حقیقتا این مهمانخانه عمارت بسیار خالی [؟] خوبی است که اینطور مهمانخانه در فرنگ کمتر دیده میشود. قلیان مهمانخانهای هم کشیدیم. این مهمانخانه بیست کالسکه دارد که هر کدام لایق نشستن امپراطور است.
کد خبر: ۵۴۳۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۳۰
بیرون آمدیم. نایبالسلطنه، معیننظام، نصرالملک، جلیلخان پسر نصرالملک که دیگر از این پسره تلختر و نحستر و نجستر در دنیا آدم نیست، پسر به این تلخی پیدا نمیشود، آدم میخواهد گوشت تن این پسره را تیکه تیکه کند، خلاصه سوار اسب شدیم. نایبالسلطنه هم سوار شد. قدری که راندیم، نایبالسلطنه پیاده شد آمد پای ما را بوسید و بغض کرد و چشمش پراشک شد و مرخص شد رفت.
کد خبر: ۵۴۲۳۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۶
راندیم از کرج هم گذشتیم. کرج هم خیلی آباد و سبز و خرم بود. رودخانه کرج چندان زیاد نبود، اما باز بد نبود، نهر زیادی از رودخانه جدا کرده بودند، این طرف آن طرف میرفت. از بس هر وقت کرج رفتیم به ما بد گذشته است دیگر میل نکردم بروم توی عمارت، از کرج رد شدیم.
کد خبر: ۵۴۲۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۵
رفتم بیرون دیدم محشر کبری است، عمله خلوت و هرکس را که میخواستی بودند... رفتیم اندرون دیدم فروغالدوله، افسرالدوله، عزتالدوله، عفتالسلطنه، منیرالسلطنه و سرورالدوله، پسر نایبالسلطنه، امالخاقان، گلین خانم اینها همه آمدهاند، باز مغشوش شد خواجه اینها همه باز قالمقال بود. اینها را دیدم، لیلا خانم هم از شهر آمده بود، ایرانالملوک را آورده بود بعضی گریه میکردند بعضی میخندیدند...
کد خبر: ۵۴۱۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۳
ناهار را قصر فیروزه خوردیم، دیدیم اینجا اطاقش سرد است و خفه است نمیشود کار کرد، گفتیم برویم باغ دوشانتپه آنجا کار کنیم بهتر است. دادیم آفتابگردان را بردند آنجا بزنند.
کد خبر: ۵۴۰۸۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۹
کار زیادی هم از بابت همین مسافرت فرنگ داریم؛ از ملاقات علما، وزرا، سفرا، حساب و غیره و غیره.
کد خبر: ۵۳۹۹۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
حرم تمام آمده بودند [دوشانتپه]، سوای انیسالدوله، امیناقدس [و] چند نفری دیگر باقی دیگر همه بودند بچههای ما بودند، عفتالسلطنه والده ظلالسلطان، والده نایبالسلطنه، فروغالدوله، افسرالدوله، شکوهالسلطنه، تمام بودند... در حقیقت این سواری و آمدن حرمها امروز عوض آمدنها به فرنگستان است.
کد خبر: ۵۳۹۸۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۴
امروز عید است و سلام است و سرور است... رخت پوشیده آمدم بیرون قدری گردش کرده از شدت سرما رفتیم توی گرمخانه... حاجی حیدر آمد، ریش تراشید. بعد رفتیم سردرب شمسالعماره، امینالسلطان بود صحبت کردیم. بعد تماشای کوچه را کردیم. مردم رخت نو پوشیده با هم مصافحه میکردند. بعد ناهار خوردیم. اعتمادالسلطنه بود روزنامه خواند.
کد خبر: ۵۳۷۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۲
وقت تحویل شد. نجمالملک برای جای خودش که «تحویلشد» را میگفت، امسال برادرزاده خودش را که دامادش هم هست معین کرده بود، این شخص مرد کوتاهقد بسیار فقیر محجوب غریبی است وقت تحویل آمد جلو به قدر یک ربع هیچ نتوانست بگوید، بالاخره یک «تحویل شد» خیلی یواش که هیچکس نشنید گفت. خیلی بدجوری بود.
کد خبر: ۵۳۷۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
اعتمادالسلطنه: اصغر وکیل که قراول دربخانه من است... میگفت تمام دکان و بازار را بستهاند و مردم همه به ابنبابویه به مصلی رفتهاند. انا لله و انا الیه راجعون.[...] از شهر و اطراف شهر میگویند بیستودو سه هزار نفر مبتلا شدند. خیلیها هم معالجه شدند./ دکتر فوریه: وبا در طهران از روز ۲۷ محرم [شنبه ۳۰ مرداد ۱۲۷۱] تا غره صفر [پنجشنبه ۴ شهریور ۱۲۷۱] روزی نزدیک به ۸۰۰ نفر را کشته و این مقدار تلفات اگر در نظر داشته باشیم که جمعیت طهران در تابستان نصف میشود بسیار زیاد است...
کد خبر: ۵۳۷۴۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
این روزها اوقاتی که در شهر تشریف دارند و سوار نیستند یا خلوت با وزرا است، یا اندرون دیدن ملیجک. سر ناهار خدمت شاه بودم. بعد خانه آمدم. مردم از نداشتن پول و نرسیدن مواجب فریادشان به آسمان رفته بود.
کد خبر: ۵۳۶۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۷
به واسطه اختلاجی [گرفتگی] که در قلب بود بعد از ناخوشی آنفولانزا و خیلی اسباب وحشت من میشد، میرزا علیاکبرخان و جمعی دیگر از اطبا تجویز مطبوخ چوبچینی نمودند. از امروز شروع کردم.
کد خبر: ۵۳۵۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۳
بعضی میگویند، سبب تغیر خاطر مبارک چند نفر زن و شکایت آنها از گرانی گوشت و نان بوده است که در ضمن عرض گفته بودند شما به جای اینکه به حال رعایا برسید و تعدی نایبالسلطنه را از سر ما کوتاه کنید جز پی زنها دویدن کار دیگر ندارد.
کد خبر: ۵۳۳۰۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۱
شاه به خیال افتادند کشتی ابتیاع فرمایند. بهار آن سال مخبرالدوله تعهد ابتیاع کشتی را نمود. مرتضی خان... سی هزار تومان پول گرفت که ابتیاع کشتی نماید... مبلغی از پول را تلف کرد... سی هزار تومان قیمت کشتی عاقبت به نود هزار تومان رسید. پارسال کشتی را از هامبورگ بندر آلمان طرف خلیجفارس آوردند. در راه شکست. دوباره بردند تعمیر کردند. خلاصه عاقبت وارد بوشهر شد. لنگر انداخت. یک سال بیکار ماند.
کد خبر: ۵۳۲۷۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۹
فیالواقع باران هم معرکه میکند، البته هزار خانه خراب کرده، کوچهها و میدان توپخانه و ... دریاچه شد... غالب جاهای خانه من هم خراب شده...
کد خبر: ۵۳۲۰۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۶
ظلالسلطان انگشتر الماس هزارتومانی داده بود. مستوفیالممالک صد عدد پنجهزاری، معتمدالدوله یکصد عدد دوهزاری، امامجمعه دست برده بود به عمامه خود که تربت بیرون بیاورد حاضر نبود، ظلالسلطان تربت خود را داده بود. اسم مولود تازه را محمدرضا میرزا که جد بدرالسلطنه و پسر فتحعلیشاه است و لقب رکنالسلطنه گذاشتهاند.
کد خبر: ۵۳۰۷۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
در این بین کاغذی از وزیر خارجه رسید که «خوانین مرو بیشتر از دو هزار نفر به عشقآباد نزد سردار روس رفتهاند [و] به میل و رغبت، تبعیت روس را اختیار کردند.» مرو هم از دست ایران رفت. فیالواقع ایران منبعد جزو ممالک روس شده. خدا آخر عاقبت را برای ملت ایران بیچاره حفظ کند...
کد خبر: ۵۳۰۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
مجلسی دیدم آراسنه و پیراسته، در صدر مجلس ظلالسلطان [مسعودمیرزا پسر شاه] نشسته و سایرین علیقدر شئونهم جلوس کرده. میرزا علیرضا... در وسط مجلس نشسته فریاد و فغان، ناله و الامان میکشید. معلوم شد قرآنی به خط علیبنالحسین(ع) از اجداد اینها بوده و به غلامحسینخان سپهدار وقتی که حکومت عراق را داشته است جد میرزا تعارف کرده بوده است. حالا میرزا علیرضا را طمع جنبیده... دو ساعت تمام گفتگوی مجلس به این محاکمه گذشت و عاقبت به جایی نرسید.
کد خبر: ۵۲۹۰۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۱
مدتی با شاه در باغ گردش کردم و روزنامه خواندم. شاه زیاد از نایبالسلطنه دلتنگ بود و از ظلالسلطان تعریف میکرد... شب درخانه احضار شدم. دیشب خانم شاهزاده، زن شاه، دختری آورد موسوم به تاجالسلطنه شد.
کد خبر: ۵۲۷۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۵
نایبالسلطنه از قراری که بعضی مطاربه زنانه که دیشب آنجا بودند و به حضرات نقل کرده بودند، رسمی دارند شبها که مجلس عیشی فراهم میشود تمام اجزایشان و جمعی از مطاربه زنانه شهر در خدمتشان حاضر میشوند... یقین آرزوی تاج به سر گذاشتن را دارد.
کد خبر: ۵۲۷۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۱