقفه كار خود را انجام و راه خود را محكم ادامه دهد و با آن مسائل نيز به‌صورت قانوني برخورد كند. آنچه نبايد فراموش شود اينكه دولت به‌تنهايي نمي‌تواند مقابل اين حركت‌ها بايستد و نياز به همراهي مجلس و همچنين قوه قضائيه نيز كاملا احساس مي‌شود بنابراين اگر مجلس و قوه قضائيه نيز خواهان برخورد با اين افراد هستند بايد وارد عمل شوند تا در سايه همكاري آنها ديگر شاهد چنين رفتارهايي نباشيم.

منبع: آرمان
نظرات بینندگان