arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۵۸۴۵۴
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۱ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۳

هاشمی نژاد: افراطیان در مجلس آینده جایگاهی ندارند، چون مردم آنها را شناخته‌اند

بعضی از آقایان نماینده ها که بیش ازحد دارند کارشکنی می کنند و در کار وزیر حتی در انتخاب معاونان آنان دخالت می کنند در حالی که اصلا به آنها ربطی ندارد چون وزیر مملکت یک سری اختیاراتی دارد و باید قدرت مانور داشته باشد در حالی که ما خبرداریم که بسیاری از وزرا از زمان انتخاب تاکنون دست به ترکیب کلی وزارتخانه‌هایشان نزده اند و افراد دولت قبل هنوز برسر کار هستند و عوض نشده‌اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 یک مبارز قبل از انقلاب و روحانی اصلاح‌طلب به آنا می‌گوید: نه تنها من و شما بلکه همه اقشار مختلف مردم در داخل و خارج از کشور، آرامش بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ را احساس کردند.

با محقق شدن حماسه سیاسی در خرداد 1392 و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، فضای سیاسی کشور همسو با این حماسه دستخوش تحولات شد. از این رو فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و میانه رو که در این 8 سال بعضا مورد بی مهری واقع شده بودند، با رویکرد جدید دولت تدبیر و امید و شکل گیری فضای آشتی ملی مجال بیشتری برای حضور در عرصه‌های مختلف کشور و عرضه خدمات خود به انقلاب را یافتند. به همین خاطر بر آن شدیم تا با فضای جدید ایجاد شده، از مبارزان و شخصیت‌های انقلابی، درباره خاطرات  تلخ و شیرین سال های گذشته آن ها سوال کنیم.

در همین راستا با حجت‌الاسلام سید احمد هاشمی نژاد گفت و گویی داشتیم که بخش اول آن چندی قبل منتشر شد. برادر شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد و از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و از همراهان بزرگانی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی ، مرحوم دکتر علی شریعتی، در این گفت وگو با توجه به وقایعی که در طول عمر انقلاب اسلامی رخ داده،‌ تصریح کرد نگران تکرار تاریخ است.

بخش دوم این مصاحبه در پی می آید:

با توجه به اینکه مصاحبه ما با یکی از فعالان سیاسی اصلاح طلب است، خواستم از نظر شما تعریف اصلاح طلبی را بدانیم؟

حدیث حضرت سیدالشهدا (ع) در این زمینه می فرماید: خرجت لطلب الاصلاح فی امة‌جدی؛ یعنی آمده‌ام در بین امت جدم اصلاح کنم پس معلوم می شود که بعد از پیغمبر (ع) در مسیر ایشان انحرافی ایجاد شده است و امام حسین (ع) می فرماید: من آمده‌ام این مسیر را اصلاح کنم و امر به معروف و نهی از منکر کنم، بنابر این اصلاح با انقلاب خیلی تفاوت دارد و من تعریف خودم را دارم که ما در هیچ شرایطی در کشور قائل به انقلاب نبوده و نیستیم و فقط متهم می شویم، ما دنبال به هم ریختن نظام نیستیم، بلکه حرف ما این است که کشور نیاز به یکسری اصلاحات دارد؛ در بخش های مختلف اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و در ابعاد مختلف باید واقعا اصلاحاتی انجام شود و در حقیقت به روز آوری شود. می خواهیم همین انقلاب بماند، همین قانون اساسی بماند. ما اتفاقا تمام مواد قانون اساسی را قبول داریم و تمام مسائل نظام را هم در چهارچوب قانون قبول داریم و نه فوق قانون.

در تمام انقلاب‌های جهان این رسم وجود دارد که بعد از 10 الی 20 سال، قوانین اساسی اشکالاتش برطرف می شود. ولی شما ببینید الان 35 سال از انقلاب ما و تصویب قانون اساسی می گذرد هنوز اصلاحی صورت گرفته است؟ آیا این خوب است؟ ما افتخار می کنیم که اصلاح طلب باشیم، قصد انقلاب و برهم زدن نظام و کشور و انقلاب راهم نداریم.

من یادم  می آید که حتی یکبار آقای خاتمی در یکی از جلسه‌ها گفت: که اگر کسی فکر می‌کند بنده یک روز مواضعم را درباره اصل نظام و انقلاب تغییر دهم سخت در اشتباه است،  نخیر انقلاب مال ماست، نظام مال ماست و هیچ‌وقت بنا نداریم خدای ناکرده اساس نظام ضربه بخورد بلکه ما می گوییم یکسری اشکالات وجود دارد و باید برطرف شود، این اسمش از نظر ما اصلاحات است.

در این 8 سال و خصوصا  4 سال اخیر، فشارهای بسیاری بر اصلاح‌طلبان وجود داشت و به اوج خود رسید، متاستفانه بسیاری از نیروهای کارآمد این جریان و حتی بسیاری از بزرگان انقلاب و فرزندان نظام مانند شما به خاطر نظراتشان خانه نشین شدند؛ اما اینکه مردم در خرداد امسال در انتخابات با یک قاطعیت نسبی به روحانی رای دادند با اینکه اصلاح طلبان رسانه آنچنانی نداشتند و صحبت های مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه حتی اگر نظام را هم قبول ندارید در انتخابات شرکت کنید، تحلیل شما از مجموع  این شرایط چیست؟

بنا نداریم که انتخابات سال 88 را نبش قبر کنیم و آرامش به وجود آمده را برهم بزنیم.  در سال 88  برخی از مردم مورد بی‌مهری واقع شدند  و انصافا برخورد های دور از شانی با نیروهای کارکشته به خاطر خط فکریشان صورت گرفت. مثلا خود من به عنوان یک نمونه، مشاور وزیر بودم و کار اجرایی خاصی نداشتم. نماینده وزیر در ستاد ارتحال امام بودم و به عنوان یک زندانی سیاسی که 12 سال محکومیت کشیدم که بر اساس قانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب را به عنوان آزاده می شناسند و 35 درصد جانبازی و محبوبیتی که  در میان کارکنان وزارت راه داشتم و از همه مهمتر به عنوان یک طلبه من را تحمل نکردند.  نیم ساعت نشد بعد از اعلام رای، بنده را مجبور به استعفا کردند که البته من در همان ایام افشاگری کردم و روزنامه ها نوشتند که اولین قربانی انتخابات بودم. حالا ببینید من که کاره ای نبودم را تحمل نکردند و وزیر وقت آقای بهبهانی رسما به من گفتند که از شما انتظار نداشتیم اینگونه عمل کنید و به احمدی نژاد رای ندهید. من گفتم مگر قرار بوده که انتصابات داشته باشیم؟ نخیر انتخابات بود و هرکس دوست داشت به هرکسی که دلش می خواهد رای بدهد ولی گفتند که از جایگاهتان استعفا دهید. خلاصه ما بعد از این قضایا نوشتیم که به علت شرایط بوجود آمده و شرایط جسمی خواستار بازنشستگی هستیم و با استفاده از جانبازی مرا بازنشسته اجباری کردند.

حالا پیرو فرمایش شما ببینید چه بلایی بر سر مدیران رده بالا آوردند و همه را قلع و قمع کردند و بعد هم حمایت بی‌سابقه ای که اصولگرایان از آقای احمدی نژاد کردند و در حقیقت تمام هستی خودشان را خرج ایشان کردند. الحمد‌الله جوابش را هم گرفتند! هرچند ایشان این اواخر مدعی این بود که من خودم بودم و حمایت اصولگرایان تاثیری نداشت.

البته حرف اشتباهی است و اگر اصولگرایان از حمایت ایشان کنار می کشیدند آن‌وقت مشخص می شد که وزن ایشان چقدر است ! پس با توجه به حمایت‌های این آقایان و رفتار بسیار ناپسندی که آقای احمدی نژاد داشت و ضربات بسیار وسیعی که در ابعاد خارجی، داخلی، اقتصادی ،فرهنگی، و حیثیتی به نظام وارد کرد  اصلا چیزی برای کشور باقی نماند. ببینید وقتی آقای روحانی در گزارش 100 روزه از هزاران مورد فقط دو الی سه مورد از نابودی‌های منابع را در کشور گفته با اینکه رعایت خیلی از مسائل را کرده است این یعنی چیزی برای کشور نمانده است.

من گفتم که ما قصد نبش قبر حوادث را نداریم و فقط خدا را شکر می‌کنیم که آقایان متوجه شدند  چه اشتباهات بزرگی در حمایت از آن جریان انجام دادند،  این خود موفقیت بزرگی به حساب می آید.  در ارتباط با مساله انتخابات سال 1392  همه شما در جریان بودید که اول قرار بود آقای خاتمی وارد عرصه شوند و به خاطر یکسری از قضایا این اتفاق نیفتاد و نگذاشتند و بعد بر روی آقای هاشمی به توافق رسیدیم که آقای هاشمی هم میان دو راهی مانده بودند و جلساتی که آقای هاشمی داشتند با جریانها و گروه‌های مختلف که خود من هم در بعضی از این جلسات حضور داشتم و می‌دیدم که با چه اصرار و فشارها که بالاخره باعث شد  ایشان احساس تکلیف کنند و به صحنه آمدند.

رفتاری که با آیت الله هاشمی شد، ما اصلا انتظار نداشتیم چون آقای هاشمی مورد علاقه و تایید حضرت امام بودند.  تعبیراتی که از امام(ره) وجود دارد در رابطه با آقای هاشمی مانند "هاشمی زنده است تا نهضت زنده است" یا مثلا آقای هاشمی سفر می‌رفتند امام برای ایشان گوسفند قربانی می‌کردند.  چه عزتی برای ایشان قائل بودند و سوابق فرماندهی ایشان در جنگ و قبل از انقلاب و همه اینها، حال شما ملاحظه کنید که چه برخوردی با ایشان شد و به کجا کشاندند.  الیته به نظر من این اتفاق‌ بد نشد و به نفع آقای هاشمی شد و محبوبیت امروز آقای هاشمی، شاید از زمان امام تا الان بی سابقه باشد مخصوصا محبوبیت ایشان در بین قشر آگاه جامعه ، جوانان ، دانشگاهیان، و حتی توده‌های مردم در روستاها افزایش چشمگیری پیدا کرده است.

پیش از این بسیاری اتهامات به آقای هاشمی وارد می شد. اما همین جریان باعث شد که ایشان تطهیر شود. همه فهمیدند که تمام این اتهامات به خود آنها برمی گردد نه آقای هاشمی ودر نهایت اینکه بالاخره دولت مورد تایید آقای هاشمی روی کار  آمد. چون جناب آقای روحانی سال ها با آیت الله هاشمی همکاری می کردند و ایشان منصوب آقای هاشمی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بودند و مسائلی از این دست حرفم را تایید می‌کند.

بنابراین باز هم برای ما عجیب بود که این دوستان تا آخرین لحظه گفتند که اصلاحات مرده است، این جنازه است! اتفاقا من در یک حرفم گفتم که این چه جنازه‌ای بوده که  ما حتی وقت برای تبلیغات هم نداشتیم ، با این وجود 48 ساعت مانده به برگزاری انتخابات با حمایت آقای هاشمی‌ و آقای خاتمی آن حماسه سیاسی بوجود آمد.
 
اتفاقا رای آقای روحانی بیشتر از روستاها و شهرهای کوچک به دست آمد. حتی در شهرهای خود نامزد‌ها مانند مشهد که آقای قالیباف و آقای جلیلی کاندیدای آنجا بودند رای آقای روحانی از آنها در شهرهای خودشان هم بیشتر بود . خلاصه اینطور بگویم که مردم آگاه شدند که 8 سال سرشان کلاه رفت و با شعار آنها را نگه داشتند و همه مشاهده کردند که مردم چه تصمیم تاریخی گرفتند و قطعا جناب آقای روحانی شخصیت بزرگی هستند.  با توجه به سوابق ایشان در داخل و خارج اما چنانچه خود ایشان بارها اذعان کردند حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی با آن سوابق درخشان باعث شد مردم تصمیم بگیرند که از مظلوم دفاع کنند و از تفکر اصلاح و اعتدال حمایت کردند و در حقیقت مشت محکمی به افراطی ها زدند. در حال حاضر هم شما انتظار این را نداشته باشید که این آقایان ساکت بنشینند. حالا که کاندیدای آنها رأی نیاورده باید حداقل در مقابل نظر مردم تمکین کنند و عده ای از نمایندگان این گونه در مجلس کارشکنی برای دولت منتخب ملت نکنند.

در دوران اصلاحات بعضی از رفتارهای تند و افراطی اصلاح طلبان مانند طرح عبور از خاتمی و... پیش آمد که به این جریان ضربه زد. شما برای جلوگیری از تکرار این وقایع در بین اصلاح‌طلبان و حفظ انسجام موجود چه پیشنهادهایی دارید؟

ببینید من قبول دارم در هر جریان و گروهی چه اصلاح طلب و چه اصول گرا، افراد افراطی وجود دارند و آن جریان ها از دسته جات افراطی خود ضربه سختی خوردند این حرفی نیست که بنده بگویم بلکه بارها و بارها جناب آقای خاتمی در جمع وسیع تری که انعکاس بیشتری هم داشت بیان کردند که افراطی ها ضربات سختی به جناح ها زده اند. من این را قبول دارم زمانی که ما دولت و مجلس را در دست داشتیم متاستفانه یک سری حرکات و نپختگی های افراطی انجام شد.  مثلا در شورای شهر اول لطمه سختی خوردیم یعنی( از ماست که بر ماست) ما خودمان به خاطر افراطی گری عده ای از نیروهای خودمان ضرباتی خوردیم همانطور که الان می بینید افراطیون در اصول گراها چه کارهایی می کنند.

 مهم این است که از این لطماتی که خوردیم، درس بگیریم و در صدد جبران آن برآییم. مثلا ما در این دوره از انتخابات خوشبختانه اختلافاتی که برای انتخاب یک کاندیدای واحد بود خیلی کم داشتیم و از دفعات گذشته تجربه خوبی کسب کرده بودیم و امیدوارم که در آینده خصوصاً در انتخابات مجلس این وضع ادامه پیدا کند و این گفته نشود که هر کداممان یک نظری داشته باشیم و تعدد کاندیداها به ما لطمه بزند از این رو تمامی دلسوزان نظام و خود ما هم تلاش می کنیم که بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم .

دوستان هم مشغول کار هستند. چون اگر بگوییم کار نمی کنیم که اصلاً سیاسی نیستیم! جریان سیاسی که هدفش گرفتن حکومت برای اجرای عدالت و نه برای کسب قدرت هست، طبعاً باید تلاش بکند و باید از همین الان هم تلاش کنند. چون اصولگراها هم دارند کار می‌کنند و اگر ما کار نکنیم قطعاً اشتباه کردیم و باید از تجربیات گذشته استفاده کنیم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم.  از جمله همین که به این انتخابات 92 رسیدیم باید من من ها کنار رود و وحدت لازم هم برای انتخابات بعدی حاصل شود و اگر به وحدت کامل خصوصاً بر روی لیست افراد برسیم پیروز می شویم.

هرچند طرف مقابل آرام نخواهد نشست و شروع  به جو سازی و شانتاژ می‌کنند. مثلاً الان که 2 سال مانده به انتخابات نسبت به دولتی که مورد حمایت جریان اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی هست به جامعه این طور القا کنند که اینها کارآمد نیستند و شکست خورده هستند.  خلاصه این کاسبان فتنه و تحریم که تمامی روزی، موجودیت و هستی‌شان از این مسائل به خصوص تحریم‌ها سرچشمه می گیرد  زمینه ای دارند که بتوانند کار خودشان را انجام بدهند.

هر چند باز من تکرار می کنم که آنها به این راحتی نخواهند گذاشت که اصلاح طلبان و معتدلین فعلی هم وارد مجلس شوند ولی مردم  با اصلاح طلبان هستند و بر خلاف نظر آنها مانند انتخابات 92 ریاست جمهوری که مشخص شد هر گروهی که دنبال منافع ملی و منافع مردم باشد پیروز می شود. باز عرض می کنم که دوستان باید حواسشان جمع باشد. بارها این جمله را گفتم که من  از تکرار تاریخ می ترسم.

با توجه به فشارهایی که قبل از انتخابات وجود داشت و هر روز شاهد بحران جدیدی بودیم و الان  فضا رو به آرامش رفته است، پیشنهاد شما برای حفظ این آرامش خصوصاً در این دولت و در رابطه با بحث احزاب در این دوران جدید چیست؟
همانطور که شما فرمودید نه تنها من و شما بلکه همه اقشار مختلف مردم در داخل و خارج از کشور این احساس آرامش بعد از انتخابات ریاست جمهوری 92 را کردند. مثلاً در اقتصاد، بازار ارز، طلا و حتی در مسائل سیاسی داخلی تنش ها و خصومت ها افت کرده و همه احساس می کنند. ولی با کمال تأسف می‌گویم خیلی ها این آرامش را نمی‌خواهند، چون اصل این دولت را نمی خواهند و هدفشان فرد یا افراد دیگری بود و  تصور نمی کردند مانند دوم خرداد 76 که همه غافلگیر شدند، آقای هاشمی با این همه تخریب هایی که علیه ایشان شد و با همه سوابق انقلابی و اجرایی و محبوبیتی که در پیش امام داشتند، حمایت ایشان از آقای روحانی اینطور نتیجه بدهد. تصور نمی کردند این همه تبلیغاتی که از سال 88 به این طرف تحت عنوان فتنه و مباحث دیگر مطرح  کردند،  یا در رابطه با آقای خاتمی که عده معدودی از نمایندگان نپخته علیه شان شعار مرگ بر خاتمی سردادند، باور نمی کردند که آقای خاتمی و اصلاحات در این حد محبوبیت داشته باشند. تازه فرصتی نبود و 48 ساعت قبل از انتخابات وارد شدیم ولی اگر ما فرصت بیشتری داشتیم آن وقت به اینها نشان می دادیم که ما بیش از 30 میلیون رأی داشتیم.

به‌هر حال همه غافلگیر شدند و در میان کاندیداها بهترین فرد جناب آقای روحانی که با توجه به سوابق روشن  و به تعبیر رهبری دانشمند و عالم بودند، روی کار آمدند و این دوستان باید یک مقدار تحمل داشته باشند. ریشه  خصومت ها این است که دولتی را که مطلوبشان بود نتوانستند سرکار بیاورند چون مردم از اصولگراهای افراطی رویگردان شدند. ولی من معتقدم که بعضی از آنها هنوز هم درس نگرفتند چون عملکرد آنها مثلاً در بیرون از مجلس یا داخل مجلس  مشخص است. البته بسیاری از نمایندگان اصول گرا افراد منطقی و عاقل هستند و عاقل ترین آنها  آقای علی مطهری هست که بسیار قوی و روشن صحبت می کند، ولی حتی تحمل ایشان را هم ندارند.

بنابراین انتخابات بی نظیری بود و همه غافلگیر شدند و البته ما غافلگیر نشدیم چون وقتی حمایت آقای هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان را پشت سر ایشان دیدیم تا حدود زیادی مطمئن شدیم که ایشان رأی خواهد آورد و مطلب آخر مواضع خود ایشان بود که در مناظرات قوی جلوه کرد.

آیا از عملکرد این دولت راضی هستید و دولت یازدهم در تدوین گفتمان اعتدال موفق بوده است یا نه؟
بالاخره اداره کردن کشور در این بحران اقتصادی، سیاسی داخلی و خارجی و خالی بودن خزانه  اگر کارها به درستی انجام شود، واقعاً به معجزه شبیه است. واقعیتش این است که اینها چیزی باقی نگذاشته اند. مانند بذل و بخشش های تامین اجتماعی، 3 هزار میلیارد و در کل منابعی برای دولت فعلی از لحاظ اقتصادی باقی نگذاشته اند. درآمد نفتی که دولت آقای احمدی نژاد در این 8 سال کسب کرد، در طول تاریخ  حکومت های ایران چنین درآمدی نداشتند و مساله اصلی این است که این پول ها کجا رفت؟ بالاخره یک نفر باید جوابگو باشد؟چه کار اساسی در کشور انجام شد؟ من نمی گویم کار نکردند وبی انصافی نمی کنیم بله کار هم کردند ولی 800 میلیارد دلار پول کمی در این کشور نبوده  و با آن می توان کشور را در همه زمینه‌ها یک بار از صفر ساخت.

به تعبیر آقای روحانی دولت قبل پردرآمدترین دولت و بدهکارترین دولت بود که تعبیر بسیار جامعی بود. نکته جالب در این شرایط  کار بسیار پر جنجالی است که راه انداختند و آن هدفمندی یارانه ها بود که از هدف اصلی اش کاملا دور شد. چون هدف این بودکه بیشترین بودجه را به تولید کشور بدهند تا تولید ملی بالا برود. اما الان خود افراد دست اندرکار پروژه هدفمندی یارانه ها به صراحت اعلام کردند که ما بارها به این آقایان گفتیم شما مرد این کارها نیستید و نمی توانید به صورت صحیح این پروژه را انجام دهید و این چنین شد که این طرح از مسیر اصلی خودش فاصله گرفت . حالا دولت باید برنامه ریزی کند و واقعا هم نباید به افراد با درآمد بالا مثل کسی که یک ماشین 200 میلیونی تا یک میلیاردی دارد یارانه داده شود چون کسی که این امکانات را دارد برایش اهمیتی ندارد که ماهیانه 100 هزار یا 200 هزار تومان یارانه بگیرد در صورتی که 100 برابر این مبلغ را بچه هایشان در ماه پول تو جیبی می گیرند.

در کل باید قسمت اعظم این پول به تولید اختصاص پیدا کند و یک بخش آن هم به سمت اقشار محروم تر مانند افراد تحت پوشش بهزیستی وکمیته امداد و طبقات مستضعف مانند بازنشستگان، بی سرپرستان، دانشجویانی که تازه ازدواج کرده اند، طلبه هایی که شهریه خیلی کمی از حوزه ها دریافت می کنند تخصیص داده شود.

بنابراین باید این طرح واقعا هدفمند شود. دولت وضع اقتصادی اش خیلی اسفبار است و ما خیلی نگران هستیم البته آقای روحانی از زمانی که روی کار آمده خیلی بیشتر به این مطلب پی برده است که وضع کشور خیلی بدتر از آن چیزی است که فکرش را می کرد ولی نکته بدتر از این اوضاع اسفناک، کارشکنی ها است. شما ملاحظه کنید عده ای البته خیلی اندک در مجلس که وابسته به جریانات افراطی اصول گرایی هستند دائما در حال دروغ و سروصدا و شانتاژ هستند و پرسش من از این آقایان است که چرا؟

به هر حال با توجه به کارشکنی هایی که انجام داده اند، دولت را کلافه کردند  در هیچ دولتی در طول تاریخ انقلاب سابقه نداشته است که در یک هفته این تعداد وزیر به مجلس فراخوانده شود. واقعاً‌ متوجه نمی شوم مگر قانون حکم فرما نیست؟ خب بالاخره رئیس جمهور وظیفه دارد که وزیرش را انتخاب کند و مجلس هم وظیفه دارد که رأی اعتماد بدهد یا ندهد. وقتی یک وزیری به هر دلیلی رأی آورد چه معنا دارد که  همه دخیل باشند. مثلا در انتخاب استاندار، فرماندار، بخشدار حتی آشپز یک بخشی را آقایان باید نظر بدهند. این چه معنا دارد؟ در کدام زمان اینها جرأت کردند که این طور رفتار کنند؟ چرا از حسن نیت این دولت سوء استفاده می کنند؟ چرا از متانت و شخصیت آقای روحانی سوء استفاده می کنند؟ چرا نمی گذارند دولت در تعیین استاندار کسی را انتخاب کند که بتواند با او کار کند؟ اصلا چه معنا دارد که ما باید برای تعیین یک استاندار یا یک فرماندار از 100 ارگان نظر خواهی کنیم؟ حالا اینها می خواهند نماینده ولی فقیه باشد یا امام جمعه باشد یا نماینده مجلس یا هر کس دیگری که می خواهد باشد آیا این درست است؟

ببینید رهنمود دادن و نظر خواهی یک بحث است، دخالت یک بحث دیگر است. ما هر گونه دخالت را محکوم می کنیم.چرا از آرامش ومتانت و وزانت شخصیت آقای روحانی این گونه سوء استفاده می شود؟ این بنده خدا ملاحظه خیلی مسائل را می کند ولی دوستان از ملاحظه ایشان سوء استفاده می کنند. الان  ما دولتی تعیین کردیم به نام اعتدال و قول داده است که معتدل حرکت کند و از همه جناح های عاقل منطقی درون کشور استفاده کند تازه در حال حاضر ما می بینیم که اکثر انتخاب ها از جناح اصولگرا است. ما کاشتیم و دیگران برداشت کردند! البته ما قصد برداشت هم نداریم الحمدلله نیازی هم نداریم ولی متاستفانه شما در تمام استانداری ها، فرمانداری ها، و بخشداری ها، وزارت خانه ها و حتی نهاد ریاست جمهوری مشاهده می‌کنید که در گذشته آنقدر نیروهای غیر متخصص و دیپلمه به کار گرفته اند که الان دولت مظلوم دستش بسته است.

اگر چند نیروی متخصص بخواهند بکارگیری کنند مشکل دارند! آیا این کارها خیانت به کشور نیست؟ من نمی گویم برای جوان‌های زیر دیپلم و دیپلمه کار درست نکنند. اما کار تخصصی باید برای متخصصین باشد و کسی که مدرک لیسانس و فوق لیسانس و دکتری خود را گرفته است نباید بیکار باشد ولی در دولت قبلی بسیاری از نیروهای غیرمتخصص و دارای مدرک پایین در تمام  پست ها به کارگیری شده اند این یعنی چه؟ این دولت چه کاری می تواند بکند؟ من می خواهم بگویم که این دولت معجزه  نمی تواند بکند، وضع اقتصاد که به این صورت است.

دخالت های بی مورد فاجعه انگیز در انتخاب مدیران هم به آن صورت است مثل انتصاب چند تن از مدیران توسط وزیر علوم که به چه جنجالی تبدیل شد! حالا من می خواهم بگویم که به آنها چه ربطی دارد؟ وقتی رهبری کشور تشریف دارد که ناظر بر امور کشور است و اگر موردی باشد ایشان بسیار محرمانه و پخته و حساب شده به رئیس جمهور و وزرا تذکر می دهند، برای چه این جنجال در کشور است؟ برای چه این آرامش را در کشور بر هم می‌زنند؟ بالاخره این دولت با همه این مشکلات و این نابسامانی ها کار را به پیش می برد و انصاف هم چیز خوبی است آیا شما در دولت آقای احمدی نژاد هم آنقدر وزرا را  احضار می کردید؟ این همه خراب‌کاری ها را چشم پوشی کردید. حالا اگر رئیس دولت گذشته با جنجال و شانتاژ و سروصدا کردن و دروغ کاری کرد که شماها جرأت نمی کردید از او بازخواست کنید چون همه نمایندگان را به رسوایی می کشاند آن وقت امروز به همین راحتی روزی چندین وزیر را به مجلس می کشید که این خود باعث ایجاد هزینه و استرس و گرفتن وقت دولت می شود که همه اینها خیانت به کشور و مردم است.

در ضمن این دولت چند ماهی بیشتر نیست که سر کارآمده است و چرا درگذشته آنقدر شیر نبودید در برابر دولت؟ البته ما توقعمان از آقای روحانی این است که در مقابل این زیاده خواهی ها با قاطعیت بایستد و کوتاه نیاید. چون به کسی ربطی ندارد که استاندار چه کسی باید باشد البته آقای وزیر کشور ظاهراً چنین لطف کرده اند که تمام مسئولین اعم از نمایندگان و امامان جمعه در انتخاب استانداران سهیم باشند. بنده به عنوان یک انقلابی و زندان رفته و خانواده شهید حق یک اعتراض را دارم و می گویم که بالاخره تا کی؟ این طور نمی شود پیش رفت.

بعضی از آقایان نماینده ها که بیش ازحد دارند کارشکنی می کنند و در کار وزیر حتی در انتخاب معاونان آنان دخالت می کنند در حالی که اصلا به آنها ربطی ندارد چون وزیر مملکت  یک سری اختیاراتی دارد و باید قدرت مانور داشته باشد در حالی که ما خبرداریم که بسیاری از وزرا از زمان انتخاب تاکنون دست به ترکیب کلی وزارتخانه‌هایشان نزده اند و افراد دولت قبل هنوز برسر کار هستند و عوض نشده‌اند.

  من نمی گویم که تمام مدیران دولت قبل عوض شوند، ولی انتظار مردم این است که حداقل مدیرانی‌که بی کفایت و به قول آقای روحانی بدون بلیت سوار شدند و باعث بوجود آمدن وضعیت کنونی کشور هستند برکنار شوند و افراد متخصص و لایق‌ برسر کار بیایند.  نباید در اینگونه امور ملاحظه شود و انتظار مردم از دولت دکتر روحانی این است که هدردهندگان 800میلیارد دلار درآمد این 8 سال هرچه زودتر سلب اختیار شوند. من تا بحال در مورد دولت آقای روحانی اظهار نظر نکردم و این اولین بار است و آنهم از روی دلسوزی است. چون آقای روحانی را دوست دارم و اکثر وزرای ایشان مورد قبول همه هستند. من به کارشکنان مقابل دولت هم می گویم که اگر می خواهید استیضاح کنید  خیلی علنی و آشکار و زودتر این کار را انجام دهید تا چهره شما بیش از پیش برای مردم روشن شود و من به شما قول می دهم بسیاری از افراد افراطی و غیر منطقی در مجلس آینده جایگاهی ندارند چون مردم اینها را شناخته اند.

آقای حجاریان چند وقت پیش صحبتی داشتند در خصوص انحلال مجلس توسط دولت؛ خواستم ببینم نظرتان در این‌ باره چیست؟
از نظر من این حرف غیر قانونی است. البته من از علاقه‌مندان آقای حجاریان هستم و وقتی هم ترور شد به دیدن ایشان رفتم ولی ما وقتی حرفی می زنیم باید در چهارچوب قانون باشد. در قانون اساسی چنین چیزی پیش بینی نشده است که دولت بتواند مجلس را منحل کند و کار اشتباهی است و مطرح کردن این بحث هم جز ضایعه برای ما چیزی در بر ندارد ما باید هر حرفی می زنیم قانونی باشد.

با توجه به تغییر و تحولات اخیر دانشگاه آزاد و اینکه به خانه اصلی خودش یعنی اعتدال برگشت،  خواستیم نظر شما را درباره مدیریت آقای  میرزاده و آینده دانشگاه آزاد بدانیم.

آقای میرزاده از چهره های معقول و منطقی و متواضع و خوبی هستند و من از زمانی که ایشان استاندار کرمان بودند و در سفری که به آن استان داشتم و در جلوی استانداری نماز وحدت خواندم، می‌شناسم. خوشبختانه از وقتی هم که آمدند کارها را خوب ودلسوزانه پیش می برند و مورد حمایت آقای هاشمی و حاج حسن آقای خمینی هستند و از نیروهای خط امامی می‌باشند. تعدادی از معاونینی که انتخاب کرده است را هم می‌شناسم خصوصا آقای‌طه هاشمی و دوستانی مانند آقای‌عسگری و .....

در کل انتخابهای‌خوبی داشتند و من به خود ایشان هم گفتم  در سفر کرمان آقای هاشمی هم با آقای میرزاده هم سفر بودیم که متاسفانه در رفسنجان به ایشان خبر دادند که حال پدرشان وخیم است و در دانشگاه رفسنجان و سخنرانی‌ خیر مقدم ایشان به آقای طه هاشمی‌ سپرده شد و ایشان هم که بسیار فرد معقول و خوش‌فکر و با سواد و خوش بیانی هم هستند صحبت‌های خیلی خوبی  در آنجا کردند  دانشجویان هم خیلی تشویق کردند و به آقای هاشمی  خیر مقدم گفتند.

این نکته را هم باید بگویم که در سفر کرمان استقبال عظیم و کم نظیری از آقای هاشمی شد  و این را می‌گفتند که هاشمی زنده است تا انقلاب زنده است و من این را به کوری دشمنانش می گویم که برخلاف جوسازیها و شانتاژها هاشمی محبوبیت بسیار بالایی در بین مردم دارد و  روز به روز هم محبوبیتشان بیشتر می‌شود و ما این را در سفر ایشان دیدیم و حتی خود این سفر هم بدون کارشکنی و جو سازی نبوده است . البته استاندار کرمان  انسان بسیار منطقی بود که 10 روزی بود منصوب شده بود و صحبت خیلی خوبی را در جمع شوراهای شهر و روستا قبل از صحبت‌های آقای هاشمی ایراد کرد. به‌هر حال آقای میرزاده قطعا موفق خواهند شد و ما چند وقت قبل هم به اتفاق چند تن از دوستان به دیدار ایشان در مرکز علوم تحقیقات رفتیم و ایشان هم خیلی احترام گذاشتند و محبت کردند.

در پایان خواستیم نظر شما در رابطه با نقش حمایت های مقام معظم رهبری  در شکل‌گیری فضای بوجود آمده در کشور را بدانیم.
من در همه  صحنه های انتخابات 92 به این‌طرف حمایت‌های رهبری را بسیار موثر می دانم. خصوصا صحبتهای صبح رای‌گیری که ایشان فرمودند رای مردم حق الناس و امانت هست و  صحبت‌هایی‌که قبل از رای گیری داشتند. من معتقدم در پرشور و دقیق برگزار شدن انتخابات بسیار موثر بود و کسی جرات نکرد که کاری یا تخلفی انجام دهد.

گرچه من نمی‌گویم  کسی‌قصد داشت در انتخابات تخلف کند، ولی آنچه که ما میدانیم این است که صحبت‌های رهبری بسیار به مردم آرامش داد و نشانگر این بود که مردم مطمئن باشند که رایشان خوانده می‌شود و ما هم همین را از حاکمیت می‌خواستیم که آنچه که حق و نظر مردم است به اجابت برسد و هرکسی از صندوق بیرون می‌آمد همه می پذیرفتیم؛ چون با این بیانات رهبری دیگر مطمئن شده بودیم که از دست کسی شیطنتی بر نمی آید.

منبع: آنا
نظرات بینندگان