علی اکبر ولایتی، مرد 37 شغله ای که به جز حوزه دیپلماسی، سالیانیست که کارشناس ادبی، فرهنگی، تاریخی، عرفانی و ... تلویزیون نیز هست، و هر سال دهها جلد کتاب به نام او منتشر می شود. همه ی این سوابق معششع یک سو و چرخش مادام سیاسی او در حوزه های مختلف، در سوی دیگر، کار را به جایی رسانیده که ولایتی را با ابداع مکتب «سیاست ورزی چرخشی» نیز می شناسند! ولایتی در تازه ترین تغییر مواضع خود این بار برجام را که روزگاری حامی آن بود، به گوشه رینگ برده و با حمله به آن، حسن روحانی، محمدجواد ظریف و حتی علی لاریجانی را هم از کنایه ها و هجمه های خود بی نصیب نگذاشته است.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب»، ولایتی برجام را در مقایسه با ترکمانچای، معاهده ای دانسته که انسان در آن احساس حقارت بیشتری می کند. او با کنایه به «گره زدن نان و آب مردم» به برجام، به زعم خود از حسن روحانی انتقاد کرده؛ با چنگ زدن به ادعای اعتماد «دوستان» به کری و اوباما، ظریف را مورد هجمه قرار داده و حتی با توسل به موضوع تصویب 20 دقیقه ای برجام، که موضوع مورد علاقه و ترجیع بند انتقادات ثابت تندروهای اصولگرا از علی لاریجانی است، رییس اصولگرای مجلس را هم مورد عتاب قرار داده است.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر مسئولان نظام ببا ایشان، در دو خرداد امسال، با اشاره به لزوم حفظ وحدت و عدم سرزش یکدیگر در موضوع برجام تاکید کردند: « یک نکتهی مهمّی را من در اینجا ذکر بکنم؛ در قضیّهی برجام، در مواجههی با برجام حتماً لازم است که عناصر سیاسی، عناصر مدیریّتی، عناصر مطبوعاتی و فرهنگی از سرزنش یکدیگر پرهیز کنند؛ این کار را نکنید. نقد، انتقاد صحیح، منصفانه، عاقلانه، ایرادی ندارد، مسئولین هم باید به انتقادها گوش بدهند؛ امّا اینکه همدیگر را سرزنش کنیم، اهانت کردن، هتک حرمت کردن، متّهم کردن، اینها باید از بین [برود]؛ یک دودستگی و دوقطبی براساس برجام به وجود نیاید. حالا یک حرکاتی است که باید انجام بدهیم، یک فعّالیّتی است باید انجام بدهیم که حالا من یک اشارهای کردم و میکنم؛ این به جای خود محفوظ؛ [امّا] وحدت را، اتّحاد را، همدلی را، همزبانی را در این قضیّه نقض نکنیم؛ این هم یک نکتهی اساسی است.»
ولایتی در اظهارات خود به اینکه برجام نسخه فارسی ندارد اشاره کرده؛ اظهاراتی که به راحتی قابل نقد است. برجام 7 طرف مذاکره کننده داشت. آیا برجام نسخه های فرانسه، روسی و چینی که زبان های رسمی سازمان ملل و سه عضو برجام هستند و یا نسخه آلمانی داشت که ولایتی به خاطر نداشتن نسخه فارسی، احساس حقارت می کند؟
از آن مهمتر اینکه مگر قطعنامه 598 که ولایتی افتخار آن را متعلق به خود می داند، نسخه فارسی داشت؟ و یا گزارش دبیرکل سازمان ملل که متجاوز بودن صدام را پذیرفت و به 6 زبان هم چاپ شد، نسخه فارسی داشت؟
البته منظور، انکار کارآمدی این مثال ها نیست. بلکه صرفا سخن از ایراد ولایتی به برجام و فراموشکاری اوست. طرفه آنکه در بسیاری از موارد فوق، محمدجواد ظریف در متن مذاکرات قرار داشته.
جواد لاریجانی: ولایتی به ۵۹۸ میگفت حرامزاده، بعد از تصویب ، شد امامزاده!
ماجرای قطعنامه 598 البته به این موضوعات ختم نمی شود. جواد لاریجانی در سال 86، طی مجادله ای که با ولایتی، ضمن اشاره به «چرت های ملوکانه ولایتی در جلسات» می نویسد: که وزیر وقت خارجه وقت، حتی با قطعنامه نیز مخالف بوده ولی پس از پذیرش آن توسط امام، به یکباره افتخار آن را به نام خود زده است. ايشان فراموش کرده اند که وقتي براي انجام مذاکرات پس از قبول قطعنامه 598 جامه مي دريدند، حتي متن آن را درست نمي دانستند، تا چه رسد به نحوه پيشبرد آن و عملاً شد آنچه شد، يعني وقتي موضوع از سکه رسانه يي افتاد، پيگيري آن به فراموشي سپرده شد و ايشان مشغول سفرهاي دوره يي و مخابره خبرهاي آن شدند. ضمناً حتي مواردي وجود دارد که ملاقاتي انجام نشد، ولي خبر آن به تهران مخابره شد.
جواد لاریجانی نوشته بود: «در مورد قطعنامه 598 در تمامي مراحل مذاکرات و سفرهاي من به نيويورک و ديگر کشورها، نه تنها نخست وزير محترم، رئيس جمهور و رئيس مجلس بلکه حضرت امام در جريان قرار مي گرفتند و تا من مطمئن نمي شدم که آن بزرگوار نظر مساعد دارند، قدمي برنمي داشتم. اما آقاي ولايتي در تمام طول اين مذاکرات، حتي يک لحظه هم حاضر نشدند به موضوع، نتايج، متن و مسير توجه کنند و همواره مي گفتند: چون حساسيت عمومي وجود دارد، من مخالفم، مثلاً در برهه يي تحت فشار امريکا، شوراي امنيت سازمان ملل متحد به ايران اخطار داد که اگر موضع خود را نسبت به قطعنامه 598 روشن نکند، قطعنامه جديدي صادر خواهد شد که ايران را تحت فشار مي گذارد. تمام کارهاي کارشناسي و نظر مسوولان بر اين بود که نبايد اجازه داد چنين قطعنامه يي صادر شود. آقاي ولايتي در اتاق آقاي شيخ الاسلام جلسه برگزار کرد و مرا که مسوول مذاکرات قطعنامه 598 بودم صدا کرد و گفت: «تا من وزير خارجه ام، اجازه نمي دهم که اين قطعنامه قبول شود». درست دوازده ساعت بعد، مرحوم حاج احمدآقا زنگ زدند و گفتند که حضرت امام فرموده اند برويد نيويورک و آنها را متقاعد کنيد که ما قطعنامه را رد نکرده ايم و قصد رد کردن هم نداريم. لذا ملاحظه مي فرماييد که خشکسالي فکري و عملي در ديپلماسي چگونه در زير لعاب قانون گرايي و اينکه «مملکت صاحب دارد»، «يک کارشناس حرفي زده که نمي شود» و از اين قبيل امور پنهان شده است»
او نتیجه گرفته است که اصل برای ولایتی، صرفا بعد رسانه ای امور است: «در دنياي قبه هاي نور، «خبر» رسانه اصل است و مدال و تحسين ها. همين قطعنامه 598 که در تمام طول مذاکرات آن از طرف آقاي ولايتي به عنوان قرارداد «ترکمانچاي» و عنصر «حرام زاده» معرفي مي شد، به محض پذيرش، تبديل به امامزاده شد و تازه آقاي ولايتي مي نازد که قرارداد 1975 و مرزها را هم صيانت کرده است، ايشان فراموش کرده اند که وقتي براي انجام مذاکرات پس از قبول قطعنامه 598 جامه مي دريدند، حتي متن آن را درست نمي دانستند، تا چه رسد به نحوه پيشبرد آن و عملاً شد آنچه شد، يعني وقتي موضوع از سکه رسانه يي افتاد، پيگيري آن به فراموشي سپرده شد و ايشان مشغول سفرهاي دوره يي و مخابره خبرهاي آن شدند. ضمناً حتي مواردي وجود دارد که ملاقاتي انجام نشد، ولي خبر آن به تهران مخابره شد.»
فارغ از موارد فوق، اظهارات جدید ولایتی در حالی بیان شده است که او در سال های گذشته حامی برجام بوده. ولایتی البته در دو سال گذشته و به ویژه پس از درگذشت آیت الله هاشمی و نشستن روی صندلی او در دانشگاه آزاد، چرخش های سیاسی دیگری هم داشته و در این راه طعم تحسین و تشویق دائمی رسانه های اصولگرا و تندروهای این جریان را هم حس کرده بود اما این تغییر موضع درمورد برجام کمتر قابل هضم بود.
انتخابات 92 ؛ اتمام حجت آیت الله مهدوی کنی: آیا به عهدی که با ما کردید وفادارید؟
ولایتی در انتخابات 92، حتی بیشتر از روحانی و عارف، منتقد شیوه مذاکرات سعید جلیلی بود. او جلیلی را متهم کرد که مذاکرات را با کلاس فلسفه اشتباه گرفته. به صورت رودرو، با او دهان به دهان شد تا جایی که جلیلی هم او را متهم به ناآگاهی از جزییات مسائل کرد. این رفتار او به جایی رسید که مرحوم ایت الله مهدوی کنی طی نامه ای با اشاره تلویحی به بدعهدی ولایتی، با او اتمام حجت کرد.
اقدام او در انتخابات 92، گرچه با انتقاد اصولگرایان و تقدیر اصلاح طلبان همراه شد؛ اما هیچگاه نیت ولایتی از چنین رفتاری مشخص نشد! این اتفاق، البته باعث فاصله گیری اصولگرایان از او شد، اما اعتدالگرایان و اصلاح طلبان، سعی در حمایت از او داشتند، اما بعدتر در همان دامی افتادند که اصولگرایان!
94 ؛ مدح تیم مذاکره کننده!
ولایتی در جریان مذاکرات و پس از آن هم به حمایت از روند امور و حتی تیم مذاکره کننده پرداخت. او در تیرماه 94 با بیان اینکه «دوستان مذاکره کننده در زمره زبده ترین کارشناسان بین المللی ایران هستند و من شاهد کار سخت اینها بوده ام» تایید کرد که «در مدت مذاکره اخیر این دوستان با تهران در ارتباط بودند و متناسب با پیشرفت در مذاکرات، مسائل به تهران اعلام می شد.»
ولایتی درمورد تیم مذاکرات نیز گفته بود: «این افراد در حوزه بین الملل حداقل ۲۵ و ۳۰ سال به طور یکسره کار کرده اند، دکتر ظریف از زمان دانشجویی و از زمانی که کارمند محلی وزارت خارجه در نیویورک بود تاکنون همواره سمت های بین المللی از قبیل دیپلمات و سفیر را تجربه کرده بطوریکه در مذاکرات صلح ایران و عراق، برگزاری کنفرانس اسلامی و امور مهم بین المللی دیگر فعالیت های با ارزشی داشته است.»
ولایتی در جریان مذاکرات و امضای توافق هسته ای، هم هرجا لازم دیده بود باز به جلیلی تاخته بود. به طور مثال، در شهریورماه 94 در پاسخ به انتقادات جلیلی در مجلس، این اظهارات را «نتیجه بررسی های خود او» دانسته بود.
او 6 ماه بعد، پس از آغاز اجرای برجام، این موضوع را تبریک گفت و در صفحه اینستاگرامش نوشت: «خوشبختانه اجرای برجام با اتمام انجام تعهدات ایران شروع شده؛ امیدواریم طرف مقابل به تعهدات خودش در رفع تحریمهایی که مربوط به هستهای بوده، پایبند بماند و به هیچوجه با مانعی بر سر رفع تحریمهایی مواجه نشویم. ضمن تشکر از تمامی کسانی که در طول 12 سال گذشته در زمینه هستهای تلاش کردهاند، در درجه اول بیش از همه باید سپاسگزار مدیریت هوشمندانه و مدبرانه مقام معظم رهبری نسبت به هدایت مناسبت مذاکرات هستهای و تلاش دکتر ظریف و تیم ایشان باشیم. بدین ترتیب ایران توانست مذاکرات را با قدرت به جلو پیش ببرد...»
ولایتی در آبان ماه 95 در گفت و گویی صریح در برنامه تلویزیونی «متن - حاشیه» گفته بود: «ما حتماً باید مذاکره میکردیم، این تصمیم، تصمیم نظام بود تصمیم فرد نبود. نظام طرفدار مذاکره بود چه در دولت قبلی و چه در این دولت و اگر این مذاکرات انجام نمیشد گزینه دیگر جنگ بود.»
او حتی در زمانی که به دانشگاه آزاد رفته و برخی مواضع سیاسی اش را به صراحت تغییر داده بود، و نیز در دوره ای که ترامپ مدام از خروج از برجام می گفت، باز هم نظراتی موافق برجام داده و در پاسخ به اظهارات نیکی هیلی گفته بود: «سازمان ملل هم تربیونی برای آمریکاییها در خاک آمریکاست، اینها میخواهند برجام را زیرپا بگذارند که نمیتوانند.»
ولایتی حتی همین یک ماه پیش هم که از اروپایی ها به شدت انتقاد می کرد باز هم از اصل برجام حمایت کرد و با تاکید بر موضوع «برجام نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» گفت: «آنها میخواهند از برجام یک پوستهای بدون محتوا بماند، ما این را قبول نداریم.» اظهاراتی که نشان می دهد ولایتی همچنان برجام را آن هم پس از خروج آمریکا، موثر و مطلوب یا دست کم قابل قبول میداند.
با این مواضع، چرخش ناگهانی او درباره برجام، عجیب به نظر می رسد؛ چرخشی که عبدالله ناصری، تحلیلگر اصلاح طلب درباره آن به «انتخاب» گفته بود شاید ناشی از خبر یا تحلیل ولایتی از «به سامان نرسیدن» برجام است و او قصد دارد از خود سلب مسئولیت کند.
شرافت جلیلی؛ تفاوتی میان درون و برونش نیست
با این وجود، هیچ توجیهی نمی تواند چنین چرخشی را در چند سال موجه جلوه دهد. سعید جلیلی – فارغ از اینکه با شیوه مذاکراتش و استدلال های او درباره برجام موافق باشیم یا نه – دست کم در طول دوران مسئولیتش در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، مناظرات انتخاباتی، جریان مذاکرات و امضای توافق، ذره ای از اظهارات و مواضعش عدول نکرده.
یعنی اگرچه به محتوای اظهارات جلیلی، حملات او به برجام و تیم هسته ای و نیز شیوه مذاکرات خود او، انتقادات جدی و زیربنایی وارد است اما این روراست بودن و ثابت قدمی در مواضع، ولو با حمایت درصد بسیار اندکی از مردم، نکته قابل ذکر و تقدیری است که ولایتی نشان داده از آن بی بهره است. هر چه جلیلی یک رو دارد، او مدام در حال تغییر موضع است. تا جایی که از منتقد اول جلیلی در سال 92، تبدیل به فردی با مواضع خودِ جلیلی در سال 97 شده است. آیا او حرف هایی را بر زبان می آورده – یا اکنون می آورد - که به آنها اعتقادی نداشته یا ندارد؟ آیا این چرخش ها ادامه خواهد داشت؟ چرخش بعدی به کدامین سو خواهد بود؟