پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پرستار 24 ساله قذافی گفت: من 21 سالم
بود که رفتم برای قذافی کار کنم. من در اوکراین بزرگ شده بودم و او مرا به
عنوان پرستار استخدام کرد. من یک کلمه عربی نمی دانستم و حتی فرق بین لبنان
و لیبی را نمی دانستم.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب Entekhab.Ir به نقل از نیوزویک، "اوکسانا بالینسکایا" افزود: اما
"پاپیک" انطور که ما صدایش می کردیم(به معنای بابا کوچولو به زبان روسی)
خیلی نسبت به ما بخشنده بود. من هر چیزی که آرزو می کردم را داشتم. یک
اپارتمان دو خوابه و مبله، یک راننده که هر وقت زنگ می زدم ظاهر می شد. اما
اپارتمان من شنود می شد و زندگی خصوصی من به شدت از سوی آنها مورد مراقبت
بود.
وی می افزاید: برای سه ماه اول، من اجازه نداشتم که به کاخ بروم. فکر می
کنم که بابا کوچولو می ترسید که زنش حسودی کند. اما خیلی زود، من توانستم
پیش او بروم. شغلی که ما داشتیم پرستاری بود که باید می دیدم که ایا او در
وضعیت سلامتی خوبی قرار دارد. در واقع، قذافی ضربان قلب و فشار خون بهتری
از یک جوان را داشت. ما به او اصرار کردیم که او دستکش در سفرش به چاد و
مالی بپوشد تا از او در مقابل بیماری های آنجا محافظت کند. ما از او
خواستیم که روزانه در کنار محل اقامتش قدم بزند.
پرستار اوکراینی قذافی می گوید: مطبوعات اوکراینی به ما گفتند "معشوقه های
قذافی". این خبرها مزخرف است و هیچکدام از پرستاران معشوقه ی بابا کوچولو
نبودند. تنها زمانی که ما به او دست می زدیم زمانی بود که می خواستیم فشار
خونش را بگیریم.واقعیت این است که بابا کوچولو خیلی محتاط تر از دوست زن
باره اش، برلوسکنی است. قذافی تصمیم گرفته بود که زنان جذاب اوکراینی را
استخدام کند، بیشتر به هم به خاطر قیافه ها. او فقط دوست داشت که توسط
افراد و چیزهای زیبا احاظه شود. او در ابتدا من را در بین کاندیداتورها
انتخاب کرد. او با من دست داد و در چشمانم نگاه کرد. بعدا، فهمیدم که او در
مورد افراد پس از اولین دست دادنش تصمیم گیری می کند. او یک روان شناس
بزرگ است.
"اوکسانا بالینسکایا" افزود: بابا
کوچولو عادات عجیبی داشت. او دوست داشت که اهنگ های عربی را بر روی ضبطی
که نوار می خورد، گوش دهد. او در روز چندین بار لباس هایش را عوض می کرد.
او خیلی در مورد لباس هایش مراقب بود، برای همین او مرا به یاد یک ستاره
راک در دهه 1980 می اندازد.
وی می گوید: زمانی که به کشورهای فقیر افریقایی می رفتیم، او پول و شکلات
از ماشینش برای بچه ها می انداخت. او نمی خواست که بچه ها به او نزدیک شوند
چون می ترسید که از انها بیماری بگیرد. او هرگز در چادر نخوابیده است، او فقط
از چادر برای انجام دیدارهای رسمی اش استفاده می کرد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب Entekhab.Ir به نقل از نیوزویک"اوکسانا بالینسکایا" افزود: من
فکر می کردم که حداقل نصف جمعیت لیبی از بابا کوچولو خوششان نمی اید.
مشخص بود که بابا کوچولو همه ی تصمیمات را در کشورش می گرفت. او به مانند
استالین است. او همه ی قدرت را در اختیار خود داشت. من زمانی که تصاویر
انقلاب مصر را در تلویزیون می دیدم فکر می کردم که هیچکس جرات نمی کند که
در لیبی انقلاب کند. اگر بابا کوچولو قدرت را به سیف الاسلام می داد، همه
چیز حل می شود و مردم دیگر امروز نمی مردند.
وی در پایان می گوید: من در اوایل فوریه از تریپولی خارج شدم. من دلایل
شخصی برای خروج از کشور داشتم. بابا کوچولو ممکن است که هرگز مرا نبخشد. اما من
فکر میکنم که فرار از لیبی کار درستی بود.