روزنامه اعتماد با مصطفی معین مصاحبه ای انجام داده است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
وزارت علوم بعد از چند ماه وزيردار شد. پروسه معرفي تا انتصاب او با حواشي و انتقاداتي همراه بود. نظر شما در اين باره چيست؟
ميتوان نگاهي ايدهآلي داشت و گفت كه انتخاب روحاني مطابق انتظار نبود اما به نظر من بايد واقعيتها را نيز در نظر گرفت. به نظر من توضيحات آقاي روحاني در مجلس توضيحات خوبي بود. با تاكيد بر اينكه از معيارهاي انتخاب مورد نظر خود عدول نكرده است، گفت كه گزينههاي مختلفي پيشنهاد شده اما امكان معرفي آنها نبوده و نهايتا به دكتر غلامي رسيده است. روحاني همچنين تاكيد كرد كه انتظار دارد غلامي همان ديدگاههاي رييسجمهور را در دانشگاه پيگيري كند.
اما نمايندگان مجلس اغلب ميگفتند كه تعاملي در كار نبوده و قبل از آقاي غلامي هيچ گزينهاي به آنها معرفي نشده است. فكر ميكنيد كنار رفتن گزينههاي مناسب يكي پس از ديگري قبل از معرفي به مجلس چه دليلي داشته است؟
به طور غيرشفاف اشاره كردند كه چرخه تصميمگيري قبل ازاينكه گزينه مورد نظر به مجلس معرفي شود، مانع شده است. به هر حال رهبري انقلاب در مورد چند وزارتخانه تاكيد ويژه دارند. يكي از اين وزارتخانهها وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است. معلوم ميشود كه مقدمات و مراحل قبل از مجلس، موجب مطرح نشدن گزينههاي قبل از غلامي بوده است.
پس شما انتقاداتي كه از سوي جامعه دانشگاهي، فعالان سياسي و نمايندگان مجلس به آقاي غلامي شده است را وارد نميدانيد؟
انتظار نداشتم دانشجويان اينطور شتابزده به انتقاد بپردازند. به اعتقاد من بايد با نگاه جامعتري برخورد كنند و ببينند كه وضعيت ساير دانشگاهها چگونه است. دانشجويان بايد بدانند كه اگر فضاي دانشگاه فضاي آزادانديشي، مشاركت، گفتوگو و فرصتهاي برابر نيست و محدوديتهايي وجود دارد؛ اين فقط اختصاص به دانشگاه آنها ندارد و متاسفانه در ساير دانشگاهها نيز همين وضعيت كم و بيش وجود دارد. ارزيابي من از آقاي غلامي صرفا بر اساس يك تحليل سياسي نيست. بلكه بر اساس شناخت ديرباز خودم از شخص آقاي غلامي، دانشگاه بوعلي و استان همدان است. دكتر غلامي در دوران اصلاحات از خود من حكم داشت. بيش از ٦ سال دانشگاه بوعلي همدان را اداره كرد و طرح جامع دانشگاه را به سرانجام رساند. در واقع دانشگاه بوعلي را چندين درجه از نظر علمي بين دانشگاههاي كشور ارتقا داد. شناخت من متعلق به امروز و ديروز نيست و به آن زمان برميگردد. به اضافه اينكه من تفاوت جدي بين وضع دانشگاههاي مختلف كشور نميبينم. چه در تهران و چه در شهرستانها پويايي و تحرك مورد نظر وجود ندارد و اين ناشي از آسيبهاي قبلي است كه هنوز هم كم و بيش ادامه دارد. بنابراين بايد موضوع را ريشهيابي و شرايط را آسيبشناسي كرد.
به توضيحات آقاي روحاني در مجلس اشاره كرديد. فكر ميكنيد چرا آقاي روحاني نهايتا گزينهاي را براي وزارت علوم معرفي كردند كه ناگزير باشد در جلسه راي اعتماد بيش از نمايندگان مجلس خطاب به جامعه دانشگاهي صحبت كنند.
اتفاقا من هفته قبل از جلسه راي اعتماد، آقاي روحاني را به صحبت و گفتوگو با دانشگاهيان دعوت كرده بودم. در مصاحبهاي تاكيد داشتم كه لازم است آقاي روحاني با جامعه دانشگاهي وارد گفتوگو شود و علاوه بر معيارهاي انتخاب، درباره محدويتهاي خود در اين زمينه صادقانه، شفاف و جدي توضيح دهد. روحاني بايد ميگفت كه چه تنگناهايي سبب شده است تا وزير علوم اينقدر دير معرفي شود. از ديدگاه دكتر معين، وزارت علوم نه تنها از وزارتخانههايي مثل امورخارجه، اطلاعات و اقتصاد كمتر نيست بلكه مهمتر است. اين يك تعصب علمي نيست و اين را با نگاه به آينده براي آنكه چشمانداز روشني از آينده داشته باشيم، ميگويم. آقاي روحاني بايد به دانشجويان توضيح دهد زيرا دانشجويان پشتوانه او هستند. اين قشر در حمايت از روحاني در سال ٩٢ و ٩٦ پيشتاز بوده است. بنابراين حق آنهاست كه توضيحات كافي و وافي را از رييسجمهورشان بشنوند و مجاب شوند. در آن مصاحبه تاكيد كرده بودم كه اين گفتوگو نهتنها موجب همراهي دانشگاه با رييسجمهور ميشود بلكه ميتواند در راي اعتماد نمايندگان نيز اثرگذار باشد.
روحاني در جلسه راي اعتماد چنين گفتوگويي داشت و همه تلاش خود را كرد كه طي چند دقيقه مقبوليت غلامي را افزايش دهند. به نظر شما موفق بود كه هم دانشگاه را همراه كند و هم در راي اعتماد نمايندگان اثرگذار باشد؟
قبل از صحبت در اين باره بايد از فراكسيون اميد انتقاد كنم كه نتوانستند پيرامون راي اعتماد به غلامي به جمعبندي برسند و نهايتا تصميمگيري را به عهده اعضا گذاشتند. به نظر من اگر تصميم ميگرفتند كه به غلامي راي هم ندهند بهتر از اين بود كه اينگونه عمل كنند. فراكسيون تبلور خرد جمعي در مجلس است. مجلس نيز نهاد مقدسي متشكل از نمايندگان مردم است، لذا انتظار ميرود بيشترين اطلاعات و تحليلها را از شرايط دانشگاهها داشته و به سوابق افراد دسترسي داشته باشند و بر اساس آنها به جمعبندي برسند.
يكي از موضوعاتي كه ترديد در مورد غلامي را بيشتر ميكرد حمايت اصولگرايان از او بود. حتي شاهد بوديم كه برخي از نمايندگان مخالف او نيز به همين مساله اشاره كرده و نتيجه ميگرفتند كه غلامي گزينه مناسبي نيست.
بر اساس تحليلي كه از شواهد و شناختي كه از فضاي سياسي ايران دارم معتقدم كه حمايت اصولگرايان از غلامي نوعي بهرهگيري تاكتيكي از شرايط بود. با اين كار تلاش كردهاند كه هم وزير منتخب را به سوي خود جلب كنند و هم از اين فرصت استفاده كردند تا تاثيرگذاري خود را نشان دهند. حتي اگر وزير پيشنهادي راي نميآورد باز دولت تضعيف ميشد و اين به نفع اصولگرايان افراطي و دلواپسان بود.
پس يك معامله چندسر سود كردند.
به اعتقاد من با يك تير چند هدف را نشانه گرفتند. از سويي خواستند بگويند كه در مورد مسائل فرهنگي و دانشگاهي حساس هستيم و موضعگيري ميكنيم. حمايت آنها هم ميتواند در عملكرد وزير بعد از رايآوري تاثير داشته باشد و هم ممكن است كه با حمايت خود موجب راي نياوردن يا افت آراي وزير پيشنهادي و نهايتا تضعيف دولت شوند.
همينطور هم شد.
بله، فكر ميكنيم تاحدودي اينطور بود و برخي اعضاي فراكسيون اميد با همين دليل به غلامي راي ندادند. اگر او راي نميآورد نيز ميگفتند كه ما از شما حمايت كرديم اما اصلاحطلبان و هواداران دولت به شما راي ندادند. به اعتقاد من حق اين بود كه كمي عميقتر به حمايت اصولگراها از غلامي نگاه ميكرديم اما در عصر ارتباطات، اينترنت و فضاي مجازي هر موضعگيري سريعا گسترش پيدا ميكند و فضاسازي ميشود. به نظر من مجلس بايد خودش جهتدهنده باشد و نبايد از فضايي كه در يك مقطع خاص شكل ميگيرد، تاثير بگيرد. اين ضعف مجلس است.
منتقدان غلامي يك نگراني ديگر نيز داشتند. ميپرسيدند كه غلامي چطور ميتواند گستره وسيع حاميان از حداد عادل تا ظريفيان را راضي نگاه دارد. به نظر شما چطور ميتواند؟ اصلا ممكن است؟
معمولا شأن اقشار دانشگاهي و استادان باسابقه را فراتر از آن ميدانم كه با مسائل، سياسي برخورد كنند. اينكه توانسته است از اين سر طيف تا آن سر را با خود همراه كند ميتوانيم حمل بر مقبوليت او كنيم و نه حمل بر سياسيكاري او. بنده معتقد هستم كه علم يك ميراث مشترك انساني است. جوامع بشري نيز در ادوار مختلف تاريخ در توليد علم كموبيش نقش داشتهاند. كشوري مثل ايران كه مهد تمدن دنيا بوده است و كشورهايي نيز مثل غربيها كمتر اما همه نقش داشتهاند. دانشگاه نيز مركز علم است، يك نهاد علمي ملي است و مركز تمركز نيروهاي يك جناح خاص نيست. بنابراين همه جناحهاي سياسي كشور دانشگاه را بايد از خود بدانند و از آن حمايت كنند تا كشور پيشرفت كند. نبايد از دانشگاه سربازگيري و در مديريت آن دخالت كنند. دانشگاه نهادي مدني و مستقل است. اتفاقا يكي از موضوعات مورد تاكيد رييسجمهور در جلسه راي اعتماد همين مساله استقلال دانشگاه بود. استقلال يكي از ويژگيهاي سرشتي دانشگاه است و بايد به آن به عنوان نهادي مدني كه از سياست تاثيرپذير نيست، نگاه كنيم. دانشگاه جامعه كوچكي از فرهيختگان علمي يك جامعه بزرگ است كه ميتواند خودش را به صورت خودگردان و مستقل اداره كند. لذا اگر جناحهاي سياسي نيز دانشگاه را به عنوان يك نهاد ملي تلقي كنند، باعث ثبات مديريت در دانشگاه و وزارت علوم و تحقيقات و پيشرفت كشور ميشود.