عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: خبری که در روزهای گذشته منتشر شد نوعی شوک سیاسی محسوب میشود.
«كاخ سفيد با بيانيهاي كه روز پنجشنبه منتشر كرد بسياري را شگفتزده كرد. در اين بيانيه آمده است كه رييسجمهور ترامپ با رهبر كره شمالي ديدار خواهد كرد. اين ديدار بناست دو ماه ديگر و در ماه مه برگزار شود. در حال حاضر جزييات زيادي در خصوص نحوه ديدار طرفين وجود ندارد.» به نظر ميرسد كه رهبر كرهشمالي بهتر از ديگران با روانشناسي ترامپ آشناست و درصدد تامين نياز رواني ترامپ در سياست خارجي است.
دو ماه ديگر مقارن است با زماني كه ترامپ دوباره بايد برجام را تاييد يا رد كند. او پس از امضا و تاييد نوبت قبلي، اعلام كرد كه اينبار چنين اقدامي را نخواهد كرد و كلي شرط و شروط براي آن گذاشت. با اين ملاحظه ترامپ پيش از آغاز مذاكرات احتمالي با «اون» رهبر كرهشمالي دو راه در پيش دارد يا ادامه برجام را تصويب و امضا كند يا آنكه ايالات متحده عملا از برجام خارج شود. در هر دو صورت و البته بيشتر در حالت دوم در گفتوگو با «اون» مواجه با اين پرسش خواهد شد كه اگر با شما (ترامپ) به توافق برسم، چه ضمانتي وجود خواهد داشت كه بعدا خود شما يا رييسجمهور بعدي اين توافق را بد توصيف كنيد و زير آن نزنيد؟ چگونه ميتوان به قول و قرارهاي روساي جمهوري امريكا يا ديگر مقامات آن اطمينان كرد؟ چرا ما بايد به تعهدات احتمالي خود پايبند باشيم، ولي ايالات متحده هر وقت اراده كرد، خلاف تعهداتش عمل كند؟ اگر ما بمبهاي هستهاي خود را برچينيم و نابود كنيم و تاسيسات هستهاي خود را نيز در چارچوبهاي نظارت شده آژانس فعال كنيم، چه تضميني وجود دارد كه زيادهطلبيهاي امريكا همچنان ادامه نيابد؟ مگر رييسجمهور امريكا يا ايران توافق ١+٥ را امضا نكرده است؟
مگر آژانس بينالمللي انرژي اتمي تاكنون پايبندي ايران به تعهداتش را اعلام نكرده است؟ پس چرا آقاي ترامپ هر روز براي اين توافق خط و نشان ميكشد؟ مگر سازوكار نظارتي توافق ايران با ١+٥ روشن نيست كه شما خارج از اين سازوكار و حتي بدون ارايه كوچكترين دليلي خواهان تغيير آن هستيد؟ اين خواست شما آن قدر غيرمعقول است كه حتي همپيمانان غربي و اروپايي امريكا نيز با نظرات شما همراهي نميكنند. ايران توافق خود را با قدرتهاي اروپايي و اعضاي شوراي امنيت امضا كرده است، باز هم آنان اين قدرت را دارند كه اگر شما از برجام خارج شديد به توافق خود با ٥ كشور ديگر ادامه دهند، كرهشمالي با چه اطميناني بايد فقط با يك كشور توافق لرزاني را امضا كند؟ توافقي كه هيچ قدرت برتري براي نظارت بر آن وجود ندارد. هنگامي كه شما و ٥ قدرت ديگر جهاني با ايران توافق كردهايد و باز هم خود را قادر و حتي موظف به خارج شدن از آن ميدانيد و تهديد هم ميكنيد، آيا عقلاني است كه كرهشمالي وارد توافقهاي مشابهي با ايالات متحده امريكا شود؟ اين پرسشها وضعيتي است كه به احتمال فراوان ترامپ در گفتوگو با «اون» مواجه خواهد شد.
فكر ميكنيد كه ترامپ چه پاسخي ميتواند به اين پرسشها دهد؟ واقعا هيچ. زيرا پرسشها ناظر بر خوب و بد بودن مفاد برجام نيست، بلكه ناظر بر ملاك و ضمانت اجرايي بودن هر توافق است. برجام سازوكار مشخصي را براي اثبات نقض تعهدات طرفين مشخص كرده است كه طبق اين سازوكارها ايران به انجام تعهداتش پايبند بوده است. امضاي اوباما يا دولت او در زير اين توافق با امضاي ترامپ و دولت او هيچ تفاوتي ندارد، زيرا دولتها هستند كه اسناد رسمي را امضا ميكنند و افراد نيز به نمايندگي از دولتها چنين ميكنند. بنابراين نقض آن توافق به منزله آن است كه ترامپ امضاي خود را نقض كرده است. اصل وفاي به عهد و پيمان بديهيترين اصل در روابط شخصي و بينالمللي است. دولتي كه به سادگي اين اصل را نقض كند، خودش را نقض و رد كرده است. چنين دولتي نميتواند مدعي يا خواهان هيچ توافق ديگري شود. اكنون آقاي ترامپ متوجه ميشود كه شعارهايش عليه برجام چه هزينه سنگيني را حتي براي ديگر سياستهايش خواهد داشت. در واقع نقض پيمان، پايه هر سياستي و پيش از همه سياستهاي نقضكننده پيمان را سست ميكند. با اين ملاحظات به نظر ميرسد كه پذيرش «اون» براي گفتوگو با ترامپ موقعيت منحصربهفردي است كه رفتارهاي غيرمنطقي او را بيش از پيش به چالش عملي ميكشد. اين گفتوگو به طور قطع به نفع برجام و ايران خواهد بود. علت نيز روشن است. برجام الگويي بود براي حل صلحآميز مناقشات مشابه و اگر اين الگو از طرف ترامپ و به صورت غيرمنطقي زير سوال برود، هرگونه توافقي با ايالات متحده را غيرممكن خواهد كرد