پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه قانون نوشت: یکی از موضوعاتی که از دوسال پیش در درون جریان اصلاحات به آن نقدهای فراوانی شده، راه اندازی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بود. تصمیمی که در ابتدای کار نوید اتفاقی خوش را با خود به همراه داشت اما آنگونه که رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی میگوید این تشکیلات، کارکردش مقطعی و مسکن وار بوده است و دیگر باید این شورا به کار خودش پایان دهد. منتجب نیا همچنین درباره دیدارش با رهبرمعظمانقلاب و راهکار های رفع حصر نیز توضیحاتی را ارائه کرد که در ادامه، مشروح گفت و گوی «قانون» با وی را میخوانید.
انتقادات فراوانی به کابینه دوازدهم و انتخاب وزرای دولت از طرف حامیان آقای روحانی مطرح میشود. شما کابینه و روند گزینش آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
کابینه هایی که تشکیل می شود تابع روش و سیاستی است که رییس جمهور اتخاذ می کند. زمانی که رییسجمهور اصولگراست، کابینه آن نیز به طور طبیعی اصولگرا خواهد بود. یک وقت نیز رییس جمهور اصلاحطلب می شود، کابینه آن فرد اصلاح طلب خواهدشد.به نظر من، اینکه یک رییس جمهور انتخاب شود و به او بگویند که چرا کابینهات را همفکر خودت انتخاب نکردی، یک اصل و قاعده است.
کابینه آقای روحانی چگونه بسته شد؟
روش آقای روحانی، روش آقای هاشمی است. رییس جمهور نه ادعا می کند که اصلاح طلب است و نه اصولگرا، بلکه مدعی است که روش اعتدال را انتخاب کردم و کابینه را کابینه فراجناحی انتخاب خواهم کرد. آقای هاشمی گاهی فراجناحی عمل می کرد و تا پایان حیاتش نیز به این موضوع پایبند بود و بسیاری از اصلاح طلبان و اصولگرایان نیز به او ارادت فراوانی داشتند. آقای روحانی نیز چون سیاست فراجناحی را اتخاذ کرده و ادعایی برای بودن در یک جناح خاص ندارد، طبیعی است که دو جناح، هم راضی و هم ناراضی باشند. دو جناح نسبت به بخشی از کابینه راضی و نسبت به بخش دیگری از آن نارضایتی خود را نشان دادند و طبیعی است ایشان با سیاستی که اتخاذ کرده کابینه را چیده و میخواهد به وظایفش عمل کند. نکتهای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، این است که آقای روحانی گذشته از اینکه در چه جناح سیاسی می گنجد مخاطبش مردمند و طرف معامله ایشان مردمی هستند که 24 میلیون رای به او دادند. به نظر من، مردم به شخص رای ندادند و به فکر، اندیشه و وعده ها رای دادند. بنابراین ایشان باید هم در چینش نیرو توجه کند که رای و نظر مردم مورد توجه قرار بگیرد و هم مطالبات آن ها تا آخرین روز دور دوم ریاست جمهوری عملی شود تا مردم از ایشان وفاداری ببینند.
قبل از انتخابات، بین اصلاح طلبان انتقاداتی به شورای سیاستگذاری وجود داشت. دلیل اصلی این انتقادات چیست؟
در سال 94 برای انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان تلاشهای فراوانی صورت گرفت. احزاب و شخصیتها برای خودشان در این انتخابات برنامههایی داشتند. در این میان، گروهی فعالیت خود را آغاز و خودش را کمیته راهبردی وابسته به شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات معرفی کرد. این کمیته یکی از کمیتههای شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات بود.
اعضای آن چه کسانی بودند؟
10 الی 12 نفر از فعالان سیاسی بودند که ریاست آن کمیته نیز با آقای موسوی لاری بود. افراد این کمیته منصوب رییس دولت اصلاحات بوده و ماهیت این کمیته مورد بحث نبود. آنچه که مهم است تداخل در امور و موازیکاری بود که بر خلاف عقلانیت است.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
ما به یکباره دیدیم که این کمیته خود را متولی تبلیغات انتخابات معرفی کرد و در تلاش بود که در سطح کشور، نیروها را به صورت یک کمیته منسجم کند تا امر انتخابات را از صفر تا صد در بحث تبلیغات به عهده بگیرد. ما نسبت به این موضوع اعتراض کردیم و اولین نفری که به این موضوع اعتراض کرد من بودم. رییسدولت اصلاحات نیز پذیرفت که این اقدام غلط است و گفتند من اجازه نمیدهم این کار صورت گیرد. رییسدولت اصلاحات گفت که من به اینها اعلام کردم سیاست های راهبردی را ترسیم کنید و به من بدهید نه اینکه در امور مداخله کنید.
بعد از این صحبت، مشکل حل شد؟
خیر،آن ها کار خودشان را انجام می دادند. بعد از چند ماه که ما اعتراض کردیم آنها هنوز در حال گسترش کار خود بودند. سپس این افراد به ما (شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب) پیام دادند که ما در سراسر کشور کارهایمان را انجام دادیم و گروههایی را برای تبلیغات انتخاب کردیم و نیازی به احزاب نداریم. آنها گفتند ما متکی به رییس دولت اصلاحات هستیم و ایشان از ما حمایت میکند ولی شما متکی به جایی نیستید و فقط یک حزب هستید. ما مشاهده کردیم فضا بد شده و این اقدام نتیجهای جز شکست اصلاح طلبان در پی ندارد. بعد از جلسات متعدد و مشترک با رییسدولت اصلاحات و دیگران، تلاش برای حل مشکل به نتیجهای نرسید و این آقایان به اوضاع مسلط شده بودند و با کمال غرور ادعا میکردند که هیچ نیازی به هیچ حزبی نداریم و رییسدولت اصلاحات ماراهمراهی میکند.
این شرایط تا زمان انتخابات ادامه داشت؟
خیر، در آن زمان برخی از دوستان مانند آقای حسین کمالی، دبیر کل حزب اسلامی کار، طرحی در شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب آوردند که به موجب این طرح، کمیته های انتخاباتی در یکدیگر ادغام میشد. قرار بود کمیته انتخابات احزاب و کمیته راهبردی در یکدیگر ادغام و یک کاسه شوند تا اختلاف نظر به وجود نیاید البته به این شرط که کار های اجرایی بر عهده احزاب باشد. این طرح در شورای هماهنگی تصویب شد و رییسدولت اصلاحات آن را تایید کرد و پس از برنامه ریزی و ادغام دو کمیته، شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان به وجود آمد. اما میبایست در این شورا احزاب در اکثریت بوده و کار به دست آنها میبود اما متاسفانه در سال 94 شاهد بودیم که بیش از 60 درصد اعضا در شورای عالی سیاستگذاری از اعضای حقیقی و انتصابی بودند.
این افراد را چه کسانی انتخاب کرده بودند؟
رییسدولت اصلاحات و آقای عارف این افراد را انتخاب کرده بودند. این افراد، یک شخص را در کنار یک حزب فراگیر قراردادند. اما موضوع دیگر این بود که از بعضی احزاب، اشخاصی به عناوین مختلف در شورای عالی حضور داشتند.
یعنی تعداد افراد آن احزاب بیش از سایر احزاب بود؟
بسیار بیشتر از احزاب دیگر بودند. به این موضوع نیز در جلسه اعتراض شد. روزی یکی از اعضا در جلسه گفت در این شورا بی عدالتی حاکم است؛ چراکه ما یک حزب هستیم، یک رای داریم و حزب دیگری را اسم برد و گفت این حزب 13 عضو در شورای عالی دارد.
حزب اتحاد ملت منظورش بود؟
بله، اتحاد منظورش بود. این حزب 13 الی 14 رای داشت و باقی احزاب یک رای داشتند و این بی عدالتی بود. این اعتراض نسبت به نحوه حضور افراد در شورا همچنان بود ولی به دلیل وحدت و انسجام اصلاح طلبان، ما تحمل کردیم. البته مسائل دیگری نیز علاوه بر این مساله و حضورتعداد زیادی از افراد یک گروه وجودداشت که به نظرم همین کاری که صورت گرفت، باعث شد شورای نگهبان حساسیت بیشتری به خرج دهد و تمامی کاندیداهای درجه یک و دو ما را رد صلاحیت کند.
چطور؟ این رد صلاحیت چه ربطی به حضور این افراد در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان پیدا میکند؟
شوراینگهبان در ظاهر میدید که پشت قضیه جریانی حضور دارد که روی آن افراد، حساسیت وجود داشت. اگر احزاب وارد صحنه شده بودند، چنین حساسیتی به وجود نمیآمد و بسیاری از نیروهای لایق ما وارد مجلس میشدند. به هرحال با همه ایرادات فراوانی که به شورای عالی سیاستگذاری وارد بود، لیستی برای مجلس تهیه شد و آن لیست با اتکای همه اعضای شورای سیاستگذاری و رییس دولت اصلاحات، توانست در تهران و برخی استان ها پیروز شود.
دلیل اینکه برخی اعضای لیست امید در انتخابات 94 در مجلس رنگ خود را تغییر دادند و از فراکسیون امید خارج شدند، چه بود؟
این نیز یک مسالهای است که باعث می شود پیروزی انتخابات قابل توجه جلوه نکند. ما در بسیاری از حوزههای انتخابی به دلیل همان مساله ای که اشاره کردم، نیروی اصلاح طلب نداشتیم و به سمت نیروهای لایه سوم رفتیم و ملاک و معیار را فقط عدم مخالفت با آقای روحانی قرار دادیم. اگر در آن دوران شخصی مخالف روحانی نبود، در لیست قرار می دادیم. به همین دلیل از لیست امید نزدیک به 160 نفر به مجلس راه پیدا کردند اما در زمان آزمایش و عمل از 100 نفر نیز کمتر شدند و نتوانستند یک جایگاه قدرتمند و اثر گذار در مجلسشورایاسلامی پیدا کنند.
بعد از انتخابات مجلس و خبرگان در سال 94، قرار بر پایان ماموریت شورای عالی سیاستگذاری بود؛ چه شد که این شورا به کار خودش ادامه داد؟
شورای عالی سیاستگذاری، یک ضرورت برای حل اختلاف بود و یک نوع مسکن در یک کار اورژانسی به حساب میآمد. بعد از انتخابات سال 94، ما در شورای عالی مطرح کردیم که انتخابات تمام شده است و این شورا که یک ضرورت و برای حل اختلاف بود، باید به کار خودش پایان دهد و باید به احزاب برگردیم و آنها را تقویت کنیم. اما متاسفانه همان افرادی که پشت صحنه بودند و می خواستند این قضیه را مدیریت کنند، قضیه را ادامه دادند و در نهایت تاییدیه رییس دولت اصلاحات را گرفتند که این کار تا انتخابات 96 ادامه پیدا کند.
در دوسال اخیر به نظر می رسد این بحثها پایان نیافت و در انتخابات 96 نیز انتقاداتی به عملکرد این شورا وجود داشت.
در انتخابات 96 همه اصلاح طلبان بدون هیچ اختلافی از آقای روحانی حمایت کردند و این موضوع مورد توافق همه گروههای اصلاح طلب بود. اما در بحث انتخابات شوراها نیز، این افراد وارد صحنه شدند و در انتخابات شورای شهر لیست هایی را ارائه کردند که در بسیاری از این حوزهها مانند تهران، این لیست قابل دفاع نبود.
سه نفر از اعضای حزب اعتماد ملی در لیست شورای شهر تهران حاضر بودند که به شورای شهر راه یافتند، این یعنی اینکه سهمیه احزاب نیز داده شد. از چه نظر این لیست قابل دفاع نبود؟
درست است اما لیست را که ببینید، نمیتوان از مجموع لیست دفاع کرد. این محصول دوم شورای عالی بود. مسائل فراوانی وجود دارد که بهتر است بازگو نکنم. بعد از انتخابات 96 باز گفتیم این مسکن نیز تمام شد و به احزاب و تقویت آنها برگردیم. باز متاسفانه آقایان تلاش کردند و می کنند که این شورا را نهادینه بکنند و برای همیشه نگه دارند. حال تعداد اعضای آن به 50 نفر رسیده است و سعی دارند برای اصلاح طلبان کل کشور تصمیم بگیرند. یعنی یک حالت قیومیت و حاکمیت بر تمامی اصلاح طلبان، که این بر خلاف قانون است و اعتراض بنده، آقای رهامی،آقا سید هادی خامنه ای و بسیاری از دوستان و بزرگان به همین مساله است. ما نیز تعدادمان کم نیست و اکثریت اندیشمندان اصلاح طلبان با ما همراهند و معتقدند که این شورا کار آمد نیست و نتیجه خوبی نداشته است و باید ساختار تغییر پیدا کند.
این گروه معترض به عملکرد شورای عالی چه می خواهد؟
همه معتقدیم که باید به نظام حزبی برگردیم و احزاب را تقویت کنیم. شورای عالی، یک کار غیر اصولی و غیر قانونی بود که بیش از دو سال ادامه داشت. امروز این ضرورت به اتمام رسیده است و شرایط باید به حال عادی برگردد.باید به سوی نظام حزبی گام برداریم.
شما در یک مصاحبه گفتید که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تبدیل به نماد استبداد شده است. دلیل این صحبت شما، تصمیمات اشتباه شورا یا کم رنگ شدن احزاب است؟
هیچکدام. دلیل این صحبت این بود که شورا صورت قضیه است. پشت صحنه، مسائل دیگری توسط افرادی خاص رقم می خورد. به یقین این مساله را درک کردم که تعداد چهار تا پنج نفر در پشت صحنه شورا برای شورا تصمیم گیری می کنند و در شورا تصمیمات خود را برای سراسر کشور نهادینه می کنند. یعنی کل جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا که یک جریان بزرگ در سراسر کشور است سرنوشت و زمام امر خود را به دست چهار تا پنج نفر آدم سپرده است.
چگونه پنج نفر آدم می توانند اعضای این شورا که 50 نفر است را با خود همراه کنند؟
این تعداد خود را متکی به رییسدولت اصلاحات می دانند و میگویندهرچه ما تصمیم گرفتیم، شورا باید همان را تصویب کند و هرچه شورا تصمیم بگیرد اصلاحطلبان سراسر کشور باید به آن عمل کنند. هرکس نیز به آن ها بگوید چرا؟ می گویند تو اصلاح طلب نیستی! بسیار جالب است که بعضی از این آقایان گفته اند کسانی که در شورای عالی نیستند، حق انتقاد ندارند! این صحبت به معنای استبداد است. فرد دیگری از این افراد که بسیار انسان بزرگی است، گفته است که فقط کسانی حق انتقاد دارند که در شورایعالی باشند. این حرف، بسیار غلط است. ما نمیتوانیم راه انتقاد را بر یکدیگر ببندیم! انتقاد را نباید اندرونی و بیرونی کرد و این حرف غلط است. ما خود را بیرون از دایره اصلاح طلبی نمی دانیم و با تمام توان نقدهای خود را بیان می کنیم. ما در انتخابات شورای شهر، در حوزه انتخابیه تهران سه نفر را از حزب اعتماد ملی در لیست شورا داشتیم در عین حال، اعتراض خودمان را نیز بیان کردیم. فرد بزرگوار دیگری که همیشه صحبتهای ساختارشکنانه و تند داشت، گفته است افرادی که به شورای عالی انتقاد میکنند اصلاحطلب نیستند و ما این افراد را از اصلاحات بیرون میاندازیم! گویی که اصلاحات خانهای است که هرکس که حرفی غیر از این افراد زد با چوب و چماق آنها را بیرون بیندازند. نمیدانم این آقا از کجا پیدایش شده و اینگونه حرفهای تند و نامعقول و غیر منطقی میزند. این حرفها فرهنگ اصلاح طلبی و اعتدالگرایی را مخدوش می کند و در شأن اصلاح طلبان نیست و متاسفانه دود این اظهار نظر ها به چشم همه مردم و اصلاح طلبان می رود و در نهایت به نام رییس دولت اصلاحات و به کام چند نفر خاص تمام می شود.
با رییس دولت اصلاحات نیز در رابطه با این موضوعات صحبت کردید و این انتقادات را انتقال دادید؟
بارها با ایشان جلسه گذاشتیم و این موضوعات را به ایشان انتقال دادیم. در هر جلسه نیز که با ایشان صحبت کردیم، حرف های من را تایید کردند و من تا بعد از انتخابات شوراها، هشت نامه به ایشان نوشتم و شرایط و فضا را برای ایشان شرح دادم و گفتم که نگذارید از حیثیت و محبوبیت و موقعیت اجتماعی شما چند نفر سوء استفاده کنند و شما را به نام خودشان مصادره کنند. ایشان یک سرمایه عظیم برای اصلاح طلبان است و چترشان باید روی سر همه اصلاح طلبان باشد اما در عمل این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
شما یک دیدار با مقام رهبری داشتید که از محتویات آن دیدار صحبت های مختلفی نقل می شود. در دیدار شما با حضرت آیتا...خامنهای چه گذشت؟
دیدارهایی که با رهبری صورت میگیرد به خصوص دیدار های خصوصی، قاعدهاین نیست که دیدار کنندهها جزییات آن دیدار را بیان کنند. رویه اینگونه بوده و هست که هرجا لازم است دفتر رهبری آن موضوعات را بیان میکند. ما با ایشان ملاقاتی داشتیم. دعوت هم از جانب دفتر ایشان صورت گرفت.
شما برای این دیدار درخواست داده بودید؟
خیر، ما درخواستی نداشتیم. این دعوت از سوی دفتر ایشان صورت گرفت. البته برخی از بزرگان موضوعاتی را مطرح کرده بودند و ازاینرو این دعوت از جانب دفتر ایشان صورت گرفت. در آنجا بحث های مختلفی شد که ما مقید بودیم که بحث ها را رسانه ای نکنیم. رسانه ها نیز که با من تماس گرفتند، اصل ملاقات را تایید کردم اما مطالب آن جلسه را بیان نکردیم. متاسفانه برخی از دوستان، کلیت برگزاری این دیدار را در جلسات شنیده بودند که رسانه ای کردند و این کار اشتباه بود.
موضوعاتی که شما با ایشان درمیان گذاشتید چه بود؟ در مورد مساله حصر نیز با ایشان صحبتی مطرح شد؟
مسائل مختلفی با ایشان درمیان گذاشته شد که همه به نفع اصلاح طلبان و مردم بود. ایشان نیز با بزرگواری با ما و مسائل مطرح شده برخورد کردند. این دیدار از دید ما دیداری مثبت و به نفع کل جریان اصلاحات و محصورین تلقی می شود. امیدواریم این دیدار ها ادامه پیدا کند و بحث ها همچنان به صورت محرمانه پیش رود تا مشکلات و موانع رفع شود و نیازی به بیان این مسائل در رسانه ها نیست.
موضع ایشان نسبت به اصلاح طلبان و جریان اصلاحات چه بود؟
موضع ایشان نسبت به این جریان و اصلاح طلبان به طور کامل مثبت است و از قدیم گفتند و امروز نیز میگویند که نظام ما دو بال دارد که یکی اصلاح طلبان و دیگری اصولگرایان هستند و این بار باید به دوش همه ملت باشد و یک جریان نمی تواند همه بار را به دوش بکشد. این مساله را شاید 20 سال است که ایشان گفتهاند و می گویند و ما نیز در جلسات خصوصی و غیر خصوصی این مساله را از ایشان شنیدیم. در این جلسه نیز دوباره ایشان بر این موضع تاکید داشتند. حال اگر افرادی حرفهای تندی بزنند و ساختار شکنی کرده باشند آنها حسابشان از اصلاح طلبان و اصولگرایان جدا ست.
آیا شما در این دیدار به موردی برخوردید که اطلاعات به شکل دیگر یا ناقص به ایشان رسیده باشد؟
خیر. ایشان دیدگاه بسیار مثبتی داشتند و به چنین موضوعی برخورد نکردیم.
شما با رهبری دیدار کردید و صحبت های ایشان را شنیدید. فکر می کنید شرایط جامعه باید به چه سمتی برود تا موضوع حصر پایان بپذیرد؟آیا به نظر شما این موضوع قابل حل است؟
کار نشد ندارد ولی به نظر من شرایطی در حل این مساله وجود دارد. این کار باید از راه خودش جلو برود. باید از در وارد خانه شد نه از دیوار! برخی از اعمالی که در رابطه با رفع حصر صورت میگیرد مصداق ورود از دیوار به این مساله است. تفسیر این موضوع این است که هر هدفی که به دنبال آن هستیم باید از راه خودش و روش مناسب دنبال شود. قضیه رفع حصر راه هایی دارد. باید برای این مساله راه های معقول و متناسب با خودش را پیش ببریم. من معتقدم باید از راه های عاقلانه در راستای رفع حصر گام برداریم. راه حل رفع حصر مذاکره محرمانه است و جنجال رسانه ای فایدهای ندارد. راهاندازی جنجال رسانهای و کشاندن این جنجال ها به رسانهها نه تنها نتیجه مثبت ندارد بلکه اقدامات دیگر را خنثی و بینتیجه می کند. من از دوستانم تقاضا میکنم در رسانهها به این مساله نپردازند. به نظرم باید از راه گفتو گو های محرمانه و متناسب با اهمیت موضوع جلو برویم. این موضوع را نمی خواهم بیش از این باز کنم اما آنچه مهم است این است که نباید در رسانه ها جار و جنجال راه بیندازیم.
اینکه برخی مطرح می کنند که آقای روحانی موافق رفع حصر نیستند را چگونه تحلیل می کنید؟آیا از سوی او رایزنی برای حل این موضوع شده است؟
در جلسات متعدد با ایشان، این مطالبه مطرح شده است. ایشان نیز همواره گفته اند که ما در تلاشیم تا این مساله حل شود. دلیل ندارد ایشان نخواهند رفع حصر صورت بگیرد. او با شهامت وارد صحنه اداره کشور و حل مشکلات شده است و این نکته که ایشان نمی خواهد رفع حصر صورت بگیرد یک تهمت نسبت به ایشان است. ایشان علاقهمندند که نه فقط محصوران بلکه زندانیان سیاسی نیز آزاد شوند اما ایشان خبر دارد که کلید حل این مساله کجاست و از چه طریقی باید این مساله حل شود. ممکن است که کلید ایشان، این قفل را باز نکند. در انتخابات نیز ایشان گفتند که باید کاری کنید که من قدرتم بیشتر شود تا قفل های بیشتری را باز کنم. اما به نظرم کلید ایشان نتواند این قفل را باز کند. باید به دنبال راه حل عاقلانه بگردیم. دولت و حامیانش باید به یکدیگر کمک کنند تا از راه عاقلانه و بدون جنجال، حصر پایان بپذیرد. این موضوع برای نظام پر هزینه است و وقت بسیاری از مردم، اندیشمندان و صاحبان تفکر و همه اقشار را به خودش مشغول کرده است و علاوه برآن، این سه بزرگوار در سنین بالا با انواع کسالت ها دست و پنجه نرم می کنند. این کار پر هزینه و بی فایده باید به شکل منطقی حل شود و باز نیز میگویم راه، این است که این مساله به رسانه ها ارتباطی پیدا نکند.کار های جمعی و رسانه ای به جز خراب کردن کار های پشت پرده، نتیجه دیگری ندارد. اقداماتی به صورت محرمانه در حال انجام است که اگر امیدی به رفع حصر باشد، از آن طریق است.