مهندس وحید صدوقی، پس از دوازده سال، از همراه اول رفت. در زمانهای که مد روز، سردادن شعار مردهباد رییس برای مدیران پیشین و نوشتن شعار زندهباد رییس جدید بر دیوار است، دوست دارم سنتشکنی کنم و فقط برش کوچکی از برداشت بیرونی از ایشان را بنویسم. خاطرهای که همواره در تمام این ۱۲سالی که پنجره ارتباط شرکت ارتباطات سیار ایران با رسانهها و جامعه بودم، کمی آمیخته به طنز، ذهنم را به بازی گرفته است.
اگر شمایی که این متن را میخوانید از اهالی رسانه، خبرنگار، روزنامهنگار یا حتی پیگیر اخبار ارتباطی کشور باشید، بدون شک حتی در یک برخورد با وحید صدوقی، یا شنیدن و دیدن یک مصاحبه، متوجه شدهاید مدیرعامل سابق همراه اول، بسیار سریع حرف میزند. تعداد کلماتی که او در یک ثانیه تلفظ میکند، چندین برابر آنچه است که شما معمولا از دیگران میشنوید. حالا به این سرعت، تسلط خیرهکننده صدوقی به صدر تا ذیل امور همراه اول را اضافه کنید، که همواره باعث میشد مصاحبهها آمیخته با انبوه آمار و اطلاعاتی باشد که به صورت لحظه به لحظه در ذهن داشت و در کنار چند صد اصطلاح فنی ایرانی و فرنگی بیان میشد. نتیجه اینکه ما هر روز و حتی هر شب، پاسخگوی خبرنگارانی بودیم که از سایت گرفته تا کانال تلگرام و از صداوسیما گرفته تا توییتر، زنگ میزدند و میخواستند این یا آن بخش از حرفهای مدیرعامل را برایشان روشن یا حتی گاهی ترجمه کنیم! از شما چه پنهان، که گاهی خود ما هم دو به شک میماندیم و ناگزیر دست به دامان منبع اصلی میشدیم.
شاید فکر کنید این فقط یک اشاره کوچک به فن بیان وحید صدوقی است، ولی در حقیقت نمادی از ویژگی بزرگتر بود، چون لازم نبود شما کارشناس یا روانشناس باشید که بفهمید این اردستانی کهنهکار ارتباطی، بسیار سریعتر از آنکه حتی زبانش یاری کند، فکر و پردازش میکند. نتیجهاش را هم میشود طی این سالهای اخیر، دیگر عیان دید.
در پی آن نیستم که سر شما را درد بیاورم که چه شد اپراتور اول کشور زیر نگین صدوقی پوست انداخت، سیمکارت را به مفهوم فراگیرش عرضه کرد، خصوصیسازی را از سر گذراند، برندش را خلق کرد، شبکهاش را از نو ساخت و برنده ترابردپذیری شد تا از وزارتخانهای منتقد، چهار دوره متوالی، رتبه اول را در میان اپراتورها بگیرد و به جایگاه بهرهورترین مجموعه کشور در میان صد شرکت اول ایران و رتبه دوم پر سودترین برسد. همین حقیقت که همراه اول ایرانی، با همه موجهایی که سعی بر زمین زدنش داشتهاند، توانسته همچنان با ۶۰ درصد سهم از بازار، بیشترین پوشش و بالاترین مصرف اینترنت در مقابل رقبای اجنبی و دولتی، همچنان صدرنشین باقی بماند، خودش بیانگر هنر مدیریتی صدوقی و کابینه مدیریتیش است.
میراثی که این مرد با سخنان سریعش بر جای گذاشته، اپراتوری است که در چهار سال اخیر، حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان درآمد و بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان سود داشته است که فقط در همین ۴ سال، بیش از ۱۹ هزار میلیارد تومان در قالب اشکال مختلف، از مالیات گرفته تا گمرک و رگولاتوری و سود سهام، به دولت پرداخت شده و زکاتش به مردم هم، شبکهای است که فقط یکی از دستاوردهایش، تجهیز بیش از هزار و دویست شهرش(۹۹ درصد از شهرهای ایران) به اینترنت نسل چهارونیم یعنی آخرین فناوری تلفن همراه جهان است.
قضاوت در مورد اینکه در قالب این کار به ظاهر اقتصادی، چقدر از ایرانیان به عدالت اطلاعاتی و مردمسالاری ارتباطی، دسترسی پیدا کردهاند، بماند برای تاریخ. همراه اول را مرد اولش، اپراتور اول کرد و اگر در روز تودیع مدیران قدیم و معارفه مدیران جدید، شما هم سه بار تشویق ایستاده حضار از کارمند گرفته تا مدیر و از دولتمرد گرفته تا رسانه را در برابر بغضش برای خانواده همراه اول، می دیدید و یا میشنیدید، درک میکردید حتی آنها که معمار، موتور و مشوق این خروج بودند هم، خود میدانستند و معترف بودند که رفتن یک مدیر تراز اول فنسالار را آن شب جشن می گیرند.
تاریخ همیشه هم بیرحم نیست و همراه اول هم پایان کار صدوقی نخواهد بود، ولی بیایید برای اعتلای این میهن ایرانی و اسلامی هم شده، آرزو کنیم کمی این جامعه و این کشور، مردانی که سریعتر از حرف زدن، عمل میکنند را درک کنند. سرمایه حقیقی هر کشوری مردانی است که در یک قاعده برد برد، هم برای خود بازار میسازند و هم برای کشورشان آینده.