در ماههای اخیر با رسانهای شدن
مواردی از کودکآزاری در مدارس، نگرانیها در این زمینه تشدید شده است.
خبری که روز گذشته منتشر شد، نشان داد که نهتنها در مدارس که در دیگر
مراکز مانند مهد کودکها نیز آزار و اذیت کودکان وجود دارد همانطور که،
نباید فراموش کرد پیش از این نیز اخباری از آزار و اذیت کودکان در مراکز
نگهداری، استخرها و ... منتشر شده بود.
به گزارش انتخاب؛ فعالان حوزه کودک با شنیدن این
اخبار متاثر کننده بار دیگر این سوالات را مطرح میکنند که ریشه بروز چنین
مسایلی چیست و از طرف دیگر، چگونه میتوان با پدیده کودکآزاری بهویژه در
مدارس، مهدکودکها، مراکز نگهداری و اماکن ورزشی مقابله کرد؟ حداقل میتوان
به سه مساله اشاره کرد که از طرفی چرایی بروز کودک آزاری و از طرف دیگر
چگونگی مقابله با آن را نشان میدهد. مساله اول این است که متولیان اعم از
کادر آموزشی، مدیران و ... آموزشهای لازم در زمینه برخورد با کودکان را
فرا نگرفتهاند. اغلب کسانی که در مدارس و مهد کودکها کار میکنند اساسا
شناخت چندانی از کودک و چگونگی برخورد با او ندارند.
آنها اغلب همانگونه
با کودکان برخورد میکنند که در کودکی با آنها برخورد میشده است. در وهله
اول باید این آموزشها ارائه شود. در همین اتفاقی که روز گذشته رسانهها
خبرش را منتشر کردهاند، بهخوبی میبینیم که مدیر مهدکودک و کادر آموزشی
قصور کرده است. به جز این آموزش، باید بر لزوم نظارت بیشتر و بهتر نهادها و
سازمانهای متولی نیز تاکید کرد. واقعیت این است که اکنون سازمان بهزیستی
بهعنوان متولی مهد کودکها نظارت درست و دقیقی بر این مراکز ندارد. نظارت
میتواند تخلفات را قبل یا حداقل حین از وقوع مشخص کند و از طرف دیگر،
اقدامی پیشگیرانه نیز به حساب میآید. وقتی مدیران و کادر آموزشی بدانند که
بر کارشان نظارت میشود، آنها نیز نظارت دقیقتری بر زیردستان خود اعمال
میکنند.
مساله سوم که باید به آن پرداخت مربوط به قانونگذاران است. آنچنان
که باید و شاید، قوانین سفت و سختی در حوزه آزار و اذیت کودکان وجود
ندارد. کودکآزاران به راحتی میتوانند گریبان خود را از دست قانون برهانند
و این حاشیه امنی برای آنها ایجاد میکند. در این زمینه باید یک بانک
اطلاعاتی وجود داشته باشد. وجود بانک اطلاعاتی از آزار و اذیت کودکان به جز
اینکه دسترسی آماری را آسان و امکان پژوهش و تحقیق را فراهم میکند، تا
حدی حاشیه امن کودک آزاران را از بین میبرد. عنوان شد که در کشور ما کودک
آزاران میتوانند با اندیشیدن تمهیداتی خود را از دست قانون نجات دهند.
فردی که چنین امکانی را دارد باز در جایی دیگر دست به آزار و اذیت کودکان
میزند. حال اگر این فرد شناسامه دار شود و اطلاعات و سابقهشان در یک بانک
اطلاعاتی به ثبت برسد، به نوعی راه را بر تکرار این حوادث ناخوشایند
بستهایم. اعمال خشونت علیه کودکان باید جزء جرایم اصلی محسوب شده و
مجازاتهای بزرگی برایش در نظر گرفته شود. این برخورد در کنار آگاهی بخشی و
آموزش و همچنین در کنار نظارت نهادهای متولی میتواند تا حدی امنیت را
برای کودکان به ارمغان بیاورد.
ناآرامی ناشی از دغدغه انسان معاصر است، آموزش وقتی می تواند موثر واقع شود که آموزش گیرنده از لحاظ روانی شرایط پذیرش آموخته ها و اجرای آنها را داشته باشد، رفتار نامناسب با کودکان، ناشی از درهم ریختگی بنیادهای آرامش روانی مربیان است، تنها راه چاره سخت شدن شیوه های گزینش مربیان است، ثبات را نمی توان از طریق آموزش به انسانی که بی ثبات شده تقدیم کرد، تشدید مجازات ها هم نمی تواند مانع کودک آزاری شود، چنانچه بخواهیم بر طبل تشدید مجازات بکوبیم، باید بتوانیم رابطه منطقی بین اصلاح رفتار و ترس پیدا کنیم، گیدنز می نویسد هر چه نگهبان تیزبین تر شود تخلف زیرزمینی تر می شود، بهتر است در این ناچاری، شیوه های گزینش مربیان اصلاح شود تا هرکسی مجوز قرار گرفتن در این پست ها را نیابد.