سرویس بین الملل «انتخاب»: در اسفند ماه ۱۳۴۸ به دنبال اختلاف نظر ایران و بریتانیا بر سر مالکیت بحرین، به درخواست دو کشور هیاتی (مرکب از دو دیپلمات دانمارکی، یک دیپلمات چینی، یک دیپلمات فرانسوی، یک دیپلمات اردنی) به نمایندگی از سازمان ملل به مجمعالجزایر بحرین اعزام شد تا آرای ساکنان این منطقه را نسبت به آینده سیاسیشان کسب کند. «ویتوریو وینسپیر گیچاردی»، معاون دبیرکل و مدیرکل دفتر اروپایی سازمان ملل در راس این هیات پنج نفری قرار داشت. ماموریت نمایندگان سازمان ملل در بحرین روز ۲۹ فروردین ۱۳۴۹ پس از ۱۹ روز پایان یافت. گیچاردی رئیس این هیات روز چهارشنبه نهم اردیبهشت ۱۳۴۹، یعنی ۱۱ روز پس از اتمام ماموریت خود در بحرین، گزارش نهاییاش را که به گفته خودش حاصل مذاکره با طبقات مختلف مردم بحرین بود تسلیم اوتانت، دبیرکل وقت سازمان ملل، کرد و همین گزارش مبنای جدایی همیشگی بحرین از خاک ایران در ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ شد. متن کامل این گزارش که در روزنامه اطلاعات مورخ، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۴۹، منتشر شد به این شرح بود:
روز ۲۰ مارس ۱۹۷۰ [۲۹ اسفند ۱۳۴۸] به من ماموریت دادید که به عنوان نماینده شخص شما اهتمام خویش را در تعیین و تمایز خواستهای مردم بحرین نسبت به سرنوشت خود به کار بندم. به من اطلاع دادید که بنا به درخواست ایران و انگلستان موافقت کردهاید در این زمینه اقدام نمایید.
دستورالعمل به موجب توافق جوانب ذینفع: «با توجه به معضل پیشآمده ناشی از اختلاف نظر جوانب ذینفع درباره وضع بحرین و لزوم حل این مسئله به خاطر برقراری محیطی آرام، باثبات و دوستانه در سراسر منطقه مورد نظر، از دبیرکل سازمان ملل متحد درخواست میشود نمایندهای از جانب شخص خود برای تعیین و تمایز خواستهای ساکنان بحرین بدان سرزمین اعزام دارد.»
به موجب دستورهای شما، راهنمای اصلی من بر این شرایط قرار خواهد داشت.
در همه موارد و زمان، اصول و هدف منشور ملل متحد را در مد نظر خواهم داشت.
همچنین به من گفتید جوانب ذینفع موافقت کردهاند در مورد محوله، صرفا به قضاوت شخص شما، نحوه و چگونگی انجام این ماموریت اعتماد کنند.
به من دستور دادید به بحرین سفر کرده، در ضمن تماس و مشورت با ساکنان بحرین، رهبران سازمانهای مختلف، انجمنها، موسسات و گروهها، مردم عادی و دیگر افرادی که به تشخیص خود من ممکن است در انجام ماموریتم مفید واقع شوند، نظر آنها را بپرسم. در این مورد، فهرستی به اینجانب داده شد و این فهرست که در اختیار شما قرار گرفت حاوی نام سازمانها و موسسات بحرین بود و میباید از این فهرست عواملی را برگزینم که برای تحقیقاتم، نمودار نظر کلی مردم بحرین باشد.
به من گفتید، به شما اطمینان داده شده است همه آنهایی را که بخواهم با آنها ملاقات کنم، آزادانه در دسترسم قرار خواهند داشت و هر آنکس که بخواهد با من تماس بگیرد، آزادی کامل خواهد داشت و من میتوانم به طور خصوصی و در محیطی اعتمادآمیز با دیگران مشورت کنم و این دیدار برای احدی عواقبی نامطلوب در پی نداشته باشد؛ و آخرالامر، از من خواسته شد گزارشی تهیه و به شما تسلیم کنم و در طی آن نتایح ماموریت خویش را برای استحضار شورای امنیت ابراز دارم.
پیش از حرکت خود از ژنو پنج دستیاری را که قرار بود در این ماموریت به من یاری کنند، برای دادن دستورالعمل به گرد هم آوردم. یک هیات مقدم به ریاست منشی اول، طوری ژنو را ترک گفت که روز ۲۹ مارس [۹ فروردین ۱۳۴۹]وارد بحرین شود و کارهای مقدماتی را ترتیب دهند. من ۲۴ ساعت بعد، یعنی ۳۰ مارس [۱۰ فروردین ۴۹]وارد بحرین شدم و روز ۱۸ آوریل [۲۹ فروردین ۴۹]پس از تکمیل ماموریت خویش به ژنو بازگشتم. چهار تن از اعضای هیات من، دو روز دیگر باقی ماندند تا نامههای در راه را دریافت کرده و کارهای دفتری هیاتعامله را تکمیل کنند.
میل دارم سپاس خویش را از همکاریها و مساعدت همه محافلی که در انجام این ماموریت مرا برخوردار ساختند، ابراز دارم.
پس از حدود سه هفته تماسهای مداوم با مردم بحرین، علیالخصوص تحت تاثیر وقار و رفتار مودبانه آنها در همه وقت قرار گرفتم.
اختلافات
همانطور که در دستورالعمل آمده است، ماموریت احالهشده به اینجانب از وجود اختلاف نظر بین دولت ایران و دولت انگلستان بر سر وضع و موقع بحرین ناشی شده بود. از آنجایی که ارزیابی یا بحث درباره این اختلاف نظر، در صلاحیت اینجانب قرار نداشت، کافی است نظرات دولتین مزبور را به اختصار بیان دارم:
به موجب نظریه دولت ایران: «بحرین جزئی از خاک ایران است و صرفا حمایت انگلستان از این مجمعالجزایر در طی مدتی متجاوز از یک قرن، ایران را از اعمال حقوق قانونی خویش در آنجا مانع گشته است.»
تصویب لایحهای مربوط به تعیین بحرین به عنوان استان چهاردهم ایران و انتخاب یک نماینده مجلس از طرف بحرین در نوامبر ۱۹۵۷ به عمل آمد. بر این اساس، دولت ایران «حاکمیت بحرین» را به رسمیت نمیشناسد.
به موجب نظریه دولت انگلستان، بحرین «یک کشور مستقل عربی است که روابط و پیمانی خاص با انگلستان دارد.» این مناسبات خاص مربوط به پیمانهای رسمی منعقده سالهای ۱۸۲۰، ۱۸۴۷، ۱۸۵۶، ۱۸۶۱، و موافقتنامههای سالهای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۲ است که منحصرا بین دولت انگلستان و حاکم بحرین انعقاد یافته است.
از سال ۱۸۲۰، دولت انگلستان بر پایه این ایده که بحرین یک شیخنشین مستقل است عمل کرده و حاکمیت فرمانروایان بحرین را به رسمیت شناخته است.
قابل توجه است که یادآور شوم که بحرین روز ۲۶ اکتبر ۱۹۶۶ [۴ آبان ۱۳۴۵]به عضویت سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل، در نوامبر ۱۹۶۷ [آبان ۴۶]به عضویت سازمان خواربار و کشاورزی جهانی و روز ۸ مه ۱۹۶۸ [۱۸ اردیبهشت ۱۳۴۷]به عضویت سازمان بهداشت جهانی درآمده است.
اوضاع بحرین
برای تشریح بهتر فعالیتهای هیاتعامله، توجه به برخی خصوصیات جغرافیایی، جمعیت و اقتصاد بحرین، اهمیتی خاص دارد.
بحرین از متجاوز از ۳۰ جزیره که بسیاری از آنها کوچک و برخی اندکی از یک ستون شن بزرگترند تشکیل یافته است. این مجمعالجزایر در نیمه راه خلیجفارس که نزدیکترین قسمت آن با عربستان سعودی حدود ۲۴ کیلومتر و با دماغه شبهجزیره قطر حدود ۲۹ کیلومتر و حدود ۲۴۰ کیلومتر با سواحل ایران فاصله دارد واقع شده است. تنها پنج جزیره از این مجمعالجزایر، مسکونی بوده لیکن بیشتر جمعیت در سه جزیره سکونت دارند. خود بحرین که «منامه» پایتخت بحرین در آن واقع است، از نظر وسعت از همه بزرگتر و وسیعترین بخش آن، ۴۸ کیلومتر طول و ۳۲ کیلومتر عرض دارد. دو جزیره دیگر یعنی محرق و سیترا، اولی به وسیله پل معلق و دومی با یک پل معمولی به بحرین متصل شده و هر سه جزیره منطقهای به وسعت تقریبی ۵۷۵ کیلومتر مربع تشکیل میدهند.
هوای آن به شدت خشک است و میزان متوسط باران کمتر از ۳ اینچ در سال است لیکن در ناحیه شمالی بحرین و مناطق ساحلی محرق و سیترا، چشمههای آب شیرین فراوان وجود دارد. در این نواحی است که جمعیت سکونت و فزونی یافته است، بقیه نواحی عموما بیابان و عملا غیرمسکونی است.
نتیجتا همه شهرها و مراکز مهم و تقریبا همه دهات دوردست در محدودهای ۱۶ کیلومتری دفتر کار هیات در منامه قرار داشتند.
دورترین دهکده که دهکده ماهیگیری «جاد» بود، در فاصلهای کمتر از ۳۲ کیلومتر با دفتر کار هیات واقع بود. وجود سیستم مخابرات و ارتباطی، تماس و دسترسی به همه نواحی مسکونی را میسر و آسان میساخت. این تسهیلات انجام ماموریت هیات اینجانب را بسیار آسانتر کرده بود.
رشد جمعیت طی سالهای اخیر میزانی قابل ملاحظه داشته است؛ بین سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۶۵ که نخستین و آخرین سرشماری به عمل آمده جمعیت از ۸۹۹۷۰ تن به ۱۸۲.۲۰۳ تن فزونی یافته است و مقامات مربوطه برآورد میکنند که این جمعیت در نیمه دهه ۱۹۷۰ -۱۹۸۰ به ۳۰۰ هزار تن خواهد رسید. در حال حاضر جمعیت تقریبی بحرین ۲۰۰ هزار تن برآورد میشود.
ارقام تعیینشده در سرشماری سال ۱۹۶۵ سن متوسط ساکنان بحرین [را]۲۵.۷ سال نشان میدهد و ۶۹.۴ درصد جمعیت در سنین کمتر از ۳۰ سال بودهاند. از جمعیت کنونی تقریبا ۳۳ هزار مرد و ۳۲ هزار زن (جمعیت بومی بحرین) بیش از ۱۲ سال دارند.
بیمورد نیست که گفته شود تحصیل در مدارس ابتدایی و متوسطه در سراسر بحرین رایگان است و به موجب سرشماری اخیر، به سال ۱۹۶۵، جمعیت مدرسهرو ۸۷ درصد پسر و ۵۷ درصد دختر بین سنین ۷ تا ۱۵ سال را تشکیل میداده و این عده طی سالهای بعدی فزونی یافته است. این امر به احتمال قوی عامل اصلی رشد فرهنگی مردم بحرین میباشد.
از جمعیت سال ۱۹۶۵ بحرین که ۱۸۲.۲۰۳ تن بود ۱۴۳.۸۱۴ تن یعنی ۷۹ درصد آن بومی بحرین شناخته شدند و بقیه ساکنان را ۱۲۶۲۸ تن یا ۶.۹ درصد، عمانی و مسقطی، ۷.۲۲۳ یا ۴ درصد ایرانی، ۶۳۸۳ یا ۳ درصد هندی، ۳.۹۲۲ یا ۲.۲ درصد پاکستانی و ۹.۲۲۳ یا ۵ درصد را ملیتهای دیگر تشکیل میدادند.
نژادهای مختلفی جمعیت بحرین را تشکیل داده است. عقیده شناخته شده عمومی بر این است که اکثر جمعیت بحرین از نژاد عرب هستند، لیکن موالید غیرعرب بسیاری (ایرانی، هندی، پاکستانی، آفریقایی و غیره) که در بحرین سکونت گزیدهاند، در جمعیت مستحیل شدهاند. عملا همه بحرینیها مسلماناند، حدود نیمی شیعه و نیم دیگر، سوای معدودی، سنی هستند.
بحرین به صورت مرکز تجاری و ارتباطی، از مدتها پیش گذرگاه بسیاری بوده و هست و این رهگذران همواره خواهان پیوستگی و مزاوجت با ساکنان بومی بودهاند و این امر، در مورد ایرانیان همکیش مسلمان سهلتر بوده است. در نتیجه تشخیص و تمایز اصالت بحرینیهای ایرانیالاصل و برآورد عده آنها، بسیار دشوار است. به شهادت منابعی که بهترین مطلعین امر شناخته میشود، این عده را بر پایه تمایلات فرهنگی – به ویژه مکالمه فارسی در خانه خود که نمودار اصالت ایرانی آنهاست – حداقل هفت هزار و حداکثر ۹۵ هزار تن تخمین میزنند.
بحرین همواره شرکای تجاری فراوانی داشته و ارقام رسمی کالاهای وارداتی و صادراتی آن هنوز هم این حقیقت را نشان میدهد.
در سالهای اولیه دهه ۱۹۳۰، اکتشاف نفت، اقتصاد بحرین را اثری عمیق بخشید. گرچه کمیت اندوخته نفتی با آنچه در کشورهای همجوار شناخته شده قابل قیاس نیست بهرهبرداری سال ۱۹۶۹، سه میلیون و ۸۰۰ هزار تن بود – پیش از جنگ جهانی دوم، پالایشگاه عظیمی به ظرفیت ۲۵۰ هزار بشکه در روز احداث شد که نفت خام عربستان سعودی را که به وسیله لوله زیردریایی منتقل میشود، تصفیه میکند.
کارخانه آلومینیومسازی که اینک در دست ساختمان است، از جمله توسعههای صنعتی بحرین میباشد. انتظار میرود این کارخانه پس از تکمیل شدن هرساله نود هزار تن آلومینیوم تولید کند و بهرهبرداری قسمت اعظم گاز طبیعی را میسر سازد.
آغاز فعالیت هیات
طی نطقی که در فرودگان به هنگام ورود ایراد کردم، ماهیت و حدود ماموریت هیات را تشریح کردم و توجه حاضران را به دستورالعملهای خویش که همواره رهنمودم خواهد بود، جلب نمودم و اعلام داشتم با مردم بحرین، سازمانها، انجمنها، موسسات و گروههای مختلف و همچنین ساکنان عادی و دیگران که لازم بدانم، مشورت خواهم کرد. در نطق خود اضافه کردم: «همه آنهایی که علاقهمند و ذینفع باشند میتوانند آزادانه با هیات من تماس بگیرند و میتوانند آزادنه نظریات خود را درباره مسئله مورد بحث به طور خصوصی و با احساس اعتماد ابراز دارند.» همچنین گفتم، دفتری [در]منامه تشکیل داده شده و اعضای هیات ترتیب دادهاند، همه آنهایی که بخواهند همیشه و آزادنه و منظم به ما دسترسی پیدا کنند. نهایتا برای اینکه بتوانم وظیفه خویش را به نحو اکمل انجام دهم، از هر فرصتی برای ملاقات با مردم بحرین در مراکز دوردست استفاده خواهم کرد. سپس سخنانم را با دادن این اطمینان که اعضای هیات من صرفا علاقهمند به دانستن خواستهای تنها مردم بحرین در این مورد میباشند، پایان دادم.
نطق من همان روز به طور کامل و خلاصه پخش شد و متن کامل آن در مطبوعات محلی روز بعد چاپ شد. یک هفته بعد، از طریق فرستنده رادیوی محلی تکرار کردم همه میتوانند آزادانه با من تماس بگیرند و تاکید نمودم هرکس بخواهد با من تماس بگیرد، در محیطی کاملا خصوصی و با احساس اعتمادی کامل میتواند چنین کند.
اظهار نظر
مشاوره با گروهها از بعدازظهر روز ورودم آغاز شد. فهرست اصلی نام سازمانها و موسسات توسعه یافت و مشمول تعدادی کلوبهای اضافی و گروههای حرفهای گردید و تا آنجایی که میدانم، فهرست نهایی حاوی همه انجمنها و گروههای سازمانیافته در بحرین میباشد [فهرست را آقای گیچاردی به ضمیمه گزارش خود تسلیم اوتانت کرد]تصمیم گرفتم انتخاب نکنم بلکه نمایندگان همه سازمانها را به حضور بپذیرم، زیرا خود نمایندگان و همچنین سازمانهایی که نمایندگان آن بودند، به ظاهر از نظر سن و سال، فعالیت، موقع و پراکندگی جغرافیایی منعکسکننده کلی اوضاع بودند.
این گروهها و سازمانها را میتوان به نحو سودمندی به طبقاتی به این شرح تقسیم کرد:
رهبران مذهبی، شوراهای شهرداری (انجمنهای شهر) و دیگر کمیتههای دولتی، انجمنهای بهداشتی، کلوب و دیگر مراکز اجتماعی و همچنین گروههای حرفهای، انجمنهای ورزشی و تفریحی.
در بحرین شش شورای شهرداری (انجمن شهر)؛ منامه، محرق، حد، رفعا، جداف و سیترا وجود دارد که اعضای آن قسمتی انتخابی و قسمتی انتصابی هستند. تعدادی شورا و کمیته مختلف در زمینههای خاص (کشاورزی و آب، فرهنگی، آب آشامیدنی، امور روستایی و نواحی کماهمیت) با این انجمنها همکاری دارند که اعضای آنها از میان شهرداریهای مختلف برگزیده میشوند.
جمعیت بحرین را مسمانان تشکیل میدهند و رهبران مذهبی که با آنها تماس گرفته شد، هم شیعه و هم سنی بودند. کمیتههای اوقاف سنی و شیعه، عملا هیاتهای رفاه عمومی هستند که از خصوصیت مذهبی برخوردارند.
غیر از آنچه برشمرده شد، سازمانهای متعددی وجود دارند که هدف غایی آنها رفاه اجتماعی است. انجمن هلال سرخ و انجمن زنان از آنجملهاند.
خصوصیت جالب توجه جامعه بحرین وجود «کلوب»های بسیاری است که در سراسر مجمعالجزایر اعم از نواحی روستایی و حومه پراکنده است. قسمت اعظمی اعضای این کلوبها را افرادی با اصالت متفاوت و مختلف تشکیل میدهند و این کلوبها مرکز فعالیتهای اجتماعی است. به طور کلی به مسئله جوانان توجه زیادی معطوف میشود و غالب کلوبها، ورزش را تشویق میکنند. جنبه فرهنگی و اجتماعی آنها نیز مهم تلقی میگردد و چهرههای جالب توجه آن سعی برای رفع بیسوادی و تلاش جمعی در جهت بهبود زندگی اجتماعی است. به این ترتیب کلوبها عموما به صورت مراکز ابراز ابتکار جوامع درمیآید و نمایندگان آنها به صورت سخنگویانی درمیآیند که رابط بین مقامات دولتی با ساکنان دهات هستند. همچنین بهخصوص در شهرها کلوب و انجمنهایی وجود دارد که اختصاص بیشتری به گروههایی خاص مثلا ورزشی، موسیقی، فرهنگی و حرفهای دارد.
نمایندگان سازمانها
دستکم سه نماینده از هر سازمانی نه تنها در شهرهای منامه و محرق بلکه از دهات و مراکز دوردست جزایر نزد من آمدند و تقریبا در همه موارد به من اطمینان دادند که مذاکرات و مشورت کامل با همه اعضای سازمان خود به عمل آوردهاند.
برای اینکه در ماموریت خویش، در سراسر بحرین خلأیی باقی نگذاشته باشم، شخصا از دهکدههای عسکر، جا و جصره دیدن کردم و با کدخدایان یا نمایندگان آنها ملاقات کردم و همه اعضای جامعه را به گرد هم آوردم.
همچنین تصمیم گرفتم از برخی سازمانها که نمایندگان آنها قبلا با من ملاقات کرده بودند، دیدن کنم و شخصا اطمینان حاصل کنم نظراتی که به من ابراز شده، منعکسکننده نظر قاطبه اعضای آن سازمانهاست. انجمن شهر منامه و سیترا، اتاق تجارت و صنایع بحرین و کلوبهای مهم از جمله آنهایی بود که مورد بازدید قرار دادم. همچنین از من دعوت شد در کلوب روتاری بحرین نطقی ایراد کنم و به این ترتیب فرصت یافتم با بسیاری از طبقات مختلف بحرین ملاقات کنم.
همانطوری که هنگام ورود گفته بودم و بعدا به وسیله فرستندهها و مطبوعات محلی تکرار کرده بودم، به افراد اطلاع دادم دسترسی و تماس آنها با هیات اینجانب حق مسلم آنها بوده و در این کار آزادی کامل دارند. گرچه در چند روز نخست، معدودی با تعیین وقت قبلی به دیدنم آمدند، اکثر مردم پس از انتشار مجدد سخنانم، به دفترم آمدند و برای دیدار آنها یک هفته وقت اختصاص یافت. در مواردی که مشکوک میشدم، از آنها میخواستم که ملیت بحرینی خود را ثابت کنند. با این وصف اسامی مراجعهشدگان هنگامی ثبت میشد که خود بنا به میل خویش ابراز میداشتند. از همه مراجعهکنندگان سن، حرفه و محل سکونت پرسیده میشد. آنها از طبقات مختلف و نواحی متفاوت میآمدند و برخی مدعی بودند که نه تنها از طرف خود، بلکه به نمایندگی از خانواده، دوستان و همقطاران خود سخن میگویند.
در جریان هریک از مصاحبهها، موارد دستورالعمل قرائت، تصریح و در صورت لزوم کاملا تشریح میشد. سوالات کاملا مطابق دستورالعمل عنوان میشد و برای پاسخ دادن وقت کافی مراعات میگشت. وقتی پاسخها منحرف میشد و به جنبههای منافع مختلف بحرینیها یا به مسائل داخلی و خصوصی متوجه میگشت، تغییر مسیر این پاسخها بر محور مورد نظر، بسیار آسان بود.
نزاکت و ادب طبیعی مردم، مصاحبه و دیدارها را بسیار آسان میکرد و نظمی بدان میبخشید.
این دیدارها را شخصا و با کمک مترجم و دیگر همقطارانم انجام دادم.
پاسخها
تقریبا همه پاسخهایی که با شیوههای استفساری مختلف دریافت شد، وجوه مشترک به این شرح داشتند:
- اول دول ذینفع را که از دبیرکل سازمان ملل خواسته بودند تا تدابیر مطلوب خویش را به کار بندد مورد ستایش قرار داده و جملگی آرزو میکردند ابرهای تیره به وجود آمده از ادعای حاکمیت ایران به یکباره و برای همیشه برطرف شود. در این ابراز نظر هرگز کمترین خصومت و کینهای نسبت به ایران احساس نمیشد، به عکس، مطلب آنها با لحنی بیان میشد که منعکسکننده آرزوی آنها به برقراری آرامش، ثبات و دوستی در این منطقه بود. انتظار میرود وقتی ادعای ایران فیصله یابد، روابط نزدیکتری با کشورهای دیگر خلیج از جمله ایران برقرار بشود.
- دوم، با بحرینیهایی که ملاقات کردم، عملا بلااستثنا خواهان درآمدن بحرین به صورت کشوری کاملا مستقل بودند. اکثر قابل ملاحظهای هم اضافه میکردند، این کشور باید کشوری عربی باشد.
در حاشیه این خصوصیت مشترک جوابها و نظرات متفاوتی ابراز میشدکه در درجه اول، گرچه منحصرا در مصاحبهها با افراد ابراز نمیشد، نمیتوان آن را به خواستی تعبیر کرد. برخی خواهان داشتن مناسباتی ویژه با ایران مبتنی بر تضمین استقلال بحرین و حمایت از آن بودند. برخی دیگر نیز به همین دلیل میخواستند روابط کنونی با انگلستان ادامه یابد. افرادی پراکنده از اتحاد یا همبستگی با ایران حمایت میکردند و در میان مراسلات کتبی که دریافت شد، معدودی نظرات مشابه مشاهده شد.
- به وقت ارزیابی این قضاوتها کوشیدم عواملی را که نظرات مختلف را میشد ناشی از آن دانست بالاخص مورد مطالعه قرار دهم.
- در مورد مسائل مورد بحث، تفاوتهای طبقاتی وجود داشت. حتی رهبران مذهبی سنی و شیعه خواستند همراه یکدیگر پذیرفته شوند. نمایندگان کمیتههای رفاه اجتماعی اوقاف که بر پایه طبقاتی تشکیل شده، به طور جداگانه پذیرفته شدند لیکن حتی در جزئیات نظرهای آنها تفاوتی احساس نگشت.
- اختلاف و تفاوتی متمایز بین نظر شهرنشین یا روستانشین وجود نداشت. گرچه تاکید آنها بر مسائل مختصر تفاوتی و تغییری داشت، چنین مینمود که شهرنشینان آگاهی زیادتری نسبت به ادعای ایران داشتند و از این رو خواست خود را برای فیصلهیابی این موضوع با صراحتی بیشتر ابراز میداشتند. نمایندگان کمیتههای روستانشینها از سوی دیگر تاکیدی بیشتر بر اصالت عربی خود و عربی بودن بحرین میکردند. این عوامل، هدف سوالاتم نبودند. لیکن برای بسیاری از ساکنان دهکدهها، به هر حال این ابراز نظر برای منعکس کردن استقلالطلبی آنها به عنوان بخشی از ملت عرب کافی تلقی میگردید.
- در میان طبقه تحصیلکردهتر آگاهی بیشتر و موکدتری نسبت به اصالت بحرینی بودن شنیده میشد. در جنبههای دیگر بین تحصیلکردهها و آنهایی که تحصیلات کمتری داشتند، تفاوت قابل ملاحظهای مشاهده نمیشد.
- در میان صاحبان حرفهها، جامعه مهم بازرگانان، علاقه خاصی به رفع موانعی که مولود ادعای ایران بوده ابراز میشد و این امر را موجب بهبود روابط با همه و همچنین ایران میدانستند.
سن و سال به ظاهر اهمیتی نداشت. گرچه شاید جوانترها در ابراز نظرات خود نسبت به موقع بحرین صراحتی بیشتر داشتند، غالب آنها این منظور را در قالبی وسیعتر از دیگر کشورهای عرب به ویژه کشورهای این منطقه میدانستند.
نقش زنان غالبا مشهود نیست و آنها به ندرت در زندگی عمومی شرکت میکنند. با معدودی از زنان مصاحبه شد لیکن این عده کاملا مطلع بودند و بسیار فصیح صحبت میکردند. نظرات آنها با نظر مردان مرادف بود.
تفاوت مشخص بیشتر بین بحرینیهای با قومیت مختلف قابل ملاحظه بود. معدودی که میشد اصالت آفریقایی، هندی و پاکستانی آنها را تشخیص داد ظاهرا مستحیل شده و نظر آنها را نمیشد متمایز کرد. در میان آنهایی که اصالت ایرانی داشتند، عدهای بودند که خواست آنها برای داشتن «کشوری با حاکمیت مستقل» با امتناع عمدی از ذکر کلمه «عربی» مشخص میگردید، لیکن تقریبا همه ساکنان بحرین با داشتن نسبت فرهنگی ایرانی تردید باقی نگذاشتند که مایلاند از استقلال بهرهمند گردند و معتقد بودند موقع آنها به عنوان ساکنان یک کشور مستقل تثبیت میشود و به دنبال کسب استقلال، درآمیزی کنونی با ساکنان محلی، به احتمال قوی میسرتر میگردد. بالاجمال آنها ابراز امیدواری میکردند که استقلال موجب همکاری نزدیکتر با دیگر کشورهای خلیج از جمله ایران خواهد شد.
اطمینان دارم در شرایطی که بحرین از آن برخوردار است، شیوههای به کار رفته، مناسب و کاملا کافیست تا خواستهای مردم بحرین درباره مسئله مورد بحث موکد شود.
معتقدم مجموع افرادی که نظرات آنها برایم محرز ابراز شد، عموما و فردا، کافی و کامل است.
سازمانهای بزرگتر انعکاس نظر کلی جامعه بحرینی را میسر ساختند. اطلاعاتی که آنها در اختیارم گذاشتند، به طور موثری مکمل نظریه سازمانهای کوچکتری شدند که منافع آنها، طبقاتی و محدود بود.
دیدارهای خارجی و مصاحبه با افراد متفاوت مرا قادر ساخت در تجزیه و تحلیل استنتاجهایم نظر آنها را ملاک کلی قرار دهم. با اینکه همه آنها فرصت و وقت کافی داشتند تا با من ملاقات کنند، من نامههای کتبی را از آنهایی که نمیتوانستند به ملاقاتم بیایند میپذیرفتم.
دیدار همیشگی و آزاد من همواره میسر بود. همه مذاکرات و مشورتها به طور خصوصی و در محیطی قابل اعتماد صورت گرفت. تا آنجایی که میدانم، احدی مرعوب، مجذوب و یا از گرفتن تماس با هیات من منع نشد. تحقیقات با شیوه مسالمتآمیز و منظم انجام گرفت.
مشاوره و تحقیقاتم مرا قانع ساخته که اکثریت قریبالاتفاق مردم بحرین میخواهند موجودیت آنها به عنوان ملتی مستقل و حاکم در کشوری که خود در اتخاذ مناسبات خویش با دیگر کشورها آزادی کامل داشته باشد، شناخته شود.
در مجلس و مطبوعات ایران فعالیت شدیدی در خصوص بحرین وجود دارد. ایرانیها اظهار داشته و مینویسند که بحرین مال ایران است و در سابق نیز بعضی اوقات ایران بحرین را از دولت انگلیس خواسته است... آقای ابراهیم حکیمی نخستوزیر ایران به من گفتند که «من از حقوق مشروع ایران در بحرین و سایر نقاط دفاع خواهم کرد.»... عبدالله زیره نماینده حزب ملی بحرین و اکثریت ساکنین آنجا، وارد تهران شده است و با وکلای مجلس ایران تماس پیدا کرده است تا آرزوی اهالی بحرین برای استرداد این جزیره به ایران هرچه زودتر عملی گردد.