arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۲۲۷۴
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۸

یادداشت‌های اعتمادالسلطنه، سه‌شنبه ۷ اسفند ۱۲۶۲ / به خدا قسم از نوکری شاه خسته شدم!

من باز به واسطه قهر درخانه نرفتم... حکیم‌الممالک قهر مرا غنیمت شمرده با شاه سوار شده بود. سهل است. به خدا قسم از نوکری شاه خسته شدم. خیلی میل دارم مدتی آسوده باشم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

به خدا قسم از نوکری شاه خسته شدم!

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش «انتخاب»، در خاطرات اعتماد السلطنه در سه‌شنبه ۷ اسفند ۱۲۶۲ آمده است:

امروز آفتاب بود. شاه سوار شدند. من باز به واسطه قهر درخانه [دربار] نرفتم. منزل طلوزان رفتم، نبود. منزل امین‌حضرت بود. آن‌جا رفتم. عیادتی کردم. بعد به اتفاق طلوزان منزل او آمدیم. ناهار صرف شد. تفصیلی از تاریخ گفت: نوشتم. منزل آمدم. شنیدم حکیم‌الممالک قهر مرا غنیمت شمرده با شاه سوار شده بود. سهل است. به خدا قسم از نوکری شاه خسته شدم. خیلی میل دارم مدتی آسوده باشم. هم‌رکاب من مشیرالدوله و عضدالملک [و] امین‌حضور بودند، نه ملیجک و مردک (دایی ملیجک دوم). تا کی باید طاقت آورد. امین‌الدوله و آجودان مخصوص با من ترقی کردند، [حالا] آن‌ها به درجات عالی رسیدند من [همان] نقال که بودم، هستم. باز اگر نقال بی‌قال‌وقیل [بودم] و معاش روزانه داشتم شاکر بودم! خلاصه باز شکر باید کرد. امروز شاه سه شکار زده بودند. شب هم گویا بیرون شام میل فرمودند.

نظرات بینندگان