وال استریت ژورنال در مقاله ای به قلم آرون دیوید میلر (معاون رئیس مرکز وودرو ویلسون) نوشت: بعد از بیست سال تجربه اندوزی در دیپلماسی خاورمیانه (غرب آسیا)، فهمیده ام که کنفرانس ها و نشست های صلح سطح بالا در کل برای دو موضوع خوب هستند: آغاز یا نهایی کردن یک توافق.
گفتگوهای این هفته در وین درباره پایان دادن به
جنگ داخلی چیزی بین این دو مورد (آغاز یا نهایی کردن یک توافق) است اما
بدیهی است که بیشتر به آغاز مسیر نزدیک است یا پایان آن.
مشکلات اساسی
برای پایان دادن به این مناقشه کلان است؛ از تعیین وضعیت بشار اسد رئیس
جمهور سوریه و دولت اسلامی گرفته تا کسی که بتوان آن را نماینده معتبر
مخالفان سوری معرفی کرد.
با این حال اولین بار از زمان آغاز فاجعه سوریه، همراستا شدن خورشید و ماه و ستاره احتمالا اتفاق مثبتی است. قطعا این روند یک راه حل جامع و فوری نخواهد بود اما در طول زمان، نتیجه آن احتمالا کاهش یا حداقل مهار این خشونت خواهد بود.
علت آن چیست:
توجه
جهانی: نقش آفرینان اصلی بین المللی در مناقشه سوریه در چهار سال گذشته
گروهی بی میل، خطرگریز و منفعت طلب و غیرسودمند را با انگیزه ای اندک جهت
تلاش برای متوقف کردن این درگیری تشکیل داده اند. این جنگ دویست و پنجاه
هزار کشته، صدها هزار زخمی و بزرگترین بحران آوارگان را از زمان جنگ جهانی
دوم به وجود آورده است. سه عامل اصلی برای تمرکز مجدد بر موضوع سوریه است:
بحران آوارگان در اروپا، مداخله نظامی روسیه در سوریه و توافق هسته ای
ایران. این اتفاقات ضرورت یا شاید اهرم فشار بیشتری را برای کاهش تنش این
جنگ و حرکت دادن سوریه به سوی ثبات ایجاد کرده است.
نقش آفرینان: نشست وین اولین اجتماع طرف هایی است که نفوذ کافی برای شکل دهی یک سوریه باثبات تر دارند. روسیه، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایران، مصر، اردن، قطر، عربستان سعودی، ترکیه و امارات عربی متحده. با توجه به دیدگاههای کاملا متضاد دو ائتلاف، انتظار نشستی صمیمی را نداشته باشید. اولین گروه -- آمریکا و متحدان خلیج فارس این کشور و گروههای متعدد مخالف سوری -- ازهم گسسته و غیرکاربردی هستند. دومین گروه -- ایران و نمایندگان شیعه این کشور و متحدانش، روسیه و رژیم سوریه -- توانمندی بیشتری را برای شکل دهی وقایع در این کشور نشان داده اند. اختلافاتی بین اعضای این گروه وجود دارد اما فعلا تنها به منظور مقابله با نفوذ آمریکا، بایکدیگر متحد هستند.
توافق روسیه - آمریکا کلیدی است: اگر توافقی درکار باشد، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه باید مرکز ثقلی را برای همگرایی نقش آفرینان دیگر ایجاد کنند. روسیه باید به اسد و ایران و در عین حال آمریکا باید به عربستان سعودی، ترکیه و قطر فشار آورد. آیا دلیلی برای خوشبینی وجود دارد؟ پوتین، سوریه ای را خواستار است که در آن دولتی تحت کنترل اسد روی کار باشد یا حداقل یک دولت انتقالی که شرایط خروج وی از قدرت را به صورت تدریجی فراهم کند و در نتیجه آن یک دولت باثبات سنی - علوی با ارتشی قوی روی کار آید تا روسیه نفوذش را حفظ کند و بتواند توجه خود را به تضعیف داعش معطوف سازد.
اوباما نیز که شکست داعش را خواستار است انتقالی مدیریت شده را می خواهد. در حالی که اوباما می خواست اسد پیشتر از قدرت کنار رفته باشد اما وی نمی خواهد در شرایطی کاخ ریاست جمهوری را ترک کند که سوریه همچنان درگیر آشفتگی و درهم گسیختگی است.
ایران به عنوان یک عامل غیرقابل پیش بینی: منافع ایران و روسیه فعلا همسو است. هر دوی آنها جلوگیری از تلاش آمریکا برای بیرون راندن اسد از قدرت و تسلط بر سوریه از طریق متحدانشان را در خلیج فارس خواستارند که هم اکنون از جنگجویان اسلام گرا حمایت می کنند. اما تهران باید نگران باشد که نفوذ روسیه بر اسد درحال افزایش است و روسیه ترجیح می دهد سوریه ای قوی را در پیش رو داشته باشد نه کشوری ضعیف تحت نفوذ تهران شیعه. سوریه هزینه زیادی برای ایران داشته است که این ماه نیز یکی از فرماندهان ارشدش را در نبرد با داعش از دست داد. اما ایران نمی تواند اجازه دهد سوریه از مدارش خارج شود و به دستان سنی ها بیفتد یا اهرم نفوذش را در لبنان ازدست دهد؛ فرایندی که از طریق یک رژیم دوست در سوریه ممکن می شود.
به هیچ وجه قطعی نیست که یک انتقال مدیریت شده ممکن باشد که در نتیجه آن روسیه و آمریکا بتوانند درباره سرنوشت اسد موافقت کنند، مخالفان سیاسی داخلی چند پاره سوریه باهم همراه شوند که این امر مشکل برخورد با داعش را حل نشده باقی می گذارد. با این حال اولین بار، همه طرف های مداخله کننده در بحران سوریه به دلائلی برای مذاکره در یک مسیر قرار گرفته اند. بیایید منتظر باشیم و ببینیم چه زمانی آنها می توانند به توافق دست یابند.