با ساخت سد «داریان» روی چشمهی «بِل» که میراث طبیعی ایران بهشمار میرود، بخشی از روستای هدف گردشگری «هجیج»، روستاهای «روار» و «سلین» زیر آب میرود و در کنار آن، به تنوع زیستی درهی «سیروان»، تنوع جانوری دو ناحیهی «کوسالان» و «شاهو» آسیبی جدی وارد میشود.
به گزارش انتخاب علیرضا افشاری - فعال حوزهی میراث فرهنگی و محیط زیست - یادداشتی را با عنوان «سد داریان؛ نگاهی به سودها و آسیبها» نوشته که در آن، به توضیح روند تخریبهایی که در ساخت سد «داریان» میتواند به میراث طبیعی و منطقهی نمونهی گردشگری این منطقه وارد کند، اشاره میکند.
او در یادداشت خود، نخست به آغاز سفر به روستای هدف گردشگری «هجیج» اشاره کرده و آورده است: «مدتی پیش، فرصتی پیش آمد تا با گروهی از دوستداران طبیعتِ ایران، راهی کردستان شوم و سد «داریان» را از نزدیک ببینم. ساخت سد مخزنی برقآبی داریان روی رودخانهی سیروان در تنگهی پاییندستِ درهی داریان، نزدیکِ شهرستان مرزی پاوه در منطقهی اورامان کردستان، از حدود پنج سال پیش آغاز شده و اکنون با شتاب، مراحل پایانی خود را میگذراند.
درهی داریان بسیار زیباست، با رشتهکوههایی در پیرامون، که معروفترینشان شاهو است و درختان زیبای وحشی مانند بَنِه که صد البته از تجاوز انسانها در امان نماندهاند و آشکارا میتوان بخشهایی را که بهتازگی پاکتراشی شدهاند، مشاهده کرد.
سد بالادستِ روستای «هجیج» است؛ روستایی که در عینِ برخورداری از سبک روستاهای آن منطقه که با معماری پلکانی در شیبی تند ساخته شدهاند، پاکیزه، مرتب، با کوچههای سنگفرششده و تا حدودی نوساز است که خبر از بودن آن در فهرست روستاهای نمونهی گردشگری میدهد.
گروهِ ما پس از بازدید سد و شبمانی در روستای هجیج، در دو روز بعد، به گفتوگو با مردم برخی روستاهای پیرامون که بخشهایی از زمینها و خانههایشان به زیر آب سد میرود، پرداخت.
افزون بر خردهگیریهای همیشگی بر ساخت سدها، این سد پیامد زیانبار بسیار برجستهای دارد: به زیرِ آب رفتنِ «کانیبِل» یا چشمهی «بِل»، بزرگترین چشمهی منطقه با دِبی سالانه 120میلیون مترمکعب آب، در دریاچهی پشتِ سد.
میگویند آبِ چشمهی بل، که در فاصلهی یک کیلومتری روستای هجیج قرار دارد، از لحاظ کیفی جزو بهترین آبهای معدنی دنیاست. متأسفانه با وجود داشتنِ استعداد و پتانسیل بالا، تا کنون از آب این چشمه بهرهبرداریِ مناسبی نشده است و کسانی هم که گویا وامهایی کلان برای تأسیس کارخانهی تولید آب گرفته بودند، بهجز ساختن چند اتاقک در اطراف چشمه، که اکنون متروک شده، کاری انجام ندادهاند.
اگر کارخانهای مدرن و آبرومند بهطور فنی و درست در آن منطقه احداث میشد، شاید با توجه به اهمیت بیمانند آب خوراکی، بویژه در آیندهی جهان، مانعی مهم برای تأسیسِ این سد بهشمار میرفت.
به هر رو، چشمه که بهدلیل خروج آب آن از بلندی به «آبشار بل» هم معروف است، از میان بافتی سنگی و از ارتفاعی شش متری به پایین میریزد که حتما در روزگاری که دهانهی آن را با قرار دادنِ حصار و گذاشتن لولههایی پرشمار، که آب را منتقل میکنند، زشت نکرده بودند، منظرهای بسیار جذاب و دیدنی داشته است.
تراز آبنمای چشمهی بل 717 متر از سطح دریای آزاد و تراز عادی آب مخزن سد داریان برابر 826 متر است. از این رو، اگر دریاچه سد «داریان» پر باشد، کانیبل در زیر حجمی از آب به ارتفاع دهها متر غرق خواهد شد. البته، پس از اعتراضهایی که برای حفظ چشمه شد و حتی استاندار هم با آن همنوا شد، دستاندرکاران ساخت سد تصمیم به انتقال آب چشمه گرفتند.
به همین دلیل، تونلهایی در بالادست آن کندهاند تا به رگهی اصلی و بالاتر آب برسند، چیزی که در کوههای «کارستی» خردمندانه به نظر نمیرسد. بسیاری بر این باورند و به تجربه هم تأیید شده است که آب چشمه را نمیتوان با جمع کردن و سپس پمپاژی همیشگی منتقل کرد و اگر از هزینهی بالای برق برای پمپاژ دائم آبی به این حجم بگذریم، جمع کردن آب و فشاری که به آن وارد خواهد شد باعث فرارش به جاهایی دیگر میشود.»
او در ادامهی مطلب خود به آسیبهایی که ساخت این سد به مناطق میراثی و گردشگری اطراف وارد میکند، اشاره کرده و آورده است: «البته سازندگان سد قول دادهاند که تا پیش از یافتنِ راهی برای نجات «بل» میزان آبگیری سد را به آن حد نرسانند که چشمه غرق شود. به همین دلیل مدتی است که دستگاهها و خودروهایی سنگین در دهانهی این چشمهی تاریخی ملی، به نابود کردن دهانه و دیوارههای سنگیِ طبیعیای مشغول هستند که برای ساخته شدنشان میلیونها سال وقت صرف شد ...
در سال 1388 که عملیات ساخت سد «داریان» آغاز شد، کانی بل از سوی سازمان میراث فرهنگی بهعنوان «اثر طبیعی ملی» ثبت شد!
حتی آن زمان نیز موضوع ثبت کانی بل بهعنوان کوتاهترین رودخانهی جهان مطرح شد. البته نباید هنگام اشاره به چنین ثبتهایی، که هیچ حمایتی را پشت سر نداشته است، این را ناگفته گذاشت که منطقهی «کوسالان» و «شاهو» هم که با ساخت سد آسیب جدی به یکپارچگیاش خواهد خورد، در همان سال توسط کمیسیون امور زیربنایی (جایگزین شورای عالی حفاظت محیط زیست در دولت پیشین) بهعنوان منطقهای حفاظتشده اعلام شد، در حالی که در همان مصوبهی اعلام منطقه بهعنوان «حفاظتشده» بر مجاز بودن اجرای طرحهای مسکن و عملیات معدنی و نظامی و سدسازی و ... اختیارات وزارت راه تأکید شده بود!
به این ترتیب، این سد نیز مانند بسیاری از سدهای دیگر، چند صد هکتار جنگل و مرتع و باغ و بسیاری چشمههای کوچک و در مجموع تنوع زیستی درهی «سیروان» را که جزو سرمایههای ارزشمند ژنتیکی کشور بهشمار میرود، نابود میکند.
تنوع جانوری منطقه هم با جدا و جزیرهیی شدن دو سوی دره (دو ناحیهی کوسالان و شاهو) آسیبی جدی خواهد دید. زیر آب رفتن بخشی از روستای نمونهی گردشگری «هجیج» و روستاهای تاریخی و سرسبز «روار» و «نوین» و «سلین» نیز از اثرات مخرب ساخت سد «داریان» است.
گویا مقبرهی «سید عبیدالله» (کوسه هجیج) که گفته میشود برادر امام رضا (ع) بوده و بسیار مورد احترام مردم محل است، نیز به زیر آب خواهد رفت که البته در این مورد، مانند نمونههای مشابه، دست به جابهجایی و انتقال بنا خواهند زد.
سد داریان همچنین موجب بهوجود آمدن نارضایتی محلی به علت بر هم خوردن ساختار اجتماعی منطقه، جابهجا شدن صدها خانوار، افزایش بیکاری و تخریب خاطرههای جمعی شده یا خواهد شد.
نارضایتی محلی، از آنجا آغاز میشود که از صدها خانوار خواسته میشود خانههایشان را ترک کنند و پولی به آنها داده میشود که طبیعتا در این وانفسای سیر سریع بیارزش شدن پول، شاید ارزش چندانی نداشته باشد، بویژه آنکه با شروع طرح ساخت سد، بر قیمتهای زمین در آن حوالی بسیار افزوده شده است.
از اینرو، چنین پرداختهایی که شاید در نگاه اول، کافی بهنظر برسد درپی تورم ایجادشده توسط خود طرح، برای تهیهی جایی مانند جای نخست بهسختی کفاف میدهد و اگر آن گروهها بخواهند در روستای نیاکانی خود هم بمانند، ناگزیر از تخریب بخشهای دیگری از طبیعت خواهند شد تا دوباره باغی شکل بگیرد و پس از چند سال، به میزان باردهی نخست برسد.»
افشاری در ادامهی یادداشت خود، به برخی راهکارها را برای جلوگیری از تخریب میراث طبیعی چند هزار ساله مطرح کرده و نوشته است: «اینها همه موضوعهایی است که از ابتدا مشخص بود و جای شگفتی دارد که با وجود گوشزد برخی کارشناسان و بویژه دوستداران محیط زیست، مجری طرح همچنان اصرار به ساخت سد، آن هم در مکان فعلی، داشته است.
نمیدانم آیا با هزینهی چندصد میلیاردی که برای ساخت این سد شده است، آن هم اگر با توجه به کارستی بودنِ کوههای منطقهی آبی در مخزن سد جمع شود، نمیشد راهی کمهزینهتر و پربازدهتر را برای توسعهی منطقه آزمود؟
و نمیدانم آیا با حسابهایی که سازندگان سد دربارهی میزان درآمد حاصل از برقِ تولیدی دارند، جدا از همهی پیامدهای جامعهشناسانه، نگاهی هم به دررفتِ برای نمونه همین آب کانی بل داشتهاند که اگر آن آب در بطری قرار گیرد چه درآمدی را در سال عاید خواهد کرد؟!
حتی هماکنون که مقامها برای توجیه ادامهی کار ساخت سد به توجیههایی مانند هزینهی انجامشده استناد میکنند، بهنظر میرسد با متوقف کردنِ ساخت و انجام طرحی بر مبنای مهندسی ارزش در شرکتی خصوصی و قابل وثوق بتوان به نتیجهای مطلوب رسید؛ تا اگر نجات کانی بل و دیگر پیامدهای ساخت سد به اندازهی هزینهی صرفشده و سود پیشبینیشده نیارزند، آنگاه مخالفتها و انتقادها پاسخی خردمندانه گرفته و متوقف شوند و این پروژه تبدیل به الگوی موفق در اجرا شود.
قطعا هزینهی چنین کاری، بسیار کمتر از طرح نجاتی است که بهنظر منطقی نمیآید و بهشدت در حال اجراست.
نجات «چشمه بل» به جهت اثری طبیعی و ملی بودن، باید توسط سازمانهای «حفاظت از محیط زیست» و «میراث فرهنگی» پیگیری شود، هرچند مهمتر از هر دو اینها، ذخیرهی بسیار ارزشمند آب خوراکی آن است که برای حفظ و بهرهبرداری از آن هیچ کوتاهی شایسته نیست.»
خلاصه فقط خودمان را عشق است.