پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: امروز را تماما به گردش گذراندیم. صبح با انتظامالملک به تماشای باگاتل رفتیم و درِ مراجعت، چون در باگاتل را گم کردیم دیر شد و از دری بیرون آمدیم که تا دروازه شهر دور بود. یک اتومبیل شخصی اتفاقی پیدا کردیم و پنج فرانک داده تا دروازه آمدیم و سوار مترو شده منزل آمدیم. عصر هم به اتفاق انتظام و عبدالحسین خان به ورسایل رفته عمارت کنگره را تماشا کردیم که خیلی عالی بود. از جمله اینکه معرف میگفت: قالیهای گرانی که در اینجاست سه کرور فرانک قیمت کردهاند.
باری بعد از آن به سن ژرمن رفته در قهوهخانه ماگالی چای خوردیم. میرزا حسینخان امروز ناهار مهمان بود. عصر من و او هر دو منزل اوانسخان به چای دعوت داشتیم. من، چون چندان شوقی به رفتن منزل او نداشتم عذر خواستم. او رفته بود و از راه سادگی فریفته حرفهای اوانسخان شده بود و حال آنکه هیچکدام چیز تازهای نبود. بعد از شام قدری با انتظام در این چیزها گفتگو کردیم و در اینکه اگر به لندن رفتیم چه کنیم که مشاور [وزیر خارجه]درست حرف بزند و کار بکند و نبازیم و این خیلی مشکل است. مشاور هم امشب مهمان بود. مسیو پرنی دیشب و امروز نبود.
امروز صبح خواب میدیدم با مستوفیالممالک هستم و میخواهم از اوضاع کارهای ماموریت خودمان با او درد دل کنم. وقتی که میخواستم شروع کنم بیدار شدم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص. ۱۳۸.