اول صدای جیرجیری از در و دیوار و پنجره میآید، بعد نگاهها از لوستر آویخته میشوند که رقص نامنظمی دارند، بعد فرار به بیرون و در مواردی اندک، گرفتن پناه. ما تبریزیهای امروزی، زلزله را در این حد میشناسیم.
اما تاریخ، زلزلههایی از تبریز را به یاد دارد که خشنتر از اینحرفها بودهاند. زلزلههایی که آمدهاند، کندهاند، زدهاند، بردهاند و ویرانی را بهعنوان بدترین هدیههای تاریخی به مردم این شهر، واگذار کردهاند. زلزلههایی که در چندثانیه، زندگی چندین صدساله شهر و شهرنشینان را مثل طوفانی که گذرش به باغ بیفتد، نابود ساختهاند.
«تبریز در سنهٔ اربع و اربعین و مأتین بهعهد متوکل خلیفهٔ عباسی به زلزله خراب شد. خلیفه آن را به حال عمارت آورد.» این را حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ در کتاب نرههالقلوب نوشته است. ما آن را به عنوان نخستین زمینلرزه تاریخی تبریز میشناسیم؛ زلزلهای هولناک که شهر را نابود کرده بود.
زلزلههای تاریخی تبریز
بعدها که شهر کم کم میخواست شبیه شهر شود، زلزلهای شدیدتر از راه رسید. ناصر خسرو در سفرنامهاش، دومین زمینلرزه تاریخی تبریز را اینگونه توصیف میکند: «مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد، شب پنجشنبه هفدهم ربیعالاول سنهٔ اربع و ثلاثین و اربعمائه و در ایام مسترقه بود، پس از نماز خفتن. بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند.»
سومین، چهارمین، پنجمین، ششمین و هفتمین و هشتمین زلزلههای تاریخی تبریز نیز به وقوع پیوستند و بارها تبریز را بر زمین زدند. آن زمانها بحث ریشتر و عمق و محل وجود گسل، به شکل امروزیاش رایج نبود. اطلاعات زیادی جز چندین جلد کتاب و سفرنامه و خاطره از زمینلرزههای بزرگ تبریز، در دست نیست و تنها چیزی که میتوان از زمینلرزههای تاریخی تبریز دانست، زلزلهخیز بودن این شهر و نزدیک بودن زلزله از رگ گردن به مردم آن است.
روزهای مبادایی که آفتابی میشوند نوبت گسل تبریز است/انتظاری تلخ برای کاهش حاشیهنشینی به دست زلزله
روزهایی مبادایی که از سراسر کشور آفتابی میشود
زلزله مثل باران نیست که هوس بکنیم، مثل خورشید نیست که جلوی چشممان باشد یا همچون طوفان، هیاهو کند. زلزله بعد از چندروز فراموش میشود تا زمانی که دوباره بیاید. هیچ روزنامهای خبری با تیتر «امروز زلزله نیامد» کار نمیکند، کار و بار ما با روزهایی است که زلزله میآید و بعد از گذرش، سر و صدا به پا میکند.
اما این موضوع، به مسئولان و مردم حق نمیدهد که در روزهای خوب و خوش، به فکر روزهای مبادا نباشند. روزهای مبادایی که این روزها در ایران آفتابی میشوند؛ بم، رودسار، سرپلذهاب، کرمان، گیلان؛ یکی پس از دیگری، منشا اخباری از وقوع زمینلرزه میشوند؛ منشا خبرهایی که که اگر به دقت گوش کنیم، زنگ خطر خوب و بهجایی به شمار میآیند.
اگر به ما زندگی داده شده، بیشک مرگی در پی آن ناگزیر است. و اگر رفت و آمد روزانه ما روی اعصاب گسلهای پرجنب و جوش صورت میگیرد، زلزله در این شهر هیچ بعید نیست.
گسل تبریز، خطرناکترین گسل ایران
گسل تبریز یکی از ساختارهای خطی ایران است که درطول ۱۰۰ کیلومتری از کوههای میشو (در غرب) تا بستان آباد (در شرق) قابل ردیابی است. بهترین اثر آن در بلافصل شمال تبریز دیده میشود به همین دلیل گسل تبریز نامگذاری شده است. روند عمومی آن شمال ۱۱۵ درجه شرق و شیب آن قائم است. بخش جنوبی این گسل (دشت تبریز- صوفیان) حدود ۴۰ متر فرو افتاده، ولی به خوبی (۱۳۵۵) از مقایسه کوههای مورو و میشو به یک جابجایی راستگرد دید.
کشیده شدن گسلی طولانی از غرب تا شرق استان، و بیتوجهی مردم و بسازبفروشان به این موضوع، باعث شده است که زلزله در تبریز و در طول تاریخ خسارات بزرگ و جبرانناشدنی را به مردم و مسئولان این شهر تحمیل کند.
چندمدت پیش رئیس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی شمالغرب کشور، گسل تبریز را به علت بیشترین ساخت و ساز و تراکم جمعیت روی آن، خطرناک ترین گسل ایران دانسته بود.
صدهاهزارنفر هرروز و هرشب در اینشهر روی گسل راه میروند، روی گسل میخوابند، روی گسل میخندند و تنها روزی واقعیت نهفته در زیرپاهایشان را خواهند دریافت که روزنامهها تیتر غمگینی کار کرده باشند.
«محققان در مورد اینکه در آینده زلزلهبزرگی در شهر تبریز به وقوع خواهد پیوست، اتفاقنظر دارند»
زمانی، دانشیار تکتونیک دانشگاه تبریز نیز در اظهاراتی درباره گسل تبریز گفته بود: گسل تبریز یک گسل فعال بوده و تحلیل دوره بازگشت زلزلهها از نظر آماری بیانگر رویداد زمینلرزه در آینده این گسل است؛ اگرچه در مقدار این دوره بازگشت اختلافنظر وجود دارد، اما محققان در مورد اینکه در آینده زلزلهبزرگی در شهر تبریز به وقوع خواهد پیوست، اتفاقنظر دارند.
اتفاق نظری خطرناک، زنگ هشداری بسیار رسا.. درحالی که مردم از مسئولان انتظار دارند همیشه برای آمدن زلزلههای بزرگ در این شهر آماده باشند و اقداماتی پیشگیرانه از خسارات فراوان نیز صورت دهند، مسئولان نیز اصلیترین کارهای آمادگی برای زمینلرزه را وظیفه مردم میدانند.
شهرتیفر، معاون استاندار آذربایجان شرقی میگوید: دولت و نهادهای دولتی و اجرایی نمیتوانند خانههای مردم را مستحکم کنند؛ تنها کاری که از دست آنان برمیآید، گذاشتن طرحهای تشویقی برای شهروندانی است که خانههای خود را در برابر زمینلرزه مستحکم میکنند.
او معتقد است وقتی شهرداری صدور پروانه در حاشیه شهر را رایگان انجام میدهد، ادارات آب و گاز و برق قطع و وصل انشعابات این واحدها را رایگان و در سریعترین زمان صورت میدهند، یا وامی که بانکها در نظر میگیرند، بهترین مشوقها برای شهروندانی است که در صدد نوسازی مسکنهای خود هستند.
شهرتیفر همچنین میگوید: دستگاههای امدادرسان آمادگی کافی را برای وقوع زلزله دارند اما مسئله این است که در حاشیه شهر ساخت و سازهای نامطئن زیادی داریم که حتی شرایط مساعدی برای امدادگرفتن هم ندارند.
اگر مسئولان دست به کار نشوند، زلزله آمار حاشیهنشینان را دستکاری خواهد کرد
او از جدیت سازمان نظام مهندسی سخن به میان میآورد: دیگر کم کم خود مردم نسبت به اینکه ما در ناحیه زلزلهخیری قرار گرفتهایم آگاهی کافی دارند و خوشبختانه سازمان نظام مهندسی و نهادهای مرتبط نیز در بحث کیفیت ساخت ساختمانها نو، جدیت فراوانی را به خرج میدهند.
مسئولان درحالی از آماده بودن بستر برای اهتمام مردم در استحکامبخشی به خانههایشان سخن میگویند که یکی از صاحبخانههای حاشیه شهر تبریز به خبرنگار مهر میگوید: باید کار و بارمان را رها کنیم و آنقدر برویم و بیاییم تا وامی برای ساخت و ساز بدهند. بعدش با وامی که میدهند به سختی میشود ستونهای یک خانه را کار کرد.
او میگوید: هرچند طرحهای تشویقی و تخقفیفی وجود دارند، اما مراحل اداری آنقدر سختگیرانه هستند که کسی جرات نمیکند به این کار ورود پیدا کند.
در حدود دوسال پیش، جمعیت حاشیهنشین تبریز حدود ۵۰۰هزارنفر اعلام شد. رقم بزرگی که اگر به دست مسئولان کاهش نیابد، زلزله وارد عمل خواهد شد. مردمانی فراموششده در حاشیه که زلزله آنها را به متن خبرها خواهد کشاند.