arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۳۸۰۵۸
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۱۶ - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲

مشارکت راهبردی چین و ایران و آینده هژمونی آمریکا در منطقه خلیج فارس

علم صالح و زکیه یزدان‌شناس
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

چکیده

در حال حاضر قدرت در نظام بین‌الملل، دستخوشِ تحولی عمیق شده‌است که ویژگی اصلی آن، حرکت به سوی کثرت‌گرایی است و بر این اساس، تعدادی از قدرت‌های متوسط سودای تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای را برآورده‌اند. این تغییر موجب تشدید تنش‌های قدرت‌جویانه میان آمریکا و چین می‌شود. پکن و تهران هر دو در هدف استراتژیک تضعیف هژمونی جهانی آمریکا مشترک هستند و هر دو با تنش‌ها، تحریم‌ها و فشارهای وارده از سوی واشنگتن مواجه شده‌اند. ایرانِ نسبتاً قوی و مستقل در خلیج فارس نه تنها می تواند به چین کمک کند که  منافع خود را در منطقه تامین کند، بلکه می‌تواند آن را در تضمین امنیت انرژی  و تحکیم جای پای خود  در خاورمیانه یاری رساند. در نتیجه، در عصر افول نسبی قدرت مریکا و ظهور قدرت‌های منطقه‌ای، مشارکت راهبردی چین و ایران در حال تغییر ساختار امنیتی خاورمیانه است. استراتژی «نگاه به شرق» ایران و «حرکت به سوی غرب» چین در منطقة خلیج فارس به هم می‌رسند. این مقاله در پی بررسی این تلاقی و  پیامدهای آن است.

 

مقدمه

در مارس ۲۰۲۱ در جریان سفر وانگ‌یی وزیر امور خارجة چین به تهران و پس از چندین ماه رایزنی،[1] سرانجام او و همتای وقت ایرانی‌اش محمدجواد ظریف توافقنامه‌ای برای مشارکت دوجانبه راهبردی ۲۵ساله امضا کردند.[2] به گفتة مقامات ایرانی، این توافقنامه در ژانویه ۲۰۲۲ وارد مرحله اجرایی شد.[3]  توافقِ چندبعدی کنونی واکنش‌های متفاوتی را در ایران و جامعة بین‌الملل به همراه داشته‌است. در حالی که مقامات ایرانی آن را نقطة عطفی در تاریخ دیپلماسی ایران می‌دانند و آن را برای توسعه کشور ضروری می‌دانند، برخی ناظران چینی به احتمال به‌کارگیری دیپلماسی دام بدهی [4]  توسط چین در زمینة گسترش روابط پکن و تهران اشاره می‌کنند. از طرفی با توجه به رأی موافق چین به تمام تحریم‌های هسته‌ای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران[5]، برخی محققان، توافق ۲۵‌ساله را صرفاً لفاظی و فاقد هرگونه دستاورد قابل‌توجهی برای ایران توصیف می‌کنند.[6]

در حالی که هنوز ابعاد مختلفِ این توافق آشکار نشده‌است اما درک این توافق چندبعدی در چارچوب تغییرات عمیق و گسترده در نظام بین‌الملل می‌تواند روشن کند که پکن و تهران به دنبال رسیدن به چه اهدافی در سایة این توافق هستند. در واقع، پیشینة روابط دیپلماتیک ایران و چین به دهة ۱۹۷۰ برمی‌گردد.[7] با این حال، در سال ۲۰۱۶ و در جریان سفر شی جین پینگ به تهران، دو کشور تصمیم گرفتند روابط دوجانبه‌شان را به سطحی جدید ارتقا دهند که مشارکت راهبردی جامع نامیده می‌شود.[8] دیپلماسی چین بر اساس منطق سلسله‌مراتبی در بیست و چهار سطح مختلف، قراردادهای مشارکتی را تعریف کرده است و بر این اساس، مشارکت جامع راهبردی از نظر اهمیت در رتبة ششم قراردادهای مشارکتی چین و ایران قرار گرفته است.[9] بدون تردید پکن، برای تضمین منافع خود، تنها روابط خود با مهم‌ترین کشورهای منطقه را در برنامة مشارکت جامع راهبردی تعریف می‌کند.[10]

در واقع، تحولات گستردة خاورمیانه طی دو دهه اخیر، ایران را به یک قدرت غیرقابل انکار منطقه‌ای تبدیل کرده است. درگیری‌های منطقه‌ای مختلف و خصومت طولانی‌مدت بین تهران و واشنگتن باعث شده آمریکا و متحدانش  قدرت گرفتن ایران را برنتابند. به این ترتیب، تحریم‌های گسترده علیه ایران اعمال شده و همکاری‌های غیررسمی منطقه‌ای جدیدی مانند پیمان ابراهیم شکل گرفته‌اند. در این فضا، ایران به سمت شرق تمایل پیدا کرده است.

گسترش درگیری‌های استراتژیک میان چین، حرکت چین به سوی ایفای نقش بین‌المللی به جای تمایل به حفظ وضعیت فعلی و تمایل آن به تغییر نظم موجود فرصت را برای مشارکت استراتژیک بین قدرت‌های جهانی و قدرت‌های نوظهور منطقه‌ای فراهم کرده است. بنابراین، پیش‌برد اهداف مشترک و مهم، مانند جلوگیری از پیشرفت قدرت آمریکا در خلیج فارس و اقیانوس هند، نشان می‌دهد مشارکت راهبردی ایران و چین مهم‌تر از آن است که به نظر می‌رسد.

به نظر می‌رسد «نگاه به شرق»[11] ایران و «حرکت به سوی غرب» چین، حرکاتی هم‌سو و سودمند برای دوطرف هستند. راهبرد سنتی «اژدهای محتاط» پکن ممکن است با افزایش قدرت و گسترش نفوذ چین در خاورمیانه کنار برود[12] و کاهش نسبی نفوذ و منافع آمریکا در منطقه این تغییر را بیش از پیش محتمل می‌کند.

در این مقاله به طور خاص بر عوامل تعیین‌کننده‌ای که بر سیاست ایران در نگاه به شرق اثر می‌گذارند، تمرکز می‌کنیم. استدلالمان این است که برجسته‌ترین عاملی که تهران و پکن را به یک‌دیگر نزدیک می‌کند، مخالفت آنها با هژمونی آمریکا در سیستم بین‌المللی در حال تغییر کنونی است. این دو کشور برای ارتقای روابط خود انگیزه‌های‌ فراوانی مانند انگیزة گسترش روابط اقتصادی با منافع دوسویه دارند اما اساس مشارکت راهبردی جامع ایران و چین، به ویژه از دیدگاه تهران، در درجه اول مخالفت با هژمونی آمریکاست.[13] ما جنبه‌های کلیدی و پیامدهای اصلی مشارکت بیش‌تر و قوی‌تر استراتژیک پکن و تهران را تا آن‌جا که به توازن قوا در خلیج فارس و فراتر از آن مربوط می‌شود، بررسی می‌کنیم. تحقیقات انجام شده در گردآوری این تحلیل مبتنی بر بینشیی است که از طریق مصاحبه‌های عمیق با مقامات ایرانی مانند دیپلمات‌های ارشد قبلی و فعلی و هم‌چنین محققان ایرانی با تمرکز بر سیاست خارجی چین به دست آمده است. همچنین به طور گسترده از مجموعة ارزشمندی از منابع اولیه استفاده شده و ضمن اشاره به اظهارات مقامات عالی ایران برای توضیح ماهیت شراکت ایران و چین از دیدگاه ایران، این مقاله قصد روشن کردن تفاوت‌های ظریف آن با دیگر پیمان‌های مشارکتی چین دارد.

این مقاله در چهار بخش ارائه می‌شود. ابتدا، در باب کثرت‌گرایی عمیق بحث می‌‌‌کنیم که در این مقاله به‌عنوان چارچوب مفهومی اصلی برای ارزیابی گذار در قدرت جهانی به کار گرفته می‌شود. کثرت‌گرایی عمیق به وضعیتی جهانی گفته می‌شود که در آن، توزیع پراکنده قدرت، ثروت و اقتدار فرهنگی وجود دارد اما عدم تقارن قدرت هم‌چنان پابرجاست. دوم، به طور خلاصه توضیح می‌دهیم که چگونه تغییر قدرت جهانی بر نظم منطقه‌ای خاورمیانه و تلاش‌های قدرت‌های بزرگ آن برای گسترش نفوذ خود تأثیر گذاشته است. ما تغییرات سیاسی و امنیتی خاورمیانه را از سال ۲۰۰۳  بررسی می‌کنیم و تاثیر این تغییرات در چگونگی شکل‌گیری و تغییر یافتن راهبرد کلان تهران را بحث می‌کنیم که منجر به چرخش ایران به سمت شرق شده است. در این بخش، سیر تحول استراتژی کلان ایران در دهه گذشته را بررسی ‌کرده و به دنبال آن سیاست نگاه به شرق ایران را به‌تفصیل توضیح می‌دهیم تا بستری را که در آن توافق‌نامه جدید ایران و چین تدوین شده است، روشن می‌کنیم. سپس به مشارکت چین و ایران از دیدگاه ایران نگاه می‌کنیم و اهداف و چشم‌انداز‌های صریح و ضمنی ایران از گسترش روابط با چین را توضیح می‌دهیم. سوم، ما بر استراتژی حرکت به سوی غرب چین تمرکز کرده و اهمیت استراتژیک ایران برای پکن و اهدافی را که چین به دنبال دست‌یابی به آن است توضیح می‌دهیم. چهارم، پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی روابط راهبردی چین و ایران را مورد بحث قرار می‌دهیم.

 

کثرت‌گرایی عمیق: توزیع مجدد قدرت جهانی

ترکیبی پراکنده اما بزرگ از قدرت‌های بزرگ و متوسط جهانی، هژمونی آمریکا را در چندین منطقه از جمله خاورمیانه به چالش می‌کشد.[14] قدرت‌های منطقه‌ای نوظهور در سراسر جهان، مانند ایران و ترکیه مدعی قدرتِ نویافته هستند و توجه زیادی به تبدیل قدرت مطلق بین‌المللی جهانی به تنش پویای آمریکا و چین دارند. این تحول عمیق و پایدار قدرت، مستلزم بازنگری‌های جدی در سیستم ائتلافی آمریکامحور در نقاط حساس استراتژیک مانند خاورمیانه، جنوب آسیا و آسیای جنوب شرقی و غیره است.[15] ظهور چین به عنوان یک غول سیاسی، نظامی و اقتصادی، قدرت و نفوذ غرب را تضعیف می‌کند و غرب، دیگر به‌عنوان محرک اصلی در تعیین اتحادها عمل نمی‌کند، زیرا ما وارد آنچه باری بوزان «نظم بین‌المللی پساغربی» می‌نامد، می‌شویم.[16] بوزان جهان بدون غرب را اینگونه توصیف می‌کند:

«ما به‌شیوه‌ای کاملاً رادیکال، وارد مرحلة جدیدی می‌شویم که در آن غرب دیگر مرکز بی‌چون‌‌وچرای قدرت جامعة بین‌المللی نخواهد بود. از برخی جهات، می توان این قضیه را مانند بازگشت به جهان  قبل از مدرنیته، وابستگی متقابل جهانی و ارتباطات گسترده دید. قبل از قرن ۱۹، به ویژه قبل از قرن ۱۶، ارتباط و اتصال جهانیان با هم نسبتا کم بود اما با همین ارتباطات هم توزیع قدرت نسبتاً برابر بود. بدین ترتیب چین، هند و جهان اسلام هر کدام به طور مستقل مراکز قدرت بودند. اکنون در حال بازگشت به چیزی شبیه به آن دنیای عادلانه‌تر هستیم، با این تفاوت که اکنون همة این مراکز قدرت به شدت به هم مرتبط و وابسته هستند. این تغییر واقعا بزرگ است. من اکنون از برچسب "کثرت‌گرایی عمیق" برای توصیف این نظم جهانی در حال ظهور استفاده می‌کنم.»[17]

بوزان، در توضیح نظم جهانی در حال ظهور و کثرت‌گرایی عمیق که مشخصة اصلی آن است، می‌افزاید که جامعة بین‌المللی جهانی اکنون به وضوح از شکل دیرینة مرکز-پیرامونی خود که هستة قدرت در آن نسبتا کوچک و تحت سلطة غرب و رهبری آمریکا است، در حال دور شدن است و به سمت جهانی با گروه‌های سیاسی و فرهنگی متنوع که قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای دارند، حرکت می‌کند.[18] این تحول جهانی جدید برای کشورهایی که به دنبال تثبیت خود به عنوان یک قدرت جهانی کارایی ندارد. در این فضا هژمونی، امکان‌ناپذیرتر و دارای مشروعیت کمتر خواهد بود. تشدید درگیری و رقابت بین قدرت‌های بزرگ در مناطقی که خارج از مناطق مجاور آن‌ها قرار دارند، یک پیامد محتملِ این تجدید ساختار نظم جهانی است، همانطور که در حال حاضر در شرق آسیا، آسیای جنوب شرقی، اوکراین و مرزهای شرقی اتحادیه اروپا دیده می‌شود.[19]

 

تغییر در خاورمیانه و تحول استراتژی کلان ایران

یکی از پیامدهای حملة سال ۲۰۰۳ به عراق و خیزش‌های عربی در سال ۲۰۱۱ این است که تحولات قدرت در خاورمیانه به شکلی فزاینده با درگیری‌ و خصومت‌ بین قدرت‌های بزرگ منطقه گره خورده  و شبه‌نظامیان فرقه‌ای نقش برجسته‌تری در رقم‌زدن این درگیری‌ها ایفا می‌کنند. کاهش قدرت آمریکا در منطقه، همراه با عدم تمایلش به مداخله مستقیم از سال ۲۰۰۸ و خروج این کشور از عراق و افغانستان، به اعتبار و توانایی واشنگتن برای مدیریت سیاست‌های منطقه‌ای در خاورمیانه آسیب رسانده است.[20] متحدان و شرکای منطقه‌ای، آمریکا را به خاطر کنار گذاشتن نقش مرکزی خود به عنوان حامی نظم لیبرال مورد سرزنش قرار داده‌اند و بر این باورند که اگر خلأ قدرت ناشی از کاهش دخالت آمریکا  توسط قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای یا سایر قدرت‌های بزرگ مورد بهره‌برداری قرار گیرد، قدرتی به وجود می‌آید که به وضوح ضدغرب و مخالف ارزش‌های لیبرال است.[21]

به موازات تحولات نظام بین‌الملل جهانی و تغییرات آسیب‌زا در سازمان امنیتی خاورمیانه، استراتژی کلان ایران و سیاست‌های دفاعی و خارجی آن نیز به شدت تغییر کرده است. برای درک درست سیاست جدید «نگاه به شرق» ایران، باید آن را در چارچوب روایت استراتژی کلان ایران در دهه گذشته قرار دهیم.

طیف وسیعی از عوامل داخلی و خارجی بر تدوین استراتژی کلان ایران تأثیر می‌گذارد، اما جهت‌گیری ایدئولوژیک و سیاسی دولت مستقر و وضعیت اقتصادی ایران دو عامل تعیین‌کننده اصلی داخلی را تشکیل می‌دهند. طبق قانون اساسی ایران، رهبر ایران مسئولیت تصمیم‌گیری در باب مسائل اساسی سیاست خارجی را بر عهده دارد اما تاریخ ایران پس از انقلاب نشان داده است که روسای جمهور محافظه‌کار، اصلاح‌طلب و انقلابی همگی بر استراتژی کلان ایران اثر می گذارند.[22] از منظر اقتصادی، اگرچه روند کُندِ تولید ناخالص داخلی به طور کامل وضعیت اقتصادی ایران را نشان نمی‌دهد، اما نشان‌دهنده ظرفیت‌های اقتصادی کشور است. وابستگی ایران به درآمدهای صادراتی نفت به این معنی است که ظرفیت اقتصادی آن به طور مستقیم با قیمت نفت و توانایی آن در فروش انرژی مرتبط است.

با توجه به تغییر گستردة سازمان قدرت در منطقه و رقابت در صحنه جهانی بین واشنگتن و پکن، سیاست‌گذاران ایرانی اکنون با فرصت‌های بالقوه‌ای مواجه شده‌اند. این عوامل خارجی وابسته به سیاست داخلی ایران و ایدئولوژی‌های رهبران دولتی هستند و ترکیبات حاصل از آن‌ها استراتژی کلان کشور را مشخص می‌کنند. ایران تا به امروز استراتژی‌های زیادی را دنبال کرده است، از مماشات تا توسعه‌طلبی و روابط حسنه تا سیاست ضدمهار.[23]

 

به حداکثر رساندن قدرت ملی به عنوان استراتژی کلان (۲۰۱۰-۲۰۱۳)

از سال ۲۰۱۰ تا اواخر سال ۲۰۱۲  مجموعه‌ای از رویدادهای داخلی و شرایط بین‌المللی باعث شد که ایران نوعی توسعه‌طلبی را به عنوان استراتژی کلان خود اتخاذ کند. مقامات ایرانی به دنبال حداکثرسازیِ قدرت منطقه‌ای ایران بودند و برخلاف پیشینیان خود که سعی در بهبود بخشی از روابط ایران با غرب داشتند، احمدی‌نژادِ اصول‌گرا رویکردی تهاجمی در قبال غرب در پیش گرفت که هدف اصلی آن آمریکا بود.[24] با ادعای احیای آرمان‌های انقلاب اسلامی، احمدی‌نژاد رویکردی سیاسی مبتنی بر اصول عدالت، آن گونه که در اخلاق ایرانی-اسلامی مفروض بود، اتخاذ کرده و استراتژی کلانی با اولویت مقابله با هژمونی و یکجانبه‌گرایی آمریکا را دنبال کرد.[25] افزایش درآمدهای دولت در این دوره، حداکثرسازی قدرت را ممکن و تسهیل کرد[26]. درآمدهای نفتی ایران در سال‌های ۲۰۱۰  تا ۲۰۱۲  به طور قابل توجهی بیشتر از درآمدهای حاصل از سال‌های گذشته بود. بر اساس داده‌های رسمی بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی در سال‌های ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ترتیب ۴۸۶.۸  میلیارد دلار، ۵۸۰.۸  میلیارد دلار و ۵۹۸.۹  میلیارد دلار آمریکا بوده است. این بالاترین تولید ناخالص داخلی در تاریخ نوین ایران از سال ۱۹۶۰ است.[27]

احمدی‌نژاد از این درآمد بالا برای تقویت توان هسته‌ای ایران و تبدیل آن به نماد قدرت ملی ایران استفاده کرد.[28] وی با تقویت بازوی اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موسوم به قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا،[29] به دنبال برقراری روابط سیاسی دوجانبه با کشورهای غیرغربی و از همه مهم‌تر گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه در پی خیزش عربی در سال ۲۰۱۱ بود. این اقدامات شامل راه‌کارهای  مانند بهره‌برداری از درگیری‌های درون‌منطقه‌ای و ایجاد اتحاد با قدرت‌های متوسط و بزرگ خارج از محور دولت‌های غربی بود.

در فوریة ۲۰۱۰، ایران شروع به تولید اورانیوم غنی‌شده ۲۰ درصد کرد که گفته می‌شد برای رآکتور تحقیقاتی تهران بود. به دنبال گسترش توان هسته‌ای، آمریکا با تنبیه ایران تلاش کرد آن  را مجبور به توقف پیش‌برد برنامه هسته‌ای خود کند. اوباما در ۳۰  ژوئیه ۲۰۱۲  فرمانی اجرایی تحت عنوان "مجوز تحریم‌های اضافی در رابطه با ایران" امضا کرد. این فرمان تحریم‌های مندرج در بخش ۱۲۴۵ لایحه اختیارات دفاع ملی برای سال مالی ۲۰۱۲  را گسترش داد تا ایران را از ایجاد مکانیسم‌های پرداخت برای فروش نفت به منظور دور زدن تحریم‌های این لایحه بازدارد.[30]

افزایش بی‌سابقه قدرت سپاه، ایران را بیش‌تر به سمت استراتژی کلان مبتنی بر حداکثرسازیِ قدرت سوق داد. سپاه که در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد توانسته بود قدرت خود را در عرصه سیاسی گسترش دهد، قدرت اقتصادی و حوزه نفوذ خود را نیز تقویت و نهادینه کرد. قرارگاه خاتم‌الانبیا به عنوان بازوی اقتصادی سپاه توانست نقش خود را در اداره اقتصاد ایران تثبیت کند.

محیط بین‌المللی نیز نقش تکمیلی در بهینه‌سازی استراتژی کلان ایران داشته است. قیام‌های مدنی خاورمیانه معروف به بهار عربی به عنوان محرکی برای ایران عمل کرد تا استراتژی کلان خود مبنی بر به حداکثر رساندن قدرت  را پیش ببرد. رهبران ایران، همراه با سایر کشورهای جهان، شاهد اعتراضات مدنی گسترده‌ در کشورهایی مانند مصر، یمن و بحرین بودند که در آنها جمعیت زیادی در مخالفت با دیکتاتورهای متحد با آمریکا تجمع کردند.[31] مقامات ایرانی با تفسیر این قیام‌ها به عنوان رویدادی داخلی با پیامدهای ضدهژمونیک بین‌المللی، از تحولات جهان عرب به عنوان «بیداری اسلامی»[32] یاد کردند. رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، این جنبش سیاسی معاصر را با اصول انقلاب اسلامی هم‌‌‌سو دانست و خطاب به انقلابیون گفت که قیام اعراب بر الگوی ایدئولوژیک ساخته‌شده توسط آن‌ها استوار است.[33] ایران قیام‌های مدنی اتفاق افتاده در سال‌های ابتدایی دهه را زمینه مساعدی برای تقویت قدرت نرم خود در منطقه می‌دانست. آغاز جنگ داخلی در سوریه و خطر فروپاشی رژیم بشار اسد فرصت‌های بیش‌تری را برای ایران فراهم کرد تا حضور نظامی خود را در سوریه گسترش و تعمیق بخشد. نیروی قدس، شاخه خارجی سپاه پاسداران ایران، که از زمان جنگ ایران و عراق در تلاش بود تا ائتلاف‌های غیررسمی شبه‌نظامی در منطقه ایجاد کند، از وضعیت سوریه به عنوان ابزاری برای افزایش عملیات نظامی خود در این کشور استفاده کرد. تعاملات جدید با شبه‌نظامیان، اعتبار ایران را در شکل دادن به نظم جدید امنیتی منطقه تثبیت کرد.

احمدی‌نژاد استراتژی «نگاه به شرق» ایران را پایه‌ریزی کرد که به نوعی تا به امروز ادامه داشته است. اولین بار، طرح رویکرد نگاه به شرق با دیدگاهی ایدئولوژیک و بر اساس تنفر درونی از هژمونی آمریکا، با الگویی برای بهبود روابط با  غیرآمریکایی‌ها اعم از دولت‌ها و شبه‌نظامیان شکل گرفت. بنابراین، ایران شروع به ایجاد روابط سیاسی قوی‌تری با کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین کرد و این الگو در سال‌های آینده توسعه بیشتری پیدا کرد.[34]

 

مشارکت مجدد و عمل‌گرایانه در امور بین‌المللی (۲۰۱۳-۲۰۱۵)

به دنبال گسترش سریع برنامه هسته‌ای ایران، تهران با تحریم‌های شدید بین‌المللی و یک‌جانبه (تحمیل شده از سوی آمریکا) مواجه شد‌. آمریکا برای منزوی کردن ایران، طیفی از موسسات مالی ایران، از جمله بانک مرکزی آن را تحریم کرد.[35] این تحریم‌ها به‌طور قابل‌توجهی به اقتصاد ایران ضربه زد و منجر به روی کار آمدن حسن روحانی و طیف میانه‌روها شد. روحانی با شعار اعتدال، به دنبال آشتی اصلاح‌طلبان با اصول‌گرایان بود تا تعامل ایران با جهان را تقویت کند. سیاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران جدید، رکود اقتصادی رو به وخامت و آشفتگی گسترد‌ه‌تر در منطقه به واسطة ظهور مجدد تروریسم در خاورمیانه، ایران را مجبور به اتخاذ استراتژی کلان تعامل دوباره با جهان غرب کرد.[36] از زمانی که روحانی در سال ۲۰۱۳ به قدرت رسید تا ژوئیه ۲۰۱۵ که توافق هسته‌ای امضا شد، تولید ناخالص داخلی ایران به شدت کاهش یافت. در سال ۲۰۱۳  تولید ناخالص داخلی ۲۳ درصد نسبت به سال قبل کاهش یافته بود و مقدار آن به ۴۶۰  میلیارد دلار رسید و در سال ۲۰۱۴  و ۲۰۱۵  به ترتیب به ۴۳۲  و ۳۸۵ میلیارد دلار رسید.[37]

در این دوره نخبگان سیاسی در مورد ضرورت دستیابی به توافق هسته‌ای به اجماع رسیدند‌. آیت‌الله خامنه‌ای برای اولین بار در تاریخ ایران از نرمش قهرمانانه سخن گفت و تاکید کرد که جمهوری اسلامی باید از روش‌های جایگزین برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند.[38] با وجود اجماع ملی گسترده برای حل مناقشه برنامه هسته‌ای، هیچ توافقی در مسیر آینده سیاست خارجی ایران ایجاد نشد. در حالی که روحانی و سیاست‌گذاران خارجی معتدل و عمل‌گرا به دنبال افزایش تعامل ایران با جهان از طریق حل و فصل اختلافات با آمریکا[39] بودند، سپاه پاسداران و جناح‌های اصول‌گرا در حکومت، توافق هسته‌ای را صرفاً یک ابزار سیاسی-حقوقی برای لغو تحریم‌ها و به ثبات رساندن اقتصاد بحران‌زده ایران می‌دانستند.

به موازات تحولات داخلی و تحولاتی بین‌المللی‌، منطقه نیز دستخوش تغییرات فابل توجهی شده بود. ساختار امنیتی منطقه به دلیل توزیع مجدد قدرت در خاورمیانه به سرعت تغییر کرد. در سال ۲۰۱۴، به دنبال حملات تروریستی داعش به موصل و تکریت، حضور نظامی ایران در منطقه گسترش یافت. داعش توانست یک سوم خاک سوریه و ۴۰ درصد از خاک عراق را اشغال کند.[40] از یک سو امنیت مرزهای غربی ایران به خطر افتاد و از سوی دیگر، این تهدید، ایران را قادر ساخت که در مناطق مرزی خود فعالیت داشته باشد. تهران تصمیم گرفت برای حفظ تمامیت ارضی خود و جلوگیری از تهاجم داعش به مرزهای غربی خود، خارج از مرزهای جغرافیایی با تروریست‌ها بجنگد.آیت‌الله خامنه‌ای گفت: اگر ایران در سوریه و عراق با داعش نجنگد، باید در ایران با آنها بجنگد.[41]

حضور مستقیم نظامی ایران در سوریه و عراق -جدای از لفاظی‌های رسمی- این فرصت را برای ایران ایجاد کرد تا قدرت و نفوذ منطقه‌ای خود را گسترش دهد.

 

بین تعامل و تحکیم قدرت منطقه‌ای (۲۰۱۵-۲۰۱۸)

پس از حصول توافق هسته‌ای، دولت روحانی مورد انتقاد گسترده مقامات اصول‌گرا قرار گرفت. آنها با نامتوازن خواندن این توافق اظهار داشتند که این توافق در خدمت منافع ایران نیست. اصول‌گرایان مدعی شدند که توافق هسته‌ای یک ابزار مهار است که به طور غیرمستقیم برای محدود کردن قدرت و نفوذ ایران طراحی شده است. [42]دولت اوباما در نهایت به دنبال تحقق توافقات دوم و سوم برای محدود کردن همه‌جانبه قدرت منطقه‌ای ایران بود و محافظه‌کاران به دولت روحانی هشدار دادند که نباید در این دام بیفتد. آیت‌الله خامنه‌ای تصریح کرد که ایران هرگز با توافقاتی دیگر با آمریکا برای محدود کردن توانایی‌های موشکی خود موافقت نخواهد کرد.[43] افزون بر تأثیرات جناح اصول‌گرا، اختلافات داخلی و موانع بین‌المللی (مانند تحریم‌های آمریکا علیه ایران و عدم پیوستن ایران به FATF)[44] نیز مانع از پیشروی ایران به سمت تعامل بیشتر با جهان شد.

آمریکا و متحدانش هنوز ایران را بازیگری غیرمسئول می‌دانستند که برای نظم مستقر هیچ احترامی قائل نبود. این امر تحقق راهبرد ایران برای تعامل بیش‌‌تر با جهان را دشوار کرد. در این دوره، ایران به تعهدات خود در توافق هسته‌ای عمل کرد تا بتواند از حداقل منافع اقتصادی ناشی از آن برخوردار شود، اما هم‌زمان سیاست گسترش عمق استراتژیک خود در منطقه را نیز پی گرفت. تحولات منطقه‌ای در این مقطع به نفع ایران بود. موجِ جنگ‌های داخلی نهایتا به نفع طولانی‌ترین متحد تهران یعنی دمشق، پایان یافت. نیروهای عراقی با کمک ایران و شبه‌نظامیان مورد حمایتشان توانستند داعش را از موصل بیرون کنند. ایران به بزرگترین قدرت و نفوذ منطقه‌ای خود از زمان خیزش عربی دست یافت و برای حفاظت از دستاوردهای خود، رویکردی استراتژیک مبنی بر صبوری در برابر اقدامات تحریک‌آمیز اسرائیل در سوریه و آب‌های بین‌المللی اتخاذ کرد[45].

 

سیاست نگاه به شرق ایران از سال ۲۰۱۸

خروج آمریکا از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸  نقطه عطفی حیاتی برای سیاست خارجی ایران بود. در ماه مه سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ برجام را توافقی وحشتناک و یک‌طرفه توصیف کرد که آمریکا هرگز نباید وارد آن می‌شد و بلافاصله اعلام کرد که واشنگتن دیگر یکی از طرف‌های این قرارداد نخواهد بود.[46] اندکی پس از آن، تحریم‌هایی که لغو یا تعلیق شده بودند، دوباره برقرار شدند. دولت ترامپ تحریم‌های فلج‌کننده جدیدی را علیه افراد و سازمان‌های ایرانی اعمال کرد که به دنبال آن اقتصاد ایران رو به افول رفت. تورم در ایران در سال ۲۰۲۰[47] به ۳۷ درصد و فروش نفت ایران به کم‌ترین میزان در ۴۰ سال گذشته رسید.

خروج آمریکا از برجام و وخامت اقتصادی ایجاد شده به اصول‌گرایان فرصت داد تا از دولت میانه‌روِ روحانی انتقاد کنند. رهبر بارها دولت را به دلیل اعتماد به آمریکا و متحدانش محکوم کرد و صراحتاً مخالفت خود را با برجام اعلام کرد. وی اعلام کرد که چندین بار به رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه در مورد نیات آمریکا هشدار داده‌است.[48] تحولات سیاسی و اقتصادی در ایران شکاف بین دولت و ملت را عمیق‌تر و تشویش اذهان عمومی را تقویت کرد. این امر، دولت روحانی را با مشکلاتی مواجه کرد و منجر به موج جدیدی از اعتراضات اجتماعی گسترده شد. نتایج آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران کمترین میزان مشارکت در چهار دهه گذشته را نشان داد.[49]

تشدید بدبینی نسبت به آمریکا و اخلال در سیاست داخلی ایران با تحولات مهم منطقه‌ای و بین‌المللی همراه شد. پس از ۲۰۱۶، آمریکا نشان داده بود که تمایلی به درگیر شدن مستقیم با مسائل امنیتی خاورمیانه ندارد و بر نقش متحدان خود در حفظ نظم منطقه تأکید کرده بود.[50] آغاز خروج نیروهای آمریکا از افغانستان، مذاکره با طالبان، پیمان ابراهیم و اقدام برای کشاندن اسرائیل به خلیج فارس، همگی شواهدی به‌نفع این رویکرد آمریکا بودند.

در کنار تحولات منطقه‌ای، رقابت بین‌المللی بین واشنگتن و پکن نیز شدت یافت .روابط دوجانبه بین چین و آمریکا با آغاز جنگ تجاری نقطه عطف خود را تجربه کرد و برخی از مفسران را بر آن داشت که از مفهوم جنگ سرد جدید صحبت کنند.[51] اسناد امنیت ملی آمریکا، مانند استراتژی امنیت ملی،[52] استراتژی دفاعی،[53] و استراتژی آسیا-اقیانوسیه[54] که همگی در دوران ریاست جمهوری ترامپ منتشر شدند، به اتفاق آرا، چین را مهم‌ترین تهدید برای امنیت ملی آمریکا و جایگاه بین‌المللی آن معرفی کردند.

نابودی توافق هسته‌ای و تشدید بی‌اعتمادی به آمریکا، به‌ویژه پس از ترور سردار قاسم سلیمانی به همراه تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای، ایران را ترغیب کرد که از استراتژی کلان تعامل فاصله بگیرد. مقامات ایرانی اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که منافع ایران و نقشی که برای خود در منطقه تعریف کرده‌است در نهایت مورد تایید غرب نخواهد بود. بنابراین، تهران، برجام یا هر توافق دیگری در مورد موضوع هسته‌ای را بخشی از راهبرد گسترده‌تر مهار از سوی غرب[55] می‌داند و ایران باید در پی مدل جایگزین برای استراتژی کلان خود باشد، حتی اگر برجام در نهایت احیا شود. همان‌طور که ابراهیم رئیسی رئیس جمهور اصول‌گرای ایران بارها اعلام کرده است، سیاست خارجی دولت جدید وابسته به توافق هسته‌ای و سرنوشت آن نیست.[56]

اگرچه دولت رئیسی به دنبال احیای توافق است، اما توافق هسته‌ای را تنها راه‌حلی کوتاه‌مدت و مناسب برای کاهش فشار نسبی تحریم‌ها بر اقتصاد کشور می‌داند. سیاست‌گذاران ایرانی به این باور رسیده‌اند که برای اطمینان از تامین منافع ملی، نمی‌توانند به توافقی که اهرم‌های مهمی را در دست آمریکا و متحدانش می‌گذارد، تکیه کنند. علاءالدین غروی، دیپلمات سابق ایرانی و استادیار روابط بین‌الملل در دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه، توافق ایران و چین را یک ابتکار راهبردی می‌داند که نتیجه قطع امید ایران از آمریکا و اروپا است.[57]

با نگاهی به تحولات جاری در سیاست بین‌الملل، مقامات ایرانی به این نتیجه رسیده‌اند که نظم بین‌المللی به نفع قدرت‌های شرقی در حال تغییر است. [58]وزارت امور خارجه ایران مدعی است نشانه‌های افول نظم موجود جهانی آشکار شده و نمی‌توان جلوی آن را گرفت. اگر چین به عنوان مهم‌ترین بازیگر نظم نوظهور، هویت و جایگاه ایران را به رسمیت بشناسد، جمهوری اسلامی نیز با این نظم نوظهور و منافع بازیگران اصلی آن مشکلی نخواهد داشت.[59]

از این رو جمهوری اسلامی ایران، شرق و به ویژه برقراری روابط راهبردی با چین را در مرکز استراتژی کلان خود قرار داده‌است و تغییر به سمت شرق را به عنوان ابزاری استراتژیک برای کشور در جهت پیگیری منافع ملی خود، هم به‌صورت داخلی و هم در منطقه می‌بیند. محمد مرندی، استاد ادبیات انگلیسی و شرق‌شناسی دانشگاه تهران، معتقد است که قدرت اقتصاد جهانی در حال انتقال به شرق است و اگر ایران می‌خواهد جهانی عمل کند و استقلال خود را حفظ کند، باید به شرق نگاه کند. به گفته مرندی، «ایران صدها سال است که سیاست خارجی خود را با نگاه به غرب تعدیل کرده است، اما اکنون به نظر می‌رسد نگاه به شرق می‌تواند منجر به اتخاذ یک سیاست خارجی متعادل و پایدار شود.»[60]

 

توافقنامه مشارکت راهبردی جامع چین و ایران: اهداف ایران

پیشینة روابط دیپلماتیک چین و ایران به سال ۱۹۱۱ برمی‌گردد. اما در سال ۱۹۴۹ با به قدرت رسیدن حزب کمونیست چین، روابط بین دو کشور به بن‌بست رسید. در این دوره، ایران چین را به دلیل حمایت از حزب توده ایران محکوم کرد و چین نیز ایران را به دلیل اتخاذ سیاست‌های امپریالیستی مورد انتقاد قرار داد. در سال ۱۹۷۱، دو کشور بار دیگر تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود را از سر گیرند. روابط دوجانبه پس از انقلاب اسلامی ادامه یافت. چین پس از جنگ ۸ ساله ایران و عراق فعالانه در پروژه‌های بازسازی شرکت کرد.[61]

چین به عنوان یک کشور غیرلیبرال و توسعه‌یافته، الگوی جذابی از رشد و توسعه برای جمهوری اسلامی ایران به نمایش می‌گذارد. پکن ثابت کرده است که از حفظ وضعیت موجود سیاسی در ایران حمایت خواهد کرد و برخلاف آمریکا، در پی تغییر نظام سیاسی ایران نیست. غلام‌علی خوشرو، سفیر سابق ایران در سازمان ملل معتقد است که چین رویکرد مداخله‌جویانه ندارد و برخلاف آمریکا ارزش‌های خود را جهانی تعریف نمی‌کند و به دنبال سیاست تغییر رژیم در ایران نیست.[62]

ایران و چین بارها از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی به نقض حقوق بشر متهم شده‌اند. این تجربه مشترک آن‌ها را گرد هم آورده و اعتماد متقابل بین پکن و تهران را تقویت کرده‌است. علاوه بر این، از نظر تاریخی، چین و ایران تجربه مشترکِ تحقیر شدن توسط امپریالیسم غربی را دارند. هر دو کشور قدرت‌های امپریالیستی باستانی بودند که به تدریج شکوه و جایگاه خود را در جریان انتقال قدرت جهانی از شرق به غرب که مشخصه مدرنیته است از دست دادند. محمدکاظم سجادپور، دیپلمات ارشد ایرانی و استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران می‌گوید: روابط دوجانبه چین و ایران بسیار فراتر از جزئیات توافق هسته‌ای و رویارویی‌های مختلف با غرب است. این رابطه‌ای بالغ بر اساس مبانی تاریخی است.[63]

ایران به دنبال توسعه و تقویت قدرت اقتصادی خود با حمایت چین است. تهران امیدوار است با گسترش همکاری استراتژیک خود با پکن، به وضعیت اقتصادی خود رسیدگی کند. یافتن یک استراتژی کلان جایگزین و متناسب  برای احیای اقتصاد تحریم‌شدة ایران، ابزاری در اختیار کشور قرار می‌دهد تا قدرت منطقه‌ای خود را تثبیت کند و حمایت شهروندان از کشور را از طریق تقویت اقتصاد و کیفیت زندگی مردم افزایش دهد.[64]

محسن شریعتی‌نیا، استادیار مطالعات منطقه‌ای دانشگاه شهید بهشتی، دیدگاه‌های گوناگون دانشگاهیان و سیاست‌گذاران ایرانی در رابطه با مشارکت راهبردی ایران و چین را به سه دسته تقسیم می‌کند. به گفته وی، از منظر ژئوپلیتیک، مشارکت ایران و چین از نظر برخی به عنوان ضلعی از یک مثلث راهبردی دیده می‌شود که اضلاع دیگر آن روابط چین و آمریکا و روابط آمریکا و ایران است. از دیدگاه توسعه‌محور، این مشارکت را می‌توان تلاشی برای گسترش روابط چندجانبه با دومین اقتصاد بزرگ جهان تلقی کرد و در نهایت، دیدگاه بدبینانه‌تر، این مشارکت را به عنوان یک هدف استراتژیک محکوم می‌کند که می‌تواند ایران را به کلاینت چین در منطقه تبدیل ‌کند. شریعتی‌نیا معتقد است که دولت کنونی نگاه اقتصادی و توسعه‌محوری به رابطه ایران با چین دارد.[65] با نگاهی به نسخه فاش‌‌شده توافق می‌توان فهمید قطعا ایران طیف گسترده‌ای از اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در این توافق دنبال می‌کند که به آنها اهداف استراتژیک می‌گویند. اما بر اساس آنچه مطرح شد، اهداف اصلی ایران را می‌توان در سه بخش بعدی خلاصه کرد.

 

چشم‌اندازهای ژئوپلیتیک ایران: استراتژی «دفاع در عمق» ایران

سرلشکر باقری در سفر سال ۲۰۲۰  خود  به پکن به شباهت‌های محیط امنیتی خلیج فارس و دریای چین جنوبی اشاره کرد زیرا ایران و چین هر دو در محاصره متحدان آمریکا در مناطق متبوع خود هستند.[66] از سال ۲۰۰۳، ایران در مرزهای شرقی، غربی و جنوبی خود توسط نیروهای آمریکایی محاصره شده‌است. [67]این مداخلات هم‌زمان با تحریم‌های اقتصادی علیه تهران بوده‌است که بعداً توسط دونالد ترامپ به عنوان بخشی از استراتژی فشار حداکثری با هدف وادار کردن ایران به مذاکره مجدد درباره توانایی نظامی و رفتار منطقه‌ای‌اش تقویت شد. این روندهای منطقه‌ای و بین‌المللی توسط تهران به عنوان تهدیدهای وجودی تلقی شده است. بنابراین، ایران استراتژی امنیتی جدید «دفاع در عمق» را برای مقابله با تهدیدات امنیتی آغاز کرده است.[68]

بر این اساس، ایران چهار راهبرد جدید برای مقابله با  رقبا و دشمنان قدرتمند، یعنی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی در ساختار امنیتی جدید خاورمیانه اتخاذ کرده است. نخست، این کشور به دنبال گسترش منطقه درگیری خود از دریای عمان به دریای مدیترانه است. به گفته امیر دریادار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه، رهبر ایران نیروی دریایی سپاه را موظف به حضور دائمی در آب‌های دور از کشور کرده‌است. [69]نیروی دریایی سپاه در نظر دارد یک پایگاه دائمی در اقیانوس هند ایجاد کند. پیش از این نیز نیروی دریایی ارتش ایران در شمال اقیانوس هند و در نزدیکی سواحل مکران پایگاه دائمی ایجاد کرده بود.[70] حسین علایی، اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه و رئیس سابق ستاد مشترک سپاه، حضور ایران در آب‌های بین‌المللی را از منظر امنیت دریانوردی می‌بیند. به گفته علایی، ترافیک ‌دریایی ایران با دو نوع تهدید متفاوت مواجه است که ایران باید با آنها مقابله کند. اولاً باید با تهدیدات وارده از سوی آمریکا و اسرائیل مبارزه کند. آن‌ها در سال‌های اخیر بارها کشتی‌های ایرانی را توقیف کرده یا به آنها حمله کرده‌اند. ثانیاً، ایران مانند سایر کشورها باید از کشتی‌های خود در برابر دزدی دریایی محافظت کند.[71] با این حال، حضور ایران در آب‌های دور، مدیریت جنگ در یک منطقه جغرافیایی وسیع را برای آمریکا دشوار خواهد کرد.[72]

دوم، مبنای سیاست ایران برپایة طولانی‌کردن درگیری در منطقه است. این امر، ورود به جنگ‌های طولانی‌مدت و بی‌پایان را برای آمریکا و سایر دموکراسی‌ها با توجه به حساسیت افکار عمومی سخت‌تر می‌کند. ثالثاً، ایران اقدام به تنوع بخشیدن به مبارزات نظامی خود کرده و فراتر از جنگ عادی به جنگ‌های نامنظم و نامتقارن رفته‌است. این ممکن است به ایران، که نمی‌تواند با قدرت نظامی قدرتمند آمریکا برابری کند، اجازه دهد تا انواع جدیدی از جنگ‌ها را محقق کند که در آن پتانسیل بیشتری دارد.[73] چهارم، ایران همچنین از رقبای جهانی آمریکا مانند روسیه و چین دعوت کرده است تا از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی از ایران حمایت کنند و کمک کنند تا از رویارویی با آمریکا جان سالم به در ببرد. [74]غروی اشتیاق ایران به روابط نزدیک‌تر با چین را راهبردی برای متعادل کردن قدرت آمریکا در منطقه و بخشی از سیاست خارجی سنتی ایران در برخورد با قدرت‌های بزرگ می‌داند. سیاست خارجی ایران از لحاظ تاریخی تمایل به اتخاذ رویکرد شخص ثالث داشته است. در زمان فتحعلی شاه قاجار که روسیه و انگلیس نفوذ خود را در ایران گسترش دادند، ایران با فرانسه قراردادی امضا کرد و حتی در سال‌های اول انقلاب ایران با اتخاذ شعار «نه شرقی نه غربی» از روسیه و آمریکا روی‌گردان شد اما برای ایجاد تعادل و تضمین منافع خود تصمیم به گسترش روابط با اروپا و ژاپن گرفت. [75]

تنش‌های طولانی‌مدت و پرهزینه خاورمیانه در سه دهه گذشته آمریکا را از سرمایه‌گذاری در حوزة امنیت و ثبات خاورمیانه از محل درآمدهای عمومی ناامید ساخته است، درآمدهایی که سایر قدرت‌های جهانی با موج‌سواری مجانی از آن سود می‌برند.[76]در این شرایط چالش‌برانگیز، واشنگتن برای کاهش نقش خود و هم‌زمان حفظ تعادل نسبی در منطقه، به دنبال افزایش دخالت قدرت‌های منطقه‌ای مانند عربستان سعودی و اسرائیل برای کنترل قدرت ایران بود. [77]اکنون در حالی که آمریکا حضور خود را در منطقه کاهش می‌دهد ایران از چین دعوت می‌کند تا موازنه قدرت منطقه‌ای را حفظ کند. همان‌طور که سجادپور تاکید می‌کند، ایران دارای دو رویکرد کلیدی ژئوپلیتیک است: بقا و حفاظت از تمامیت ارضی. سجادپور می‌افزاید: برای حفظ این منافع، تهران نیاز به اتخاذ یک برنامه پیچیده سیاست خارجی، متشکل از شبکه‌ای از روابط چندجانبه با همه قدرت‌های بزرگ دارد و در راستای این برنامه باید به رشد روابط راهبردی همه‌‌جانبه با چین توجه کرد. [78]

ایران برای گسترش جغرافیایی منطقه جنگی در منطقه، استراتژی امنیتی دفاع در عمق خود را پی‌‌ریزی کرده است تا منطقه وسیعی از دریای عمان تا دریای مدیترانه را پوشش دهد. ایران از طریق نیروهای نیابتی و متحدان خود نفوذ ملموسی در لبنان، سوریه و عراق ایجاد کرده‌است. ایران هم‌چنین از حوثی‌ها در یمن حمایت و پشتیبانی کرده است تا به کنترل بیش‌تری در دریای سرخ، تنگه باب المندب و مرز جنوبی عربستان سعودی دست پیدا کند.[79] از سوی دیگر، تهران با توسعه بندر چابهار و جاسک، سعی دارد تمرکز امنیتی خود را از منطقه پرتنش خلیج فارس به سوی دریای عمان سوق دهد. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته چندین جنگ را در خلیج فارس تجربه کرده یا از دور شاهد آن بوده‌ است. برخی از استراتژیک‌ترین بنادر ایران، در خلیج فارس واقع شده‌اند که برای عربستان سعودی قابل دسترسی است و بسته شدن تنگه هرمز تاثیر زیادی بر صادرات نفت و کالاهای مهم ایران خواهد داشت.[80] بنابراین تهران در حال گسترش منطقه استراتژیک خود از خلیج فارس تا دریای عمان است. هدف از این تغییر، این است که ایران بتواند راه  فراری از منطقه پرتنش داشته باشد و بر منطقه‌ای آرام‌تر و امن‌تر متمرکز شود، تنگه هرمز را دور بزند و امکان دسترسی بیشتر به منطقة ایندو-پاسیفیک  و آب‌های عمیق داشته باشد. ایران برای حفظ حضور خود در دریای مدیترانه از روسیه کمک گرفته‌است. ایران برای گسترش دسترسی خود به آبهای عمیق ایندو-پاسیفیک، باید چین را وارد میدان کند و پکن نیز به نوبه خود باید در منطقه اطراف ایران فعالیت داشته‌باشد.

ناصر هادیان، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران، معتقد است که توافق ۲۵ساله ایران و چین یک فرصت استراتژیک مهم برای ایران است زیرا اروپا و آمریکا را تشویق می‌کند تا روابط خود با جمهوری اسلامی را تغییر دهند تا از نزدیک‌تر شدن ایران به چین جلوگیری کنند (که به طور بالقوه می‌تواند ایران قوی‌تری ایجاد کند که حتی بیش از پیش دشمن غرب است.). هادیان استدلال می‌کند که روابط جدید بدون شک اعتبار ایران در خاورمیانه را افزایش می‌دهند و تغییراتی در روابط آن با کشورهای همسایه ایجاد می‌کنند. [81]

 

روابط دوجانبه و انرژی

همکاری ایران و چین در حوزه انرژی به دهه اول قرن  ۲۱ برمی‌گردد که شرکت ملی صنایع پتروشیمی چین (CNPC) و شرکت نفت و گاز چین (سینوپک) برای اولین بار در فرآیند استخراج و توسعه نفت در میادین نفتی ایران شرکت کردند.[82] اگرچه ایران پیش از امضای توافق هسته‌ای مشمول تحریم‌های بین المللی گسترده بود، اما شرکت‌های چینی به همکاری با ایران ادامه دادند. دلیل آن تا حدودی به ساختار تحریم‌ها و استثنائات موجود برای شرکت‌های نفتی چین برمی‌‌گردد. زمانی که آمریکا از برجام خارج شد و تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران اعمال شد، این شرکت‌ها نتوانستند به تعهدات خود ادامه دهند، از این رو شرکت‌های چینی به ناچار با پیمانکاران داخلی جایگزین شدند.[83] با توجه به تمایل کشور‌های توسعه‌یافته به گسترش استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر در کنار احتمال ادامه اعمال تحریم‌ها بر صنعت نفت ایران و افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز در میان تامین‌کنندگان در سراسر جهان، ایران به دنبال تضمین فروش منابع انرژی خود به مدتی طولانی به چین است. این توافق می‌تواند با تضمین فروش نفت و گاز به چین در درازمدت، کمبود نقدینگی و اقتصاد تحریم‌شده ایران را نجات دهد. هدف دیگر ایران نیز گسترش همکاری‌های بانکی و مالی دوجانبه با چین است. اولین قدم، فروش نفت خام به پکن است، اما برای منافع ملی ایران حیاتی است که سرمایه‌گذاری چین در انتقال فناوری و توسعه میادین نفتی ایران و تجهیزات مخازن ادامه یابد.

بررسی پیش‌نویس غیر رسمی توافق ایران و چین[84] و برنامه اجرایی طرح جامع انرژی ایران[85] نشان می‌دهد که تهران در همکاری‌های مربوط به حوزة انرژی با چین سه اولویت اصلی دارد:

۱. به حداکثر رساندن تولید و بهره‌‌‌‌‌برداری در میادین مشترک نفت و گاز

۲. افزایش ظرفیت‌های جدید در بخش‌های پالایشگاهی و پتروشیمی

۳. همکاری در زمینه حمل و نقل انرژی (مثلاً توسعه خطوط لوله نفت و گاز)[86]

روابط استراتژیک دوجانبه، چین را به عنوان واردکننده دائمی نفت خام ایران تثبیت کرده است اما انتظار ایران این است که این امر باعث توسعه صنایع نفت و گاز و جذب افزایش سرمایه‌گذاری داخلی چین شود. این امر مسلماً با سیاست‌های سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین در چند سال گذشته ناسازگار است. سیزدهمین برنامه پنج ساله چین[87] این کشور را ملزم می‌کند تا از سرمایه‌گذاری در صنایع سنگین اجتناب کند و در عوض روی صنایع پیشرفته مانند نسل جدید فناوری اطلاعات و ارتباطات سرمایه‌گذاری کند.[88]

 

همکاری‌های زیرساختی دوجانبه: نقش ایران در ابتکار کمربند و جاده

ایران به دنبال جذب سرمایه‌گذاری خارجی چینی برای توسعه زیرساخت‌های خود است. تهران به دنبال پیوستن به طرح کمربند- راه (BRI) و تبدیل شدن به یک قطب منطقه‌ای برای تحکیم موقعیت خود در شبکه‌های حمل و نقل منطقه‌ای و بین‌المللی است. پیوستن به طرح کمربند- راه و تبدیل شدن به یک مرکز منطقه‌ای به ایران کمک می‌کند تا اقتصاد  خود را احیا کند. با این حال و مهم‌تر از آن، ایران را به بخشی غیرقابل انکار از زنجیره تامین جهانی تبدیل می‌کند. دستیابی به چنین موقعیتی، ایران را از تحریم‌های بیشتر در آینده مصون می‌دارد و ممکن است بازدارندگی آن را افزایش دهد. ایران برای رسیدن به این هدف به دنبال پیش‌برد اقدامات زیر است:

۱. جذب سرمایه‌گذاران خارجی چینی برای توسعه جنوب استان سیستان و بلوچستان (منطقه مکران).[89]

به این ترتیب، ایران قصد دارد بندر جاسک را با کمک چین توسعه و تجهیز کند تا آن را به پایانه‌ای استراتژیک برای صادرات نفت ایران تبدیل کند.[90] پروژه خط لوله نفت گوره - جاسک در سال ۲۰۲۱  افتتاح شد. این خط لوله دارای طول ۱۰۰۰  کیلومتر و ظرفیت انتقال ۳۰۰۰۰۰ بشکه نفت در روز است. [91] افزایش ظرفیت این خط لوله و توسعه بندر جاسک می‌تواند  مسیر جایگزینی برای انتقال انرژی ایجاد کند و نیاز نفتکش‌های ایرانی را برای عبور از خلیج فارس و تنگه هرمز کاهش دهد. [92] این موضوع به دلیل حضور گستردة نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس برای ایران اهمیت زیادی دارد. هم‌چنین اعتبار تهدید طولانی مدت ایران برای بستن تنگه هرمز در شرایط خاص را افزایش می‌دهد.[93]

۲. اتصال کریدور ترانزیتی پاکستان - ایران - ترکیه به کریدور اقتصادی چین - پاکستان

کریدور پاکستان - ایران - ترکیه در سال ۲۰۰۹ در چارچوب سازمان همکاری اقتصادی (ECO) راه‌اندازی شد، اما به دلیل مشکلات فنی متوقف شد. [94]سرانجام، در پایان سال ۲۰۲۱، این کریدور دوباره فعالیت خود را از سر گرفت. [95]در مقایسه با مسیرهای دریایی، استفاده از این مسیر ریلی می‌تواند زمان سفر را به نصف (۱۱.۵ روز) کاهش دهد. حدود ۲۶۰۰  کیلومتر از این مسیر ریلی از ایران می‌گذرد. اتصال این کریدور به کریدور اقتصادی چین و پاکستان که تا به امروز پیشرفته‌ترین کریدور طرح کمربند و جاده است، ایران را در این طرحِ کلانِ چین قرار می‌‌دهد و به تهران کمک می‌کند که نگذارد ترکیه با راه‌اندازی کریدور بیناخزری شرق– غرب – میانه، موقعیت ژئواستراتژیک ایران را تضعیف کند.[96]

۳. ساخت کریدور راه آهن زیارتی[97]

هدف اصلی این کریدور، اتصال ریلی پاکستان به عراق و سوریه از طریق ایران است. عملیاتی‌شدن کریدور زیارتی و اتصال آن به کریدور اقتصادی چین و پاکستان به طور قابل توجهی موقعیت ژئواستراتژیک ایران را تقویت خواهد کرد. کریدور زیارتی می‌تواند نقش ایران را در یکی دیگر از کریدورهای مهم طرح کمربند و جاده یعنی کریدور چین- آسیای مرکزی- آسیای غربی برجسته کند. این امر باعث گسترش نفوذ منطقه‌ای ایران در سراسر خاورمیانه خواهد شد. اولین گامی که ایران برای رسیدن به این هدف باید بردارد، تکمیل ساخت خط ریلی ۳۵  کیلومتری شلمچه در جنوب غربی ایران به بصره در عراق است.[98]

 

استراتژی کلان چین و اهمیت خاورمیانه برای سیاست خارجی چین

شی جین پینگ، از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۱۳ تا کنون، همان استراتژی کلان چین در دوران بعد از جنگ سرد یعنی استراتژی جوان‌سازی چین  را با ترکیب سیاست‌های موجود آن زمان و سیاست‌هایی نوین ادامه داده‌‌است. شی جین پینگ با ارزیابی قدرت و ثروت فزاینده چین از زمان بحران مالی ۲۰۰۸، اظهار داشت که زمان آن فرا رسیده‌است که کشور را از رویکرد بین‌المللی در سایه قبلی خود دور کنیم. ظهور چین به طور اساسی محیط امنیتی را تغییر داده و نگرانی‌های دولت‌های رقیب و کشورهای همسایه را در مورد تهدید ناشی از وجود چینِ روز به روز قدرتمند‌تر برانگیخته‌ است. شی در گزارش به نوزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین بر این واقعیت تاکید کرد که چین وارد عصر جدیدی شده که با تغییر توزیع قدرت و فضای جهانی چندقطبی تعریف می‌شود. او بر پتانسیل چین برای ایفای نقشی تعیین‌کننده‌تر در صحنه جهانی تمرکز کرد.[99]

تغییرات در ساختار بنیادین نظام بین‌الملل، قدرت‌های بزرگ در غرب را متقاعد کرده است که در سیاست‌های خارجی خود، به شرق آسیا توجه بیش‌تری داشته‌باشند. چین به این نتیجه رسیده‌است که نباید خود را به منطقه آسیا - اقیانوسیه و برخورد با رقبای منطقه‌ای خود محدود کند. در عوض، پکن باید به سمت غرب حرکت کند. برخلاف باور رایج که تبدیل‌شدن به یک قدرت جهانی مستلزم رسیدن به برتری در منطقه خود به عنوان اولین گام است، چین کسب برتری در منطقه اصلی خود را پیش‌شرط حرکت به مناطق پیرامونی نمی‌داند. در آسیای مرکزی و غربی برخلاف شرق آسیا و اروپا سازوکار نظامی متحدی با آمریکا وجود ندارد و کشور‌های این مناطق هنوز به سمت یکپارچگی سیاسی حرکت نکرده‌اند. این مناطق شامل خلأهایی هستند که چین می‌تواند با بهره‌برداری از آن‌ها در عصر تشدید رقابت بین دولت‌ها، از آن‌ها برای منافع اقتصادی و سیاسی خود استفاده کند. در مرکز استراتژی‌های چین در تقابل با غرب، طرح کمربند و جاده قرار دارد.[100]

از سال ۲۰۱۳، چین این طرح را محور اصلی سیاست‌های خارجی خود قرار داده‌است. پکن دلایل مختلفی برای پیشبرد این طرح دارد. [101]علاوه بر دلایل اصلی و رسمی مطرح‌شده، چین انگیزه‌های نهفتة دیگری نیز برای پیش‌برد این طرح دارد. سرمایه‌گذاری‌های عظیم زیرساختی در اوراسیا به چین کمک می‌کند تا تولید مازاد خود را بفروشد و رشد اقتصادی خود را (که ستون اصلی مشروعیت حزب کمونیست چین است) تضمین کند. طرح کمربند و جاده، طرح پی‌ریزی شده توسط شی جین پینگ، برجسته‌ترین ابزار چین برای کسب منافع در یک محیط امنیتی در حال تحول است. گفته می‌شود که این طرح با تمرکز بیش‌تر بر نواحی غربی می‌تواند نفوذ و ردپای پکن را گسترش دهد. حزب کمونیست معتقد است که این طرح به چین کمک خواهد کرد تا به جایگاه یک قدرت بزرگ و فراقاره‌ای دست پیدا کند.

 

خاورمیانه و نقش آن در تعیین استراتژی چین در تقابل با غرب

استراتژی چین در خاورمیانه مبنی بر دو رویکرد سیاسی اصلی است: اول اینکه چین به دنبال ایجاد روابط متعادل و پایدار با همة کشورهای خاورمیانه به ویژه قدرت‌های بزرگ در منطقه خلیج فارس است. پکن با اتخاذ منطق توسعه‌محور، روابطی راهبردی را با این کشورها بنا کرده و توانسته از درگیری سیاسی میان کشورهای مختلف جلوگیری کند. حصول اطمینان از تامین منافع امنیت ملی چین در خلیج فارس مستلزم اجتناب حداکثری از درگیر شدن در رقابت منطقه‌ای بین عربستان سعودی و ایران است.[102]

میانجیگری در توافق ایران و عربستان که در سال مارس 2023 منعقد شد، به خودی خود و هم‌چنین به دلیل اهمیت پکن به عنوان تسهیل کنندة توافق برای دو طرف، تحولی عمیقاً مهم است. نقش چین به‌عنوان میانجی، پیامدهای روشنی برای معماری امنیت منطقه‌ای خاورمیانه دارد و احتمالاً تغییراتی پیش‌بینی‌نشده اما پارادایمیک در پویایی قدرت داخلی منطقه خواهد داشت. این قرارداد چین را به یک قدرت جهانی که قادر به اعمال نفوذ قابل توجه در سراسر خاورمیانه است تبدیل کرده و نشان‌دهندة کاهش قدرت آمریکا در منطقه است. این توافق همچنین نشان می‌دهد چین می‌تواند میانجی قدرتمندی در آینده خاورمیانه باشد و اعتبار چین را در مشارکت با کشورهای منطقه افازیش دهد. پشتیبانی خارجی از این توافق راه را برای عادی‌سازی روابط ایران با سایر کشورهای عربی مانند مصر، بحرین و اردن هموار می‌کند و این پتانسیل را دارد که به تحقق خاورمیانة «بدون غرب» کمک کند. چین صراحتاً نشان داده‌است که برخلاف استراتژی عمدتاً ناکارآمد آمریکا در تعقیب جنگ‌ها، اعمال تحریم‌ها و فشارهای سیاسی و ارائه کمک‌های نظامی احتمالی به متحدان، می‌توان مسائل منطقه را گاهی از طریق راه‌های دیپلماتیک حل کرد.[103]

روابط چین با کشورهای خاورمیانه در چارچوب دیپلماسی مشارکت تعریف و ارتقا یافته است. چین تاکنون با ۱۳ کشور منطقه قرارداد مشارکت امضا کرده‌است. در این میان پنج موافقت‌نامه تحت عنوان «مشارکت جامع راهبردی» و هشت موافقتنامه تحت عنوان «مشارکت راهبردی» به امضا رسیده‌است. شایان ذکر است که چین روابط خود را تنها با آن دسته از کشورها که مهم‌ترین قدرت‌های منطقه در شکل‌دادن به پویایی‌های منطقه و تامین منافع خود چین است، «جامع و راهبردی» تعریف کرده‌است. این کشورها عبارت‌اند از عربستان سعودی، امارات متحده عربی، الجزایر، مصر و ایران. این ترکیب نشان می‌دهد که وزن سیاست چین در خاورمیانه بیشتر به سمت خلیج فارس است.[104]

در خلیج فارس، چین اکنون شرایط مطلوبی دارد به این معنا که به طور هم‌زمان با ایران، عربستان سعودی و امارات مشارکت راهبردی جامع دارد.[105] روابط پکن با بخش عربی خلیج فارس به دلیل ابتکاراتی مانند «اتصال پارک‌های صنعتی و بنادر» و «رویکرد دو چرخ- دو بال» که در سال ۲۰۱۸ به عنوان اصول اساسی سرمایه‌گذاری چین در کشورهای عربی منطقه معرفی شدند، قبلاً فعال و اجرا شده است. این طرح‌ها به چین کمک می‌کند تا زنجیره‌های تامین و خوشه‌های تجاری در خلیج فارس را به آب‌های بین‌المللی متصل کند و بتواند منافع تجاری خود را تضمین کند. [106]در همین حال، ایران به دلیل اعمال مجدد تحریم‌ها پس از خروج دولت ترامپ از توافق هسته‌ای، نتوانسته سرمایه‌گذار مستقیم خارجی از چین را جذب کند.

با این حال، این بدان معنا نیست که چین در درازمدت، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را بر ایران ترجیح خواهد داد. تهران و پکن بر سر یک قرارداد ۲۵ساله چندبعدی به توافق رسیده‌اند و هر دو از این واقعیت آگاه هستند که برخی از جنبه‌های این قرارداد آینده‌محور خواهد بود. علاوه بر این، امارات و عربستان سعودی در مراحل ابتدایی شکل دادن به سیاست امنیتی مستقل خود هستند. به عنوان مثال، عربستان سعودی تولید موشک‌های بالستیک[107] را آغاز کرده است و امارات متحده عربی به پکن اجازه داده تا با وجود مخالفت آشکار آمریکا، یک پایگاه نظامی در یک بندر دریایی امارات بسازد.[108] آن‌ها تا همین اواخر زیر چتر امنیتی آمریکا قرار داشتند و به تازگی شروع به تعریف عاملیت امنیتی خود کرده‌اند. در این راستا، ایران به دلیل تلاش برای تدوین سیاست‌های دفاعی خود به طور مستقل پس از انقلاب اسلامی، جلوتر از کشورهای عربی خلیج فارس است. این امر باعث می‌شود ایران در درازمدت در منطقه و نسبت به کشورهای عربی به خصوص در صورت تشدید تنش‌های چین و آمریکا دست بالاتر را داشته باشد.

اگرچه بیش از یک دهه تحریم اجازه نداده‌است که روابط دوجانبه ایران و چین به اندازه روابط چین و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در عرصة اقتصادی و تجاری رشد کند، اما ایران برای چین مزایایی دارد که همسایه‌های عربی-جنوبی ایران نمی‌‌توانند داشته باشند. نخست اینکه ایران پس از روسیه دومین ذخایر بزرگ گاز در جهان را داراست. ایران بیش از ۱۷  درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. [109]دوم اینکه ایران در سال‌های اخیر نتوانسته سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی‌ای برای توسعة زیرساخت‌های انرژی و حمل‌و‌نقل خود جذب کند. این بدان معناست که ایران فرصتی بکر برای شرکت‌های چینی است. سوم اینکه ایران به دلیل جمعیت زیاد خود بازاری بالقوه با فرصت‌های فراوان برای اقتصاد صادرات‌محور چین است. چهارم، ویژگی‌های جغرافیایی ایران در مقایسه با کشورهای عربی منطقه، جایگاه آن را در توسعه طرح کمربند – راه  برجسته می‌کند و در نهایت، هر دو کشور روایت ضدهژمونیک مشابهی دارند که نباید دست کم گرفته شود.[110]

در رویکرد دوم، چین به دنبال ایجاد تعادل و کنترل نفوذ آمریکا - به جای قدرتش - در خاورمیانه بدون درگیر شدن در اقدامات نظامی یا استقرار نیروی نظامی در منطقه است. این تصمیم سیاسی با تشدید رقابت چین و آمریکا در سال‌های اخیر تقویت شده‌است. [111] در این راستا، پکن از یک سو قصد دارد روابط خود را با کشورهای منطقه که متحد آمریکا نیستند، تقویت کند. این فرصت بزرگی است که ایران سعی دارد از آن استفاده کند. از سوی دیگر، پکن تلاش می‌کند تا از خلأهای ایجاد شده به دلیل کاهش دخالت آمریکا در خاورمیانه استفاده کند و شکاف بین واشنگتن و شرکای منطقه‌ای‌اش را افزایش دهد. چین شبکه متحدان و شرکای آمریکا را یک تهدید می‌داند، بنابراین در حال حاضر از هر فرصتی برای تضعیف آن استفاده می‌کند.

 

مشارکت راهبردی جامع ایران و چین و اهداف چین

چین قراردادهای مشابهی را با دیگر بازیگران منطقه از جمله عربستان سعودی امضا کرده است، اما آنچه شراکت چین با ایران را متمایز می‌کند ماهیت آشکار ضدآمریکایی این رابطه، استقلال سیاسی ایران از دیگر قدرت‌های بزرگ و نیاز فوری ایران به حمایت سیاسی و اقتصادی چین در شرایط درگیری صریحش با غرب است. چین ایران را عنصر متعادل‌کنندة خاورمیانه می‌بیند. تهران و پکن مشارکت خود را بر اساس منافع و دیدگاه‌های مشترک ملی و بین‌المللی به سطح استراتژیکی جدیدی رساندند. اما این بدان معنا نیست که قرار است یک رابطه متقارن شکل بگیرد. به هر حال، اکنون چین به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی شناخته می‌شود، در حالی که ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای هنوز کشوری پیرامونی (periphery country) به حساب می‌آید. چین ضمن بهره‌برداری از ایران به عنوان ابزاری برای تضمین توازن قدرت، می‌تواند هم‌زمان از رویارویی مستقیم با آمریکا در منطقه اجتناب کند. [112]چین ظرفیت نظامی لازم برای گسترش ردپای خود در خلیج فارس را ندارد و این نشان‌دهندة وابستگی‌اش به ایران به عنوان یک شریک منطقه‌ای است.

با این وجود، یکی از ویژگی‌های ایران که این توافق را برای چین ارزشمند می‌کند، توانایی ایران در جلوگیری از قدرت‌گیری آمریکا در خلیج فارس است. ویژگی‌های منحصر به فرد جغرافیایی خلیج فارس و ضعف ایران در رویارویی مستقیم نظامی با آمریکا، این کشور را به توسعة قابلیت‌های «ضددسترسی/ ممانعت منطقه‌ای» (A2/AD) سوق داده است. [113]چین هم در حال توسعة همین قابلیت‌ها به‌صورت پیشرفته از جمله موشک‌های بالستیک، هواپیماهای ضربتی، موشک‌های کروز و زیردریایی‌های مجهز به موشک‌های کروز ضدکشتی است.

پکن و تهران هر دو برنامه‌ای استراتژیک برای تضعیف هژمونی جهانی آمریکا دارند و با تنش‌ها، تحریم‌ها و فشارهای وارده از واشنگتن مواجه شده‌اند. ایرانی نسبتاً قوی و مستقل در خلیج فارس نه تنها توانایی تضمین منافع چین را دارد بلکه می‌تواند امنیت انرژی آن را نیز تضمین کرده و جای پای چین را در خاورمیانه محکم کند. اگرچه تا حدودی به دلیل تحریم‌های آمریکا، ایران در مقایسه با دیگر بازیگران منطقه‌ مانند عربستان سعودی، سهم کمتری از بازار واردات چین دارد، اما ۲۵ درصد از ذخایر نفت خاورمیانه و ۱۲ درصد از ذخایر جهانی را در اختیار دارد[114] و با استفاده از این منابع می‌تواند سهم بیش‌تری از واردات انرژی چین را به دست آورد.

دیپلماسی انرژی چین در سال‌های اخیر بسیار تغییر کرده‌است و مقامات چینی به جای تکیه بر معاملات نقطه‌ای نفت خام، بر امضای قراردادهای بلندمدت و تنوع بخشیدن به منابع انرژی تمرکز کرده‌اند.[115] یکی از جنبه‌های مهم قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین به همکاری‌های دوجانبه در حوزه انرژی مربوط می‌شود. [116]بر‌خلاف سایر کشورهای خلیج فارس، ایران به قدرت‌های سیاسی غربی تعهدی ندارد و می‌تواند به صورت یک‌جانبه شرکای صادراتی خود را انتخاب کند. پکن آشکارا مطمئن است که ایران از جدایی‌طلبان سین‌کیانگ حمایت نخواهد کرد، که این امر احتمال پذیرش تهران به‌عنوان یک تامین‌کنندة انرژی پایدار و قابل اعتماد را تقویت می‌کند. مرندی تاکید می‌کند که ایران برخلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی (دیگر شرکای منطقه‌ای چین)، ایدئولوژی تکفیری را ترویج نمی‌‌دهد. وی می‌افزاید: ایران علاوه بر ارائه بازار بالقوه گسترده به چین، نفوذ قابل‌توجهی در منطقه دارد و روابط نزدیک آن به سوریه، عراق، لبنان و یمن برای چین از اهمیت بالایی برخوردار است. مرندی توضیح می‌دهد که سیاست‌گذاران بلندپایه ایرانی در مورد لزوم سیاست «نگاه به شرق» به اجماع رسیده‌اند، در حالی که چهار سال پیش سیاست‌گذاران در مورد مزایای احتمالی چنین راهبردی اختلاف نظر داشتند.[117]

مشارکت راهبردی چین و ایران می‌تواند پکن را قادر سازد تا به امنیت نسبی انرژی دست یابد. خلیج فارس بیش از نیمی از انرژی چین را تامین می‌کند. ایران بر تنگه استراتژیک هرمز کنترل دارد که خلیج فارس را به خلیج عمان و از آنجا به دریای عرب متصل می‌کند. بنابراین، مشارکت استراتژیک این دو کشور کشتی‌رانی آزاد از طریق خلیج فارس را  ممکن می‌کند و چین بهتر می‌تواند به منابع انرژی‌اش تنوع ببخشد. چین نگران است که با تشدید جنگ تجاری با آمریکا، این کشور به سمت تحت فشار قرار دادن امارات و عربستان سعودی برای کاهش عرضه نفت خود به پکن برود. به گفته خوشرو، ایران تنها کشور در خاورمیانه است که در صورت درخواست آمریکا، از فروش نفت به چین اجتناب نمی‌کند و این موضوع، رابطه با ایران را برای چین نیز استراتژیک می‌کند.[118] در همین راستا، در پایان سفر اخیر رئیسی رئیس جمهور ایران به پکن، دو کشور بیانیه مشترکی منتشر کردند که طبق آن، چین، نقش مهم ایران در حفظ امنیت انرژی جهان را به رسمیت شناخته‌است.[119] بنابراین، مشارکت استراتژیک جامع با ایران شامل سیاست «مصون‌سازی و تضمین» است که می‌تواند انرژی کم‌قیمت‌تر و تا حد زیادی تضمین‌‌شده را برای توسعه در اختیار چین قرار دهد.[120]

اما اهمیت ایران برای چین فراتر از تامین انرژی است. به گفته هادیان، پکن معتقد است تهران از نظر استراتژیک کشوری مهم است که می‌تواند نقش سازنده‌ای در حفظ ثبات منطقه داشته باشد. چین می‌داند که کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات، اردن و کویت عملاً تحت نفوذ آمریکا هستند، اما ایران و متحدانش این‌گونه نیستند. [121]چین ایران را وسیله‌ای برای مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه می‌داند. [122]برخلاف آمریکا، چین به دنبال کم‌اعتبار نشان دادن نقش منطقه‌ای ایران نیست و منافع ایران در خاورمیانه را به رسمیت می‌شناسد. شریعتی نیا می‌گوید: پکن خواهان توازن قوا در خاورمیانه است و برخلاف واشنگتن، ایران را ستون حیاتی ثبات در منطقه می‌داند، اما با این حال هنوز هم نسبت به مسئلة تبدیل ایران به یک هژمونی منطقه‌ای حساس است.[123]

موقعیت ژئواستراتژیک ایران در انگیزه چین برای توسعه مشارکت خود با تهران نقش مهمی دارد. ایران در مرکز یکی از شش کریدور زمینی طرح کمربند و جاده، یعنی کریدور چین - آسیای مرکزی - آسیای غربی قرار دارد. [124] ایران می‌تواند به عنوان همسایه پاکستان با کریدور اقتصادی چین و پاکستان ارتباط برقرار کند. این کریدور بسیار توسعه‌یافته‌تر از کریدورهای دیگر در این طرح است. اسلام‌آباد و پکن روابط نزدیکی دارند که به عنوان یک "مشارکت استراتژیک در همه حال" تعریف می‌شود.[125] توافق‌نامه مشارکت راهبردی جامع ایران و چین، پاکستان را قادر ساخته که واسطة ایران و چین برای انتقال منابع انرژی شود و در نتیجه اهمیت ژئواستراتژیک ایران را تقویت کند. اگر خطوط لولة نفت و گاز از گوادر و ایران به کاشغر در سین کیانگ از سراسر پاکستان[126] کشیده شود، چین به مسیر امنی برای انتقال انرژی در مقیاس بزرگ دست خواهد یافت، اگرچه که این امر هنوز طرح‌ریزی نشده‌است. در همین حال، شایان ذکر است که با وجود مشکلات پیچیده لجستیکی مانند کوهستانی و مرتفع بودن زمین‌های آن منطقه و اختلافات مرزی بین دهلی نو و اسلام‌ آباد، اجرای پروژه خط لوله نفت و گاز کاشغر- گوادر حداقل در آینده‌ای معلوم گزینه چندان مناسبی نیست.[127]

 

پیامدهای منطقه‌ای و بینامنطقه‌ایِ روابط نزدیک‌تر چین و ایران

هم‌سویی استراتژیک چین و ایران خبر از تغییر امنیت و درک تهدید در آینده دارد و الگوهای جدید مشارکت، ژئوپلیتیک منطقه را تغییر خواهد داد.

مشارکت راهبردی چین و ایران بر مناطق همسایه، به ویژه جنوب آسیا نیز تأثیر خواهد گذاشت. در سال ۲۰۱۶، هند و ایران توافق‌نامه‌ای برای سرمایه‌گذاری در بندر استراتژیک چابهار ایران و ساخت خط آهن امضا کردند که این خط آهن شهر بندری جنوب شرقی چابهار را به شهر شرقی زاهدان و هند را به افغانستان محصور در خشکی و آسیای میانه متصل می‌کند. [128]با این حال ایران هند را به تاخیر در اجرای سرمایه‌گذاری‌های خود به دلیل فشارهای آمریکا متهم می‌کند و هند را برای حمایت از این پروژه تحت فشار قرار داده است. مقامات ایرانی از ربط دادن خروج هند از پروژه چابهار-زاهدان به امضای قرارداد جدید ۲۵ ساله با چین اجتناب کرده‌اند اما به نظر می‌رسد که روابط نزدیک هند با واشنگتن تا حدی در کلید خوردن برنامه‌های مشارکتی ایران و چین نقش داشته است. ترجیح دادن چین بر هند در چنین پروژه راهبردی مهمی بر تغییرات توازن قدرت در جنوب آسیا به ضرر دهلی نو تأثیر خواهد گذاشت. چین اکنون این شانس را دارد که بندر چابهار را به گوادر، که یک مرکز مهم در طرح کمربند و جاده است، متصل کند و «رشته مروارید» چین را تقویت و برنامه‌های استراتژیکی هند را تضعیف کند.

به این ترتیب، شراکت جدید چین و ایران در نهایت منافع هند در منطقه را تضعیف خواهد کرد، به ویژه اگر پاکستان رابطه تنگاتنگی با این قضیه پیدا کند. پیشنهاد ایران برای گسترش کریدور اقتصادی چین-پاکستان در امتداد محورهای شمالی، غربی و جنوبی و چشم‌انداز این کشور برای اتصال بندر گوادر در پاکستان به چابهار و سپس به اروپا و آسیای مرکزی از طریق شبکه ریلی، اکنون عملی‌تر به نظر می‌رسد. در صورت تحقق این طرح‌ها، «حلقه طلایی» که شامل چین، پاکستان، ایران، روسیه و ترکیه است، به خط مشی شاخص طرح کمربند و جاده تبدیل می‌شود که چین را به ایران و سپس به آسیای مرکزی، دریای خزر و دریای مدیترانه وصل می‌کند.[129]

 

نتیجه‌گیری

توافق راهبردی چین و ایران اگرچه شبیه به دیگر برنامه‌های مشارکت چین و کشورهای در حال توسعه است، اما تفاوت‌های ظریفی دارد که می‌تواند مستقیماً نظم منطقه‌ای خلیج فارس و شبکه‌های دوستی و دشمنی منطقه و فراتر از آن را تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله، استدلال کردیم که منطق اساسی نزدیکی راهبردی تهران-پکن عبارت است از مخالفت با هژمونی آمریکا و اعتقاد مشترک آنها به کاهش قدرت نسبی آمریکا در سطح منطقه و جهان. به این ترتیب «سیاست نگاه به شرق» نظریه کثرت‌گرایی عمیق را تثبیت می‌کند.

سیاست «نگاه به شرق» اولین بار در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد مطرح شد. با این حال، بررسی تحولات استراتژی کلان ایران در دهه گذشته نشان می‌دهد که مقامات ایرانی اکنون نگاه به شرق را در مقایسه با آنچه قبلاً مطرح شده‌بود از دریچه‌ای متفاوت می‌بینند. در حال حاضر ایران چین را یک قدرت رو به رشد و آمریکا را قدرتی در حال انحطاط می‌بیند. ایران با این امید که ابرقدرت جدید نقش منطقه‌‌ای‌اش را به رسمیت بشناسد و مانند آمریکا از استراتژی مهار علیه تهران استفاده نکند، در کنار این قدرت در حال ظهور ایستاده است.

اعتراف به قدرت منطقه‌ای ایران و اجازه دادن به آن برای ایفای نقشی متناسب با قدرتش در منطقه، منافع چین را هم تامین می‌کند. پس از سال ۲۰۰۸، چین به تدریج از استراتژی خیزش صلح‌آمیز فاصله گرفت و از زمانی که شی جین پینگ در سال ۲۰۱۳ به قدرت رسید، پکن استراتژی فعال‌تری با هدف تغییر نظم جهانی انتخاب کرد. با توجه به قدرت روزافزون ایران در خاورمیانه در دو دهه اخیر و تضاد شدید ایران و آمریکا، ایران می‌تواند شریک قابل‌اعتمادی برای چین برای پیش‌برد اهداف خود در خلیج فارس و فراتر از آن باشد. سیاست حرکت به سوی غرب چین تاکید می‌کند که چین به عنوان یک قدرت در حال ظهور، نیازی ندارد که تنها به چالش کشیدن آمریکا در منطقه مورد علاقه خود، یعنی هند و اقیانوس آرام را در نظر داشته باشد. ضمنا شراکت راهبردی و چندبعدی تهران و چین به هدف چین برای جلوگیری از قدرت‌یابی آمریکا در خلیج فارس، خلیج عرب و حتی در اقیانوس هند کمک می‌کند.

آینده روابط دوجانبه پکن و تهران تا حد زیادی به رقابت قدرت بین چین و آمریکا و مسیری که چین برای افزایش قدرت خود طی می‌کند بستگی دارد. آنچه اکنون به نظر می‌رسد این است که اهمیت این رابطه به مرور زمان بیش‌تر می‌شود و در سال‌های آینده روابط دوجانبة این دو کشور در سطح استراتژیک خود باقی می‌ماند.

 

[1] Farnaz Fassihi, Steven Lee Myers, ‘China, with $400 Billion Iran Deal, Could Deepen Influence in Mideast’, New York Times, March 27, 2021

[2] Reuters Staff, ‘Iran and China Sign 25-Year Cooperation Agreement’, Reuters, March 27, 2021

[3] Maziar Motamedi, ‘Iran Says 25-Year China Agreement Enters Implementation Stage’, Aljazeera, January 15, 2022

[4]  برای آشنایی با این مفهوم، نگاه کنید به:

Karen P.Y. Lai, Shaun Lin, James D. Sidaway, ‘Financing the Belt and Road Initiative (BRI): Research Agenda Beyond the “Debt-Trap” discourse’, Eurasian Geography and Economics, Vol 61, No.2 (Winter 2020), pp.109–124.

[5] Security Council Report, UN Documents for Iran,https://www.securitycouncilreport.org/un-documents/iran/

[6] برای بحث راجع به روابط ایران و چین و تحریم‌های اعمال شده بر ایران، رجوع کنید به

Jacopo Scita, ‘China- Iran Relations Through the Prism of Sanctions’, Asian Affairs, Vol. 53, No. 1 (Winter 2022), pp. 87–105.

[7] برای آگاهی از پیشینه روابط دوجانبه چین و ایران مراجعه کنید به

John W. Garver, China and Iran: Ancient Partners in a Post-Imperial World, (Washington: University of Washington Press, 2006); A. H. H. Abidi, ‘Iran-China Relations: A Historical Profile’, China Report, Vol.17, No.3, pp. 33–49.

[8] Official website of the President of the Islamic Republic of Iran, Full text of Joint Statement on Comprehensive Strategic Partnership between I.R. Iran, P.R. China, May 2016,https://www.president.ir/EN/91435

[9] Quan Li, Min Ye, ‘China’s emerging partnership network: what, who, where, when and why’, International Trade, Politics and Development, 2019, DOI:10.1108/ITPD-05-2019–0004.

[10] Jonathan Fulton, ‘China’s Changing Role in the Middle East’, Atlantic Council, Rafik Hariri Center for the Middle East, June 2019,https://www.atlanticcouncil.org/wp-content/uploads/2019/06/Chinas_Changing_Role_in_the_Middle_East.pdf

[11] Zakiyeh Yazdanshenas, ‘Iran Turns East’, Foreign Policy, October 26, 2021,https://foreignpolicy.com/2021/10/26/iran-china-russia-sco-raisi-turns-east/

[12] Anoushiravan Ehteshami, Niv Horesh, How China’s rise is Changing the Middle East, (London: Routledge, 2020).

[13] برای آگاهی از رویکردهای رسمی ضدهموژنیک چین مراجعه شود به

 Xi Jinping, ‘Report to the 20th National Congress of the Communist Party of China’, Report to the 20th National Congress of the Communist Party of China, October 16, 2022.

[14] Alam Saleh. ‘The Iran-China Strategic Partnership and Changing Regional Order’. Australian Institute of International Affairs. April 16, 2021,https://www.internationalaffairs.org.au/australianoutlook/the-iran-china-strategic-partnership-and-changing-regional-order/

[15] Adam p. Liff, ‘China and the US alliance System’, The China Quarterly, Vol. 233 (Spring 2018), pp. 137–165.

[16] The transformation of global international society and the security agenda, Interview with Professor Barry Buzan. Security and Defence Quarterly, Vol. 30, No. 3, pp. 7–8.

[17] The transformation of global international society and the security agenda, Interview with Professor Barry Buzan. Security and Defence Quarterly, Vol. 30, No. 3, pp. 7–8.

[18] Amitav Acharya, Barry Buzan, The making of Global International Relations: Origins and evolution of IR at its centenary. (Cambridge: Cambridge University Press, 2019), pp 278–279.

[19] 19 Ibid, p. 269.

[20] Mehran Kamrava, ‘Hierarchy and Instability in the Middle East Regional Order’, International Studies Journal (ISJ), Vol. 14, No. 4 (Spring 2018), pp. 1–35.

[21] Munich Security Conference, Munich Security Report 2020: Westlessness (Winter 2020), https://espas.secure.europarl.europa.eu/orbis/node/1418

[22] Kevjn Lim, ‘Iran’s Grand Strategic Logic’, Survival, Vol.62, No.5 (2020), pp. 157–172.

[23] - Ibid., p. 160

[24] Barbara Ann Rieffer-Flanagan, ‘Islamic Realpolitic: Two-Level Iranian foreign Policy’, World Peace, Vol. 26, No.4 (Winter 2009), pp. 7–35.

[25] Reza Simbar, Arsalan Ghorbani, ‘Intellectual Bases and Practical Policy of the Iranian 9th Government in International Relations’, Journal of International and Area Studies, Vol. 17, No. 1 (2010), pp. 17–30.

[26] Jahanshir Mansouri Moghaddam, Ali Esmaeli, ‘Analysis of Iran’s Foreign Policy during the Presidency of Mahmoud Ahmadi-Nejad; from the Perspective of Coherence of James Rosenau’, Politics Quarterly, Vol.41, no. 1 (2011), pp. 283–300.

[27] World Bank. ‘GDP (current US$)—Iran, Islamic Rep’. The World Bank Group, accessed 8,27,2021.https://data.worldbank.org/indicator/NY.GDP.MKTP.CD?locations=IR

[28] Akbar Ashrafi, Mahdi Soltani Gerdframarazi, ‘A Comparative Study of Nuclear Policy of President Ahmadinejad With the Nuclear Discourse of The Islamic Revolution in Iran’ Studies of International Relations Journal, Vol. 11, No. 42 (Summer 2018), pp: 103–131.

[29] Ahmad Majidyar, ‘Defying Pressure, Khatam al-Anbia Chief Defends IRGC’s Economic Role’, Middle East Institute, February 9, 2018,https://www.mei.edu/publications/defying-pressure-khatam-al-anbia-chief-defends-irgcs-economic-role

[30] 30 White House, Fact Sheet: Sanctions Related to Iran, July 31, 2012,https://obamawhitehouse.archives.gov/the-press-office/2012/07/31/fact-sheet-sanctions-related-iran

[31] درباره ی بهار عربی و سازمان منطقه‌ای خاورمیانه مراجعه شود به

 Paul Danahar, The New Middle East: The World after the Arab Spring (London: Bloomsbury Press, 2013) and Raymond, Hinnebusch, ‘The Arab Uprisings and the MENA Regional States System’, Uluslararasi Iliskiler, Vol.11, No.42 (Summer 2014), pp. 7–27.

[32] Philip O. Amour, The Regional Order in the Gulf Region and the Middle East: Regional Rivalries and Security Alliances, (Germany: Springer International Publishing, 2020) p.118.

[33] Bahram Akhavan Kazemi, Allahkaram Moshtagi, ‘Islamic Awakening and its Reasons with Special Emphasis on the Viewpoints of the Leader of Islamic Revolution of Iran’ Islamic World Studies, Vol.1, No.1, pp. 31–60.

[34]  Azadeh Zamirirad, ‘Forced to Go East? Iran’s Foreign Policy Outlook and role of Russia, China and India’, SWP Working Papers No 1. (Berlin: German Institute for International and Security Affairs, Spring 2020), p. 3.

[35] White House, Fact Sheet: Sanctions Related to Iran, July 31, 2012,https://obamawhitehouse.archives.gov/the-press-office/2012/07/31/fact-sheet-sanctions-related-iran

[36] Shahram Akbarzadeh, Dara Conduit, ‘Rouhani’s First Two Years in Office: Opportunities and Risks in Contemporary Iran’, In: Shahram Akbarzadeh, Dara Conduit, ed., Iran in the World (New York: Palgrave Macmillan, 2016), pp. 1–15.

[37]  World Bank. ‘GDP (current US$)—Iran, Islamic Rep’. The World Bank Group, accessed 9,14,2021.https://data.worldbank.org/indicator/NY.GDP.MKTP.CD?locations=IR

[38] Seyyed Ali Khamenei to Basij Commanders, November 20, 2013https://www.leader.ir/en/content/11328/Supreme-Leader’s-Speech-in-Meeting-with-Basij-Commanders

[39] Luciano Zaccara, Mehran Haghirian, ‘Rouhani, the Nuclear Deal, and New Horizons for Iran-US Relations’, in Luciano Zaccara, ed., Foreign Policy of Iran under President Hassan Rouhani’s First Term(2013–2017), Singapore: Palgrave Macmillan, 2020), pp. 57–86.

[40] در مورد گسترش کنترل داعش بر خاورمیانه مراجعه شود به

 Tomas Kaválek, ‘From al-Qaeda in Iraq to Islamic State: The Story of Insurgency in Iraq and Syria in 2003–2015’, Alternatives: Turkish Journal of International Relations Vol. 14, No.1 (2015), pp. 1–32.

[41]  Seyyed Ali Khamenei to the families of martyrs defending the holy shrines, January 25, 2016,https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32186

[42] Mohammad Jamshidi, 2018, In the Supreme Leader’s meeting with university professors, June 10, 2018,https://modir.velayat.ir/fa/media/play/24568?year=1397&type=0&page=40

[43]  Seyyed Ali Khamenei to the graduated of army officer universities, October, 25, 2017,https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=37991

[44] برای تحلیل مختصر درباره ایران، اِف‌اِی‌تی‌اِف و تحریم‌های آمریکا علیه ایران، نگاه کنید به:

Yahya Alavi, Mohsen Joodaki, ‘An Analysis of the Role of the Financial Action Task Force (FATF) in the effectiveness of the US Unilateral Sanctions (case Study: Iran)’, Security Horizons, Vol.14, No. 50 (Summer2021), pp. 95–125.

[45] Guido Steinberg, ‘The “Axis of Resistance”: Iran’s Expansion in the Middle East Is Hitting a Wall’, SWP Working Paper, No. 06, (Berlin: German Institute for International and Security Affairs, Summer 2021).

[46] The White House, President Donald J. Trump is Ending United States Participation in an Unacceptable Iran Deal, May 8, 2018,https://trumpwhitehouse.archives.gov/briefings-statements/president-donald-j-trump-ending-united-states-participation-unacceptable-iran-deal/

[47] World Bank. ‘Inflation, consumer prices (annual %)—Iran, Islamic Rep’. The World Bank Group, accessed 10,15,2021,https://data.worldbank.org/indicator/FP.CPI.TOTL.ZG?locations=IR

[48] Seyyed Ali Khamenei, 2021, Wherever you left the job to the West, it was unsuccessful, Supreme Leader last meeting with the president[Rouhani] and the cabinet members of the Twelfth Government, 28 July 2021,

[49] Statista Research Department, Rate of voter turnout for presidential elections in the Islamic Republic of Iran from 1980 to 2021, Statista, June 2021,https://www.statista.com/statistics/692094/iran-voter-turnout-rate/, accessed 3/1/2022,https://www.statista.com/statistics/692094/iran-voter-turnout-rate/

[50] در مورد سیاست دولت ترامپ در خاورمیانه، نگاه کنید به

 Bilel Kriaa, ‘Trump’s Legacy in the Middle East: Strategic Shift and the Geopolitics of American Foreign Policy in the Region’, MA thesis, Portland State University, Portland, 2021.

[51] در مورد جنگ تجاری ایالات متحده و چین، نگاه کنید به

Yoon Heo, Free Trade and the US-China trade War: A Network Perspective (London: Routledge, 2022).

[52] The White House, National Security Strategy of the United States of America (Washington, DC: White House, 2017),https://trumpwhitehouse.archives.gov/wp-content/uploads/2017/12/NSS-Final-12-18-2017–0905.pdf

[53] Department of Defense, Summary of the 2018 National Defense Strategy of the United States of America (Washington, DC: Department of Defense, 2018),https://dod.defense.gov/Portals/1/Documents/pubs/2018-National-Defense-Strategy-Summary.pdf

[54] Department of State, A Free and Open Indo-Pacific: Advancing a Shared Vision (Washington, DC: Department of State, 2019),https://trumpwhitehouse.archives.gov/wp-content/uploads/2021/01/OBrien-Expanded-Statement.pdf

[55] What is America’s goal in negotiating with Iran?, Fars news agency, 11June, 2022,https://www.farsnews.ir/news/14010318000710

[56] Ibrahim Raisi, The foreign policy of our administration is not limited to the JCPOA, 21 June, 2021(ISNA)

[57] Authors’ Interview with Aladdin Gharavi, Tehran, January 10, 2021.

[58]  Ali Akbar Velayati, ‘Velayati: What does common sense say? Should we Look to the West, which has always been an enemy, or Russia, which has always helped?’, The office of Supreme Leader 22 July, 2022https://www.entekhab.ir/fa/news/686771/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D9%82%D9%84-%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D9%87-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87

[59] Authors’ Interview with Reza Zabib, Tehran, April 23, 2021.

[60]  Authors’ Interview with Seyyed Mohammad Marandi, Tehran, February 17, 2021.

[61]  Naser Al-Tamimi (2012), ‘China-Saudi Arabia Relations: Economic Partnership or Strategic Alliance?’ Discussion Paper, Durham University, HH Sheikh Nasser Al-Sabah Programme, Durham.

[62] Authors’ interview with Gholam Ali Khoshroo, Tehran, September 02, 2021.

[63] Authors’ interview with Seyyed Kazem Sajjadpour, Tehran, February 11, 2021.

[64]  James Phillips, ‘United States Should Derail Prospects for an Iran-China Alliance’, The Heritage Foundation, Douglas and Sarah Allison Center for Foreign Policy, No. 3541, October 6, 2020, p. 2–3.

[65] 65 Authors’ interview with Mohsen Shariatinia, Tehran, January 29, 2022.

[66] Mohsen Shariatina, Hamed A. Kermani, “Iran, China and the Persian Gulf: An Unfolding Engagement”, Global Policy, Vol. 14, No. S1 (2023), p. 41.

[67]  Ben Piven, ‘Map: US Bases Encircle Iran’ Aljazeera, May 1, 2012,https://www.aljazeera.com/news/2012/5/1/map-us-bases-encircle-iran

[68] Hamidreza Azizi, Vali Golmohammadi, Amir Hossein Vazirian, ‘Trump’s “maximum pressure” and anti-containment in Iran’s regional policy’, DOMES: Digest of Middle East Studies, Vol. 29, No. 2, pp. 150–166.View all notes

[69] The Arab Weekly staff, ‘In New Escalation, Iran Plans Permanent Base in Indian Ocean’, The Arab weekly, June 23, 2020,https://thearabweekly.com/new-escalation-iran-plans-permanent-base-indian-ocean

[70] Saied Amini, ‘Establishing a permanent IRGC base in the Indian Ocean’, Anna News Agency, June 24, 2020,https://ana.press/fa/news/497345/

[71] Authors’ interview with Hossein Alaei, Tehran, October 21, 2021.

[72] در مورد حضور ایران در آبهای دور ببینید

 Tasnim staff, ‘Iran’s Presence in Faraway Waters Sign of Islamic Republic’s Might: Navy Commander’, Tasnim News Agency, January 27, 2022,https://www.tasnimnews.com/en/news/2022/01/27/2652087/iran-s-presence-in-faraway-waters-sign-of-islamic-republic-s-might-navy-commander

[73] Alam Saleh, ‘The US Cannot Win the Middle East: Six reasons Why’, Open Democracy, October 27, 2017,https://www.opendemocracy.net/en/north-africa-west-asia/us-cannot-win-middle-east-war-military-six-reasons-why/

[74] در مورد محوریت سیاست ایران در آسیا، نگاه کنید

Ehsan Fallahi, Mohsen Rostami, ‘Security Strategy for I.R Iran by Looking at the East Case Study: China and Russia’, Security Horizons, Vol. 15, No. 54(Spring 2022), pp. 177–217.

[75] Authors’ Interview with Alaoddin Vahid Gharavi, Tehran, January 10, 2021.

[76] Barack Obama, President Barack Obama talks with the Op-Ed columnist Thomas L. Friedman about a wide range of issues at home and abroad, Thomas L. Friedman, August 9, 2014, Opinion | Exclusive Interview: Obama on the World—The New York Times (nytimes.com).

[77] Yasmine Farouk, ‘The Middle East Strategic Alliance Has a Long Way to Go’, Carnegie Middle East Center, February 2019,https://carnegieendowment.org/files/2-8_Farouk_MESA.pdf

[78] Authors’ interview with Seyyed Kazem Sajjadpour, Tehran, February 11, 2021.

[79] Marc Lynch, ‘The New Arab Order: Power and Violence in Today’s Middle East’, Foreign Affairs, September/October 2018,https://www.foreignaffairs.com/articles/middle-east/2018-08-14/new-arab-order

[80] در مورد اهمیت راهبردی تنگه هرمز و تأثیر آن بر سیاست خارجی ایران، نگاه کنید به

 Yusuf Sayin, Fatih Kilic, ‘The Strait of Hormuz and Iran’s International relations’, Eurasian Research Journal, Vol. 2, No.1 (2020), pp. 29–59.

[81] Authors’ interview with Nasser Hadian, Tehran, October 4, 2020.

[82] در مورد سرمایه گذاری‌های سی‌‌ان‌پی‌اس و سینوپک در میادین نفت و گاز ایران، نگاه کنید به

 Zhao Hong, ‘China’s Dilemma on Iran: between energy security and a responsible rising power’, Journal of Contemporary China, Vol.23, No. 87 (2014) and John Calabrese, “China’s one Belt, One Road (OBOR) initiative: envisioning Iran’s role, in Anoushiravan Ehteshami and Niv Horesh, ed. China’s Presence in the Middle East: the Implications of the One belt, One Road Initiative (Abingdon: Rutledge, 2018) pp. 174–191.

[83] China boosts crude oil imports from Iran’, Tehran Times, December 17, 2021,https://www.tehrantimes.com/news/468142/China-boosts-crude-oil-imports-from-Iran

[84]  Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, Final Edition: Comprehensive cooperation program (25years) between Iran and China (Tehran: Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, 2020).

[85] Cabinet office, the executive program of Iran’s comprehensive energy plan, 6202, Tehran: Cabinet office, April 15, 2020, 6203.pdf (farsnews.ir).

[86] Ibid.

[87] Central Committee of the Communist Party of China, The Outline of the 14th Five-Year Plan for Economic and Social Development and Long-Range Objectives through the Year 2035 of the People’s Republic of China, Central Compilation & translation Press, 2021,https://www.fujian.gov.cn/english/news/202108/t20210809_5665713.htm

[88]  OECD (2018), OECD Business and Finance Outlook 2018, OECD Publishing, Paris, OECD Business and Finance Outlook 2018 | OECD Business and Finance Outlook | OECD iLibrary (oecd-ilibrary.org).

[89] Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, Final Edition: Comprehensive cooperation program (25years) between Iran and China (Tehran: Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, 2020).

[90] Alam Saleh, Zakiyeh Yazdanshenas, ‘America’s Role in Crafting Middle East Security Architecture’, The National Interest, August 29, 2020,https://nationalinterest.org/feature/america%E2%80%99s-role-crafting-middle-east-security-architecture-168010

[91]  IRNA staff, ‘Rouhani Inaugurates Goreh-Jask Crude Oil Transfer Project’, Islamic Republic News Agency, July 22, 2021,https://en.irna.ir/news/84412967/Rouhani-inaugurates-Goreh-Jask-crude-oil-transfer-project

[92] Aljazeera staff, Iran opens oil terminal to bypass strategic Strait of Hormuz, Aljazeera, July 22, 2021, accessed 12, 1,2022,https://www.aljazeera.com/news/2021/7/22/iran-opens-oil-terminal-to-bypass-strategic-strait-of-hormuz

[93]  Abdolrasool Divsallar (2022) Shifting Threats and Strategic Adjustment in Iran’s Foreign Policy: The case of Strait of Hormuz, British Journal of Middle Eastern Studies, 49:5, pp. 873–895.

[94] Nikos Papatolios, ‘ITI corridor to assume services as part of New Silk Road’, RailFreight.com, January 19, 2021,https://www.railfreight.com/beltandroad/2021/01/19/iti-corridor-to-assume-services-as-part-of-new-silk-road/?gdpr=deny

[95] Iran staff, ‘Revival of ITI corridor, Pakistani trucks reach Turkey via Iran’, Islamic Republic News Agency, October 9, 2021,https://en.irna.ir/news/84497800/Revival-of-ITI-corridor-Pakistani-trucks-reach-Turkey-via-Iran

[96] در مورد کریدور میانی ترکیه، نگاه کنید به

 M Sait Akman, ‘Turkey’s Middle Corridor and Belt and Road initiative: Coherent or Conflicting?’, Italian Institute for International Political Studies 28 November, 2019https://www.ispionline.it/en/publication/turkeys-middle-corridor-and-belt-and-road-initiative-coherent-or-conflicting-24526

[97] Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, Final Edition: Comprehensive cooperation program (25years) between Iran and China (Tehran: Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, 2020).

[98]  Ali Ziyaee, Common transit interests in ‘One Belt One Road’/Using China’s investment capacity in the Tehran-Mediterranean corridor, Saeed Moazeni, Fars news agency, April 6,2021,https://www.farsnews.ir/news/14000114000710/%D9%85

[99]  Michael D. Swaine, ‘Chinese Views of Foreign Policy in the 19th Party Congress’, Hoover Institution, January 23, 2018,https://www.hoover.org/research/chinese-views-foreign-policy-19th-party-congress

[100] Wang Jisi, ‘Marching Westwards: The Rebalancing of China's Geostrategy’, in Shao Binon, ed., The World in 2020 according to China: Chinese foreign policy elites discuss emerging trends in international politics, (Leiden: Brill, 2014) pp. 129–136.

[101] The State Council of the People’s Republic of China, Full text of the Vision for Maritime Cooperation under the Belt and Road Initiative, June 20, 2017.

[102]درباره  استراتژی متوازن چین در خلیج فارس ببینید:

Jeremy Garlick, Radka Havlova, ‘China’s “Belt and Road” Economic Diplomacy in the Persian Gulf’, Journal of Current Chinese Affairs, 2020, Vol.49, No.1(2020), pp: 97–99.

[103] Zakiyeh Yazdanshenas, Alam Saleh, ‘Iranian-Saudi detente and “Asianization” of the Persian Gulf: China fills the gap’, Middle East Institute, April 05, 2023,https://www.mei.edu/publications/iranian-saudi-detente-and-asianization-persian-gulf-china-fills-gap

[104]  Jonathan Fulton, ‘China’s Changing Role in the Middle East’, Atlantic Council, Rafik Hariri Center for the Middle East, June 2019,https://www.atlanticcouncil.org/wpcontent/uploads/2019/06/Chinas_Changing_Role_in_the_Middle_East.pdf

[105]  Interview with Bilahari Kausikan, ‘The Middle East in a Multipolar World’, John Alterman 08 February 2023 Middle East Institute in National University of Singapore,https://mei.nus.edu.sg/publication/the-middle-east-in-a-multipolar-world/

[106] Jonathan Fulton, ‘China between Iran and the Gulf Monarchies’, Middle East Policy, Vol. 28, No.3–4 (2021) pp. 214–215.

[107] Zachary Cohen, CNN Exclusive: US Intel and Satellite Image Show Saudi Arabia is Now Building its own Ballistic Missiles with Help of China, December 23, 2021, CNN,https://edition.cnn.com/2021/12/23/politics/saudi-ballistic-missiles-china/index.html

[108] Gordon Lubold, Warren P. Strobel, Secret Chinese Port Project in Persian Gulf Rattles U.S. Relations With U.A.E. November 19, 2021, Washington post,https://www.wsj.com/articles/us-china-uae-military-11637274224. also see: John Hudson, Ellen Nakashima and Liz Sly, Buildup Resumed at Suspected Chinese Military Site in UAE, Leak Says, April 26, 2023,https://www.washingtonpost.com/national-security/2023/04/26/chinese-military-base-uae/

[109] Worldometer, Iran Natural Gas,https://www.worldometers.info/gas/iran-natural-gas/

[110] Benjamin Houghton, ‘China’s Balancing Strategy between Saudi Arabia and Iran: The View from Riyadh’, Asian Affairs, vol. 53, No. 1 (2022) pp. 140–141.

[111] Andrea Ghiselli, Maria Grazia Erika Giuffrida, Chin as an Offshore Balancer in the Middle East and North Africa, RUSI Journal, Vol. 165, No. 7(2020). PP. 10–20.

[112]  Markey, China’s Western Horizon: Beijing and the New Geopolitics of Eurasia, p. 129.

[113] On Iran’s A2/AD capabilities, see Mark Gunzinger, Christopher Dougherty, ‘Outside-In: Operating from Range to Defeat Iran’s Anti-Access and Area-Denial Threats’, Center for Strategic and Budgetary Assessments, 2011.

[114] U.S. Energy Information Administration, Country Analysis Executive Summary: Iran, (Washington D.C: U.S. Energy Information Administration, 2021)https://www.eia.gov/international/content/analysis/countries_long/Iran/pdf/iran_exe.pdf

[115] On China’s evolving energy policy, see Laetitia Guilhot, ‘An analysis of China’s energy policy from 1981 to 2020: Transitioning towards to a diversified and low-carbon energy system’, Energy Policy, Vol. 162 (Spring 2022).

[116] Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, Final Edition: Comprehensive cooperation program (25years) between Iran and China (Tehran: Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, 2020).

[117]  Authors’ Interview with Seyyed Mohammad Marandi, Tehran, February 17, 2021.

[118] Authors’ interview with Gholam Ali Khoshroo, Tehran, September 02, 2021.

[119] Presidential website, Emphasised in the joint statement of Iran and China; Importance of close relations between the leaders of Iran and China in deepening comprehensive strategic partnership/Firm support for national sovereignty, territorial integrity, national honour of the parties, Feb 2023,https://www.president.ir/en/142506

[120]  Alam Saleh, Zakiyeh Yazdanshenas, “Iran’s Pact with China Is Bad news for the West,” Foreign Policy, August 9, 2020,https://foreignpolicy.com/2020/08/09/irans-pact-with-china-is-bad-news-for-the-west/

[121]  Authors’ interview with Nasser Hadian, Tehran, October 4, 2020.

[122] Gangzheng She, ‘Asymmetric Competition on a New Battleground? Middle Eastern Perspective on Sino-US Rivalry’, The Chinese Journal of International Politics, Vol.14, No.2 (2021), p. 291.

[123] Authors’ interview with Mohsen Shariatinia, Tehran, January 29, 2022.

[124]  Muhammad Tayyab Safdar, Joshua Zabin, ‘What Does the China-Iran Deal Mean for the China-Pakistan Economic Corridor?’ The Diplomat, August 14, 2020,https://thediplomat.com/2020/08/what-does-the-china-iran-deal-mean-for-the-china-pakistan-economic-corridor/

[125] در مورد قراردادهای مشارکت مختلف چین، نگاه کنید به  Quan, Min, China’s emerging partnership network: What, Who, Where, When and Why China’s emerging partnership network: What, Who, Where, When and Why, p.70.

[126] Dildar A. Chohan, Amir A. Chandio”, Gwadar Port Economic Zone with Especial Reference to US and Indian Reservations on the Regional Part of South Asia”, Journal of South Asian Studies, Vol.09,

[127]  Jeremy Garlick, The Impact of China’s Belt and Road Initiative from Asia to Europe (New York: Routledge,2020) pp.152–153.

[128] در مورد سرمایه گذاری و منافع هند در چابهار، نگاه کنید به

 Harsh V. Pant, Ketan Mehta, ‘India in Chabahar’, Asian Survey, Vol. 58, No. 4(Summer 2018) pp. 660–678.

[129] Vikas Shukla, ‘China, Russia, Iran, Pakistan and Turkey Axis Is Becoming Reality’, Insider paper, July 17, 2020,https://insiderpaper.com/china-russia-iran-pakistan-turkey-axis/

نظرات بینندگان