سرویس تاریخ «انتخاب»: صبح و عصر روز یکشنبه ۳۱ خرداد ۶۰ ادامه جلسات مجلس [جلسه پیشین روز قبل از آن بود]برای بررسی طرح دو فوریتی عدم کفایت رئیسجمهور به ریاست علیاکبر هاشمی رفسنجانی تشکیل شد.
بیشتر بخوانید:
بخش سوم (آخر) جزئیات جلسات این روز را که در روزنامه کیهان مورخ اول و دوم تیر ۶۰ منتشر شد در پی میخوانید:
هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس
دیشب صدا و سیما اطلاعیهای از روابطعمومی مجلس خوانده است که گفته است «چون جا نداریم مردم به اطراف مجلس نیایند»! چنین چیزی مربوط به مجلس نبوده و من اطلاعی نداشتم و گفتم تحقیق کنند و ببینند مبداء این اطلاعیه از کجاست. ما به هیچ وجه مردم شریف را ممنوع نمیکنیم از اینکه تا جایی در مجلس داریم و تا خیابانهای اطراف مجلس کشش دارد به خانه خودشان نیایند و این رویه ما نبوده است. توصیه من این بوده است که کسانی که اینجا میآیند یک تعدادی ادب و نزاکت و برخوردهای اسلامی را مراعات کنند، و امروز تماشاچیان تعدادشان بسیار فراوان است که مجلس را پر کردهاند و من تاکید میکنم که شما در مجلس حق شعار و اظهار نظر ندارید.
و، اما در مورد مسائل روز، آقایان خبر آشوب دیروز عصر را که با پرچمداری منافقین خلق و پیکار و اقلیت فدایی و به اسم رئیسجمهورِ در حال عزل انجام شد اطلاع دارند. آقایان! آنچه که واقع شد در آستانه طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور، خود بهترین گواه عینی عدم کفایت رئیسجمهور است، چون نقطه مهمی که من یادم است و مکرر از لبان مقدس امام شنیدم این بود که امام متاثر بود از اینکه رئیسجمهور با این گروهکهای محارب آشوبطلب و برانداز روابط ارگانیک برقرار کرده و مکررا امام به من گفتند و من به ایشان پیغام دادم که موضع خودشان را معین کنند و او جواب نداد، یک روز در حضور امام و جمع ما آقای بازرگان و آقای بنیصدر، امام با اوقات تلخی به آقای بنیصدر گفتند که «از جرایم شما این است که شما با این گروههای ضداسلام و ضدانقلاب رابطه دارید.» ایشان گفتند: «من چه رابطهای دارم؟» امام فرمودند که «شما این گروهها را مسلح کردهاید.» امام لرزید وقتی این جمله را گفت. بعد ایشان جواب داد که «من به اینها اسلحه دادم که خودشان را حفظ کنند، جانشان در خطر بود.» امام گفت: «به درک جانشان در خطر باشد، به جهنم که جانشان در خطر باشد، شما میخواهید چه کسی را حفظ کنید، در حکومت اسلامی با اسلحه کی؟» و با این صراحت در حضور آقای بازرگان و من و دوستان دیگر و خود آقای بنیصدر، امام اینجوری با ایشان برخورد کرد، ولی ایشان تغییر موضع نداد.
اگر یادتان باشد روزهای قبل از انتخابات ریاستجمهوری آقای بنیصدر جملهای گفت: «به نظر من تنها کسی که (غیر از خودشان) در میان مردم رای میآورد آقای مسعود رجوی است» این یادتان باشد که این جمله، جمله سادهای نبود، این دلالت بر یک قرارداد استراتژیکی میکرد برای آنها و امروز ما داریم نتیجهاش را در خیابانهای تهران و خیابانهای شهرستانها میبینیم. دیروز من از لحظاتی که درگیری شروع شد تا اواخر وقت تقریبا نیمهشب در جریان برخوردهای تهران بودم و مستقیما اخبار را از صداهای خودشان میشنیدم، از مراکز تصمیمگیری منافقین و پیکاریها به افراد در خیابانها دستور داده میشد: «اتوبوسها را به آتش بکشید، باجههای تلفن را خرد کنید، از هرجا که شده ولو از بیمارستانها جنازهای به دست بیاورید و روی دست بگیرید و میان مردم ببرید و مثل دوران انقلاب مردم را با رنگ خون آشنا کنید و هیجانی کنید» ولو این تعبیر شاید ده بار گفته شد: «حتی با دادن دهها شهید» این چیزی بود که اینها دیروز برای ملت درست کرده بودند، اینها چه میخواهند بگویند، با کی در جنگند؟ ادای روزهای اوج انقلاب مسلمانان را درمیآورند در مقابل مردم مسلمان و آن چیزی نیست که آقای بنیصدر بفهمد این مطلبی بود که از پیش جزو قرارداد بوده و جز اینها کسی در خیابانها به نفع آقای بنیصدر کار نمیکند. من این نکته را از این جهت میگویم، من دلم میسوزد برای جوانهای بین ۱۵ تا ۲۰ سال، این بچههای راهنمایی و دبیرستان که با القائات شیطانی و شعارهای چپگرایانه گرفتار این باند خطرناک شدهاند و امروز به خودشان اجازه نمیدهند که به وجدانشان مراجعه کنند و ببینند که برای چه مردم را در خیابانها میکشند. یکی از شهدای دیروز ما آقای مازندرانی است، مسئول روابط شهرستانهای بنیاد شهید، این فرد مثل یک فرشتهای در رسیدگی به خانوادههای شهید در تمام ایران عمل کرده و کمتر کسی است که در مجلس و در ایران ایشان را نشناسد، ایشان حق به گردن شهدا و خانوادههای شهدا دارد و بهترین عملها را انجام میداد. اینگونه افراد را اینان نشانهگیری میکنند و شهید مینمایند. کتابدار مسجد آقای محسن شبستری شخصی که خدمات فرهنگی آن زبانزد بچههای مسلمان بود دیروز نشانهگیری شده و شهید شده، محافظ آقای فدایی، نماینده محترم سربند اراک، دیروز نشانهگیری شده و الان در بیمارستان حالش وخیم است. حسابشده افراد را از پیش شناخته بودند و تعقیب کرده بودند و اینجور رفتار کردند. از این بچههای قبلا معصوم و امروز آلوده من میخواهم یک بار به وجدانشان برگردند، با این شعارهایی که آنها را بلند کردهاند در این شبکه، با این شعارها تطبیق نمیکند حرکات شما. لیبرالها، ساواکیها و جبهه ملیها، آمریکاییها، تصفیهشدهها، وازدههای جامعه اینها امروز پرچمدار مخالفت با جمهوری اسلامی هستند. شماها شُدید آلتهای بیاراده اینها و فقط شما دارید در خیابانها حرکت میکنید، خودشان هم نمیآیند. خودِ آن کسی که زیر چترش شما حرکت میکنید الان مخفی است و خانه به خانه فرار میکند که میگفت: «مقاومت کنید و من مقاومت میکنم.» شما برای چی دارید اینجور جان خودتان و مردم را تباه میکنید؟! و از این طرف این لیبرالها و در خطهای هفترنگ غرب مقداری فکر کنند این بچههایی که ریختند در خیابان بر فرض محال شما یک روز موفقیت نسبی پیدا کنید، اینها به شما اجازه میدهند که افکار پوسیده خودتان را عمل کنید؟ اصلا این تناقض آشکار در زندگی شما و این ملغمهای که درست کردهاید و به جان مردم انداختهاید چه نتیجهای به جز آشوبگری و ماجراجویی میتواند داشته باشد؟ و با این حزب الهی که در آخرین لحظات خبر شدند و ریختند توی خیابان و شما همگی مثل جن گم شدید و فرار کردید و شما با اینها چطور میخواهید برخورد کنید؟ و من اینجا از تریبون مجلس به عنوان رئیس مجلس و با اجازه شما نمایندگان محترم از نیروهای امنیتی و دستگاههای قضایی میخواهم که واقعیت را درک کنند؛ اینها محارباند، اینها طاغی هستند، اینها قیام کردند بر علیه جمهوری اسلامی، اینها خون ریختند. اینها دیروز در خیابان خون شانزده شهید را بر کف خیابانها ریختند و اگر موفق میشدند شهر را نابود کرده بودند، منتهی ضعیف بودند. دیگر به اینها به عنوان یک حرکت سیاسی نگاه نکنید و از نمایندگان عزیز و با حسننیت میخواهم که دیگر از این تریبون مجلس به اسم آزادی از گروه محارب دفاع نکنند و آزادی را آلوده نسازند و باعث نشوند که این آلودگی سبب بشود بعضی از حرکات آزادی که ممکن است توی این مملکت باید باشد با حرکات طغیان و آشوب آمیخته شود و از دست برود و باید با قاطعیت عمل بشود. مردم دیگر تحمل نمیکنند. گروه مسلح طاغی آدمکش، مخرب، بانک سرقتکن نمیتواند طلب آزادی بکند از یک ملت شهیدداده در زمان جنگ.
[تکبیر نمایندگان]
غیبت یا انصراف نمایندگان مخالف!
پس از سخنان هاشمی رفسنجانی، نوبت به صحبت موافقین و مخالفین طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور رسید. چون خوئینیها به عنوان موافق قبلا صحبت کرده بود، نوبت مخالف بود. طبق لیست نوبت محمد مجتهد شبستری بود که انصراف خود را از صحبت به عنوان مخالف طرح به هیاترئیسه اعلام کرد. حسینعلی رحمانی نیز از صحبت به عنوان مخالف منصرف شد. مخالف بعدی نقوی بود که در مجلس حاضر نبود، ناچار از یک موافق خواسته شد که صحبت کند. فواد کریمی به عنوان موافق طرح صحبت کرد و مطالبی را در عدم کفایت سیاسی بنیصدر بیان داشت.
هادی غفاری
[پس از فواد کریمی، هادی غفاری با استفاده از وقت سایر موافقین درباره اتفاقات روز شنبه ۳۰ خرداد گفت:] من خودم در صحنه حوادث حضور داشتم و دیشب هم همینطور و تا صبح هم نخوابیدم و صبح خیال داشتم بروم خدمت امام، اما نشد، ولی از این تریبون سخنانم را میگویم. دیروز در خیابان مصدق [ولیعصر کنونی]۵ نفر سوار بر یک بنز آخرین سیستم اهدایی آقای رئیسجمهور که برای جنگزدگان داده شده بود، بودند. راننده آقای حسینی بود، برادرِ خانمِ عذار حسینی خانمِ آقای رئیسجمهور و الان در زندان اوین در سالن شماره ۳۹ هستند و من دیشب خودم شخصا به دیدارشان رفتم. خانم آقای بنیصدر، خانم آقای غضنفرپور به نام سودابه سدیفی و آقای حسینی برادرخانم رئیسجمهور و دوتن دیگر از منسوبین آقای بنیصدر بودند. توی ماشین آنها حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ عدد سکه دو تومانی بود، پرسیدم: «اینها برای چیست؟» گفتند: «برای تلفن به شهرستانها، چون نمیتوانستیم از تلفن مخصوص استفاده کنیم.» در ماشین موزیکی در حال نواختن بود که من شرمم میآید که در این موزیک چه بود و اعلامیهای که مرتب از این ماشین پخش میشد و اعلامیه این بود که «آقای بنیصدر بیانیه دادهاند که بر ملت قهرمان و آزادیخواه است که علیه دیکتاتوری قیام کنند و من امروز را روز براندازی دیکتاتوری اعلام میکنم.» شعارها این بود: «آزادیخواه، مجاهد پیوندتان مبارک» و شعارهای دیگری که من الان حافظهام یاری نمیکند. اما به شما بگویم از برادران پاسدار که چگونه کشتند، گرچه دلم نمیخواهد بگویم، دشنهای را که الان در کمیته خیابان فردوسی است بروید ببینید، دشنه را به طول ۲۰ سانت در قلب یک پسر فرو کردهاند و در حالی که میگفتند: «بگو درود بر بنیصدر» برادرمان را گوش تا گوش سرش را بریدند. من در آنجا بودم که محافظ آقای فدایی را با ۲۰ ضربه کارد نقش خیابان کردند و گلوله هم زدند و من وقتی که دیدم توی ماشین خانم آقای بنیصدر هستند گفتم: «خانم شما چه کار میکنید؟» گفتند: «هیچی ما آمدهایم تماشا»! لابهلای مجاهدین خلق حمایت میشدند. داد میزدند: «درود بر بنیصدر، درود بر بنیصدر»، «فرمانده کل قوا بنیصدر» و زن ایشان برای انبوه هواداران سینهچاکشان با تکان دادن دستشان ابراز احساست میکردند. آقای معاون رئیس شهربانی، معاون آقای مهدوی کنی نشستند توی ماشین و من با هم مجموعا اینها را به اوین انتقال دادیم. من هم نشستم توی ماشین، چون شاهد ماجرا بودم. من به شما چه بگویم که توی خیابانها چه کردند، لاستیکها را چه کردند، چقدر زخمی کردند.
خواهران و برادران!
من دیشب ساعت یک بود که به دفتر امام تلفن زدم و برادر آقای مجید انصاری که اینجا هستند پشت تلفن بودند، گفتم که: «به امام اطلاع بدهید که اینها با دشنه به ناموس ما حمله کردهاند.» چگونه حمله کردهاند؟ سرنیزههای کلاشینکف را به چشم بچهها فرو میکردند، اگر اجازه بدهید و اگر مایل باشید دستهجمعی امروز با هم میرویم کمیته خیابان فردوسی، آباسیدها را نشانتان میدهم، آباسیدی که توی آن فلفل ریخته بودند با این دستگاههایی که آب به سر میپاشند، همینطور توی سر بچهها میریختند. بروید ببینید! برویم تا من ۲۹۰ مجروح دیشب را به شما نشان بدهم، ببینید که بعضیها کور شدهاند، بعضیها کر شدهاند بعضیها پوست صورت ندارند، بعضی از دختران را من اینجا میگویم که بعضی از دخترها را با دشنه ازاله بکارت کردهاند... [غفاری دیگر به سخنان خود ادامه نداد.]رشیدیان نماینده آبادان، موافق
امام در سخنان خود تا ساعت ۲ به بنیصدر فرصت داد که بیاید توبه کند، ولی او این کار را نکرد. من دیشب به خدا پناه بردم، تب کردم. این گروهها آنقدر ضعیف دفاع میکند که از آن طرف کسی که ساختمان ساواک را طراحی کرده و در رژیم گذشته جرأت اینکه بگوید من این کار را نمیکنم را نداشتهای، کسی که ساختمان ساواک را طراحی کردهای حالا میآیی و میگویی «من به امام گفتم آنچه را که باید بگویم»! تو کی هستی که میگویی.
در مجلس خبرگان آقای بنیصدر، مقدم مراغهای و نهضت آزادی میخواستند مجلس خبرگان را از داخل منحل کنند وقتی که آقای طالقانی مرده بود، گفتند که عدهای هم که نمیآیند و بقیه هم پیرو هستند. میخواستند با نیامدن به مجلس آن را منحل کنند که امام آن سخنان را بیان کردند. یکی از آقایان که دیروز با آب و تاب صحبت میکرد از کسانی بود که در مجلس خبرگان حاضر نشد و بعد از صحبتهای امام هم در خزانه گفت و اعلام که در مجلس حاضر نمیشوم.
در خبرگان بنیصدر دو عمل انجام میداد: یک انحلال مجلس به بهانه اینکه مردم ما را برای یک ماه انتخاب کردهاند، و دیگر اینکه همه قدرت را در اختیار رئیسجمهور قرار دهند.
آنها در مجلس میگفتند ولایت فقیه مفهوم دارد، ولی مصداق ندارد و امام استثنا است. آنقدر اینگونه وسوسهها کردند که کسانی را که من میشناختم سالها در اسلام کار کردهاند نزدیک بود تحت تاثیر قرار گیرند.
[با اشاره به محاصره آبادان و بیرون آمدن آن از محاصره]در این جریان آتش میگرفتیم، ولی نمیخواستیم جلوتر از امام راه برویم. اگر امام دخالت نمیکرد آبادان از دست رفته بود. آقای بنیصدر در خدمت امام تعهد کرد که ۵ گردان به آبادان میفرستد، اما این کار را نکرد تا امام آشکارا دستور دادند که محاصره آبادان را بشکنند.
حجتی کرمانی، مخالفی که از مخالفتش برگشت
[پس از آن دوباره نام نقوی را برای صحبت در مخالفت با طرح اعلام کردند، ولی چون حاضر نبود، حجتی کرمانی به عنوان مخالف با طرح صحبت کرد و گفت:] مطمئن باشید من راهی جز راه امام انتخاب نخواهم کرد. [وی با اشاره به دستگیری پسر آقای طالقانی و غیبت ایشان و تلگرافی که برای وی فرستاده گفت:] در آن تلگراف به ایشان گفتم: «آقا! این گروهها میخواهند شما را در مقابل امام قرار دهند و خط شما را از خط امام جدا کنند» و از وی خواستم که از غیبت درآیند و این توطئه را خنثی کنند.
من تا موقعی که این جنبش باشد هرگونه کار و ایستادگی در مقابل امام را خطای تاریخی میدانم و معتقدم که متاسفانه بنیصدر در چنین وضعی قرار گرفته است.
روز سهشنبه ۲۶ خرداد ماه یک مصاحبه مطبوعاتی انجام دادم با این عنوان که «رئیسجمهور را به پیروی از امام دعوت میکنم» در آن مصاحبه گفتم که «وظیفه شما در برابر امام و نظام سنگین است و نیاز به آن دارد که از نظرات خود دست بردارید. صلاح شما و انقلاب و وحدت جامعه آن است که یک گام تاریخی و سازنده برداشته و اعلام کنید که تسلیم نظرات امام هستید.»
امام با انقلاب عجین است و ایستادگی در برابر امام ایستادگی در برابر انقلاب است. تا عزل آقای بنیصدر از طرف امام، فرصت هست که ایشان تسلیم نظرات امام شوند.
این نظام دارای رشتهای است که قائم به دو سر میباشد که یک سر آن امام و سر دیگر آن امت است و این پیوند امام و امت بود که باعث پیروزی انقلاب شد و اگر کسی این پیوند را گسست در مقابل تسلیم نشد اشتباه تاریخی مرتکب شده است و خود باعث عدم کفایت سیاسی است. از این نظر من اعلام میکنم که از مخالفت با طرح منصرف شدم.
[پس از آن اعلام یک ربع تنفس شد و رئیس مجلس از نمایندگان و مردم تماشاچی خواست که به مردم اجتماعکننده جلوی مجلس بپیوندند.]
امامی کاشانی، موافق
عدم کفایت سیاسی آقای بنیصدر را از جهت عدم تقوای سیاسی و مدیریت میدانم که در قانون اساسی اصلی مسلم است؛ و این را در سه جمله خلاصه میکنم:
۱- آقای بنیصدر به نام قانون اساسی، قانون اساسی را زیر پا گذارده است.
۲- گروههای ضدانقلاب زیر پرچم ایشان قرار گرفته تا وسیله برای بازگشت آمریکا به ایران باشند.
۳- به آبروی جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان لطمه زد.
[با اشاره به اصول ۵۷ و ۱۱۳ قانونت اساسی] آقای بنیصدر! چه اشتباه بزرگی و چه ذنب عظیمی مرتکب شدهاید که جای خودتان را با قانون اساسی عوض کردهاید. این قانون اساسی است که باید سه قوه با آن منطبق باشد نه با شما. مسئله سازگاری با قانون اساسی مرح است نه با شما و سایر مسئولین.
آقای بنیصدر! میدانید مردم به چه رای دادند؟ به رئیسجمهور مجری قانون اساسی نه رئیسجمهور قانونشکن.
[با اشاره به اصول ۴، ۵، ۶ و ۹۳ قانون اساسی] قانون اساسی تشخیص مغایرت و عدم مغایرت را با شورای نگهبان دانسته است نه با رئیسجمهور. شما با کدام قانون و با چه معیاری به خود اجازه دادید در نوشته و سخنرانیها قوانین مجلس را نفی کنید. چگونه مملکت انقلابی میتواند با این رئیسجمهور مشکلاتش را حل کند.
آقای بنیصدر! شما مصوبات مجلس را به نام قانون امضا نمیکنید در حالی که عدم امضا نقض اصل ۱۲۳ قانون اساسی است.
حقا با اینکه شما را خوشبیان و خوشقلم و خوشذوق و باهوش میدانم، اما عقل سیاسی ندارید.
آقای بنیصدر! خودتان هم میدانید که این اختیارات را ندارید. شما در نواری که موجود است در جامعه روحانیت مبارز تهران عهد بستهاید و همه را زیر پا گذاشتید. در آنجا گفتید: «رئیسجمهور در قانون اساسی نقش مهمی ندارد» پس چرا حالا همه نقش را از خودتان میدانید؟ آیا ادامه ریاست شما نابودی کشور و اسلام نیست؟
آقای بنیصدر! عدم لیاقت جنابعالی را چندین بار من در باطن وجودم صادر کردم و این جو نیست، جو آزاد است.
[وی سپس با اشاره به مقاله یکی از مجلاتی که به زبان عربی در خارج از کشور چاپ میشود قسمتهایی از آن را قرائت کرد، و در پایان به سیاست خارجی و مسئله انتخاب نخستوزیر اشاره کرد.]
حسن روحانی: من با این طرح مخالفم، چون بنیصدر خودبهخود معزول است!
من با این طرح مخالفم. منظور از عدم کفایت سیاسی که مجلس در مورد آن صحبت میکند این است که مجلس قبول دارد که اول آقای بنیصدر کفایت سیاسی داشته است. یعنی از دیدگاه نمایندگان آقای بنیصدر فردی است دارای صفات ریاستجمهوری که حالا در مورد عدم کفایت آن بحث شود. در حالی که در نظر من آقای بنیصدر خودبهخود معزول است و این موضوع نیز احتیاج به بحث ندارد.
[نمایندگان به این شکل مخالفت اعتراض کردند و از اینکه وقت مخالف گرفته میشود و اینگونه صحبت میشود اظهار ناراحتی کردند، لذا حسن روحانی به سخنان خود ادامه نداد.]
[حضرت آیت الله] سید علی خامنهای، موافق
اعلام میکنم که اینجانب آقای بنیصدر رئیسجمهور را دارای کفایت سیاسی برای اشغال پست خطیر ریاستجمهوری نمیدانم.
در اظهارات مخالفان طرح، اصرار عجیبی شد که اثبات عدم کفایت آقای بنیصدر را به یک دشمنی شخصی با بنیصدر یا به یک جریان حزبی و سیاسی بگردانند و این برخلاف واقع است. این یک خصومت شخصی و یا جریان حزبی نیست، یک تکلیف شرعی و مسئولیت الهی است و پاسخ به یک خواست مردمی و عمومی است. اگر نگرانی حفظ انقلاب و اسلام و لزوم ادای مسئولیت نبود و ما حاضر میشدیم آقای بنیصدر را با همه عیوب و اشکالات تحمل کنیم و از مسئولیت الهی نمیاندیشیدیم یقینا نه آقای بنیصدر و شاید همین برادران ما را به انحصارطلبی و قدرتگرایی و امثال این تهمتهای مبتذل و تکراری متهم نمیکردند.
ما از این برادران گلهای نمیتوانیم داشته باشیم، چراکه پذیرفتهایم که آنچه امروز و همیشه در مقابل خط انقلاب و اسلام راستین ایستاده و با آن درافتاده یک جریان است، و این برادران اگر حتی چنانکه اظهار میکنند با آقای بنیصدر مخالف هم باشند نمیتوانند ربط خود را به آن جریان پوشیده نگهدارند. طیفی که امروز بر محور آقای بنیصدر با دولت مردمی و مکتبی مبارزه میکند شامل این عناصر است.
عشق به جمهوری اسلامی ما را هم مثل آن برادری که دیروز سخن گفت و او را به حمایت از نهاد ریاستجمهوری و حمایت از اولین رئیسجمهوری میکند، همین احساس موجب آن شد که با اینکه ما آقای بنیصدر را صالح برای احراز این مقام نمیدانستیم، پس از انتخاب او با همه توان از او دفاع کردیم. اینجانب در نمازجمعه بارها و بارها از او حمایت کردم و مردم را به حمایت از او دعوت کردم و علیرغم آن همه فشار تبلیغاتی او نسبت به جریان خط امام، عکسالعمل نشان ندادم. اما جان کلام اینجاست که وقتی وجود او با استفاده از انواع روشهای تخریبی برای همین جمهوری به صورت آفتی ناعلاج درمیآید و او در مقام ریاستجمهوری بزرگترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیرکننده آن و بلندگوی مخالفان آن میشود آیا باز هم حمایت از او به معنای حمایت از جمهوری اسلامی است؟ نه برادر! منصفانه قضاوت کنید، هیچ حمایتی از بنیصدر ارزش واقعی و عملی حمایت امام از او را نداشت، اما دیدید که امام هنگامی که پس از یک سال صبر و سکوت دردآلود مشاهده کردند که خط نفاق و ارتداد و کفر و استکبار، سنگر مستحکمی در وجود آقای بنیصدر یافته است، حمایت خود را از او سلب کردند و این را برای خود تکلیف دانستند. شما به حمایت امام تا اسفند ۵۹ تکیه میکنید؛ چرا به سلب حمایت امام در خرداد ۶۰ تکیه نمیکنید؟! اگر عمل امام برای ما و شما حکمیتآمیز و قابل پیروی است، چرا میان عمل امام فرق قائل میشوید؟
[وی دلایل خود مبنی بر عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور را به ترتیب بیان کرد و گفت:] رئیسجمهور صلاحیت و کفایت خود را باید در احترام به نهادهای قانونی ثابت کند، چراکه مشروعیت او مبتنی بر حراست قانون اساسی است که آن نهادها بخشی از تحقق خارجی را تشکیل میدهد. آقای بنیصدر بارها به نهادهای قانونی بیحرمتی روا داشت و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست کرده است. نمونه با امضا نکردن لوایح مصوبه مجلس، اهانت به شورای نگهبان و...
۲- رئیسجمهور بالاترین مقامی است که حفظ حرمت نظام جمهوری از او انتظار میرود. تحقیر جمهوری، تحقیر رئیسجمهوری است. آقای بنیصدر در یک جمله کوتاه جمهوری اسلامی و نهاد ریاستجمهوری را تحقیر میکند. «این جمهوری، جمهوریای که من فخر کنم رئیس آن باشم» در این جمله معروف زبانزد فقط از یک چیز ستایش شده و آن شخص آقای ابوالحسن بنیصدر است.
۳- آقای بنیصدر در مقابله با کسانی که وی آنها را دشمن فرض میکرد و از هیچ اقدامی ابا نکرد و حتی از اینکه رویههای تخریب اساس جمهوری اسلامی و استقلال کشور را خدشهدار کند، شاید امروز بالاخره وقت آن رسیده باشد که بپرسیم ماجرای بحران عمومی که یکی از نزدیکان و مشاوران ایشان در مناظره کذایی تلویزیونی مطرح کرد واقعیت چه بوده؟ سندهای افشاگرانه در این زمینه در دست است. بر اساس صورت یکی از جلسات جمع مشاوران و همکاران نزدیک ایشان، بخشی از نقشههای آنان این بوده است که پس از روی کار آمدن دولتی که مجلس به آن متمایل است، اما آقای بنیصدر او را نمیپسندند، با کارشکنی، مخالفخوانی جلوی موفقیت او را بگیرند تا بیآبرو و ساقط شود.
[وی پس از بیان اعمال همین روش از طرف بنیصدر و دوستان با دولت رجایی گفت:] تقوای سیاسی و تعهد اسلامی که شرط اصلی ریاستجمهوری است چنین روشی را تقبیح میکند و هرگز با آن نمیسازد.
۴- در انقلاب ما و نیز در جمهوری ما که آن بود، ویژگی بارز و چشمگیری که میتوانست آن را از همه تجربههای مشابه ممتاز کند، حقیقتگرایی به جای سیاستگرایی بود. همه چیز در روش و رفتار امام و در خطوط سیاست داخلی و خارجی از چنین روشی خبر میداد. آقای بنیصدر در مقام ریاستجمهوری این روش را نقض کرد و سیاستبازی را جانشین حقیقتگرایی کرد.
از آن جمله است عملکرد در زمینه مسائل مورد علاقه مردم پیش از ریاستجمهوری در یک جمله تبلیغاتی وعده داد که بهره بانکی را حذف خواهد کرد. بعد از ریاستجمهوری، خود و دستیارش که ریاست کل بانک مرکزی است، حذف بهره بانکی را که از سوی آیتالله منتظری مطرح شده بود، عملی غیرممکن و منتهی به یک فاجعه اقتصادی مینامید؛ و همچنین پیش از ریاستجمهوری گروهک مجاهدین را محکوم کرد، پس از ریاستجمهوری که به سازماندهی آن احساس نیاز کرد آنها را به خود نزدیک ساخت، کارت حمل سلاح برای آنان صادر کرد و از عناصر و سازماندهی آنان برای اداره اجتماعاتی که تشکیل آن را برای مقاصد خود لازم میدید بهره گرفت.
[حضرت آیت الله خامنهای نامهای را نشان داد که حکایت از نزدیکی و همکاری مستمر بنیصدر و رجوی میکرد. وی همچنین به موضعگیریهای بنیصدر که بر خلاف موضعگیریهای امام بود اشاره کرد و گفت:] امام را پدر و مراد خود مینامید، نام امام آری فقط نام امام را گرامی میداشت، اما در عمل همه جوانب حیطه ولایت فقیه را مورد تعرض قرار میداد. [موارد مختلفی را برشمرد.]۵- یکی از اصول اخلاقی اسلام و مصداق بارز تقوا و امانت که جزء صلاحیتها و شرایط رئیسجمهور در قانون اساسی به شمار آمده، صداقت و راستگویی است. آقای بنیصدر این شرط را نقض کرده و اساس کار خود را بر عدم صداقت در اظهار و در عمل نهاد.
[وی سپس به تکذیب وجود گارد ریاستجمهوری از طرف بنیصدر بعد از واقعه ۱۴ اسفند که اعتراضات در این زمینه بالا گرفت اشاره کرد و پروندهای را در رابطه با چگونگی تشکیل این گارد به دستور ریاستجمهوری نشان داد و یک سند در این باره نشان داد. خامنهای به تکذیبی که بنیصدر به دنبال شایعه مسافرت دو تن از نزدیکان و مشاورینش به اروپا و یا آمریکا در روز ۱۴ اسفند با نشان دادن آنها به مردم انجام داد، اشاره کرد و سندی را که حکایت از مسافرت دو تن از یاران بنیصدر به نام مسعود فرهنگ و احمد تاجیک به اروپا میکرد نشان داد. وی به محل سکونت بنیصدر در تهران اشاره کرد و گفت:]و اینجانب خود و همه اعضای شورای انقلاب سابق و یقینا بسیاری از مسئولان دولتی و دوستان و مشاوران و محافظان و ... هم شک نداریم و ندارند که ایشان تا آخرین روز اقامت خود در تهران در کاخ یکی از اعضای خانواده سلطنتی را در مجاورت کاخ نخستوزیری که محل کار ایشان بود، زندگی میکرد، با همان تزئینات و همان تشریفات که دستنخورده باقی مانده بود.
در ایام اقامت در دزفول نیز در کاخ سلطنتی که در پایگاه هوایی دزفول است اقامت داشت. این وضع تقوا و امانت و صداقت ایشان است.
۶- [حضرت آیت الله خامنهای به بیقدر کردن امام خمینی، حضور مردم در صحنه و نظام جمهوری اسلامی از سوی بنیصدر اشاره کرد و پرسید:] این خیانت است یا عدم کفایت سیاسی؟
[و سپس به مصاحبهای که بنیصدر با مجله لوماتن داشت اشاره کرد که] بنیصدر در آن میگوید: «امام با واقعیت تماس مستقیم ندارد.» و در مصاحبه با میدلایست میگوید: «قبلا (یعنی در دوران شاه) حداقل دورنماهایی وجود داشت، دورنمای تمدن بزرگ، امروز حتی این هم وجود ندارد.»
[وی به بخش دیگری از سخنان بنیصدر که در آن لطیفهای را بیان میکند اشاره کرد و سپس پرسید:]آیا میان شما چنین لطیفههاییست که مضمون آن بیایمانی به خون شهدای انقلاب و در مقابل، ایمان به شاه یعنی قاتل شهداست؟
[سپس به سایر بیکفایتیهای رئیسجمهور مشروحا اشاره کرد] از قبیل: بیحیثیت کردن جمهوری اسلامی در خارج از کشور و تبدیل شدن به بزرگترین بلندگوی تبلیغاتی بر علیه رژیم جمهوری اسلامی با بیاناتی از قبیل: «دولت رجایی مصیبتی بالاتر از جنگ» شایعه شکنجه علیرغم گزارش صلیب سرخ و نیز کمیسیون تحقیق و... همچنین چگونگی انتشار نامه سرگشاده بنیصدر به امام خمینی در سطح جهان، وجود مشاوران و نزدیکان بدسابقه و بدنام و حداقل مشکوک، افشای اسرار اقتصادی کشور که در این زمینه میزان نیاز ایران به صدور نفت و میزان موجودی ارزی کشور و اظهار منابع اقتصادی ایران که باعث ضربه زدن به اقتصاد کشور در سطح جهان میشد. ایراد سخنرانیهایی که منشأ اختلاف و کدورت چه در زمان عادی و چه در دورانی که مملکت احتیاج به آرامش دارد و برای نمونه ایراد سخنرانی معروف ۱۷ شهریور که درست ۱۳ روز قبل از حمله عراق که خود بنیصدر انتظار این حمله را دارد، باعث مشتعل کردن آتش اختلافات داخلی شد. عدم درک صحیح پایههای رهبری و حرکت در خلاف جهت رهنمودهای آن، و عملا در مقابل رهبر ایستادن، همواره جویای قدرت مطلقه با بیاناتی از قبیل: «مجلس هماهنگ با رئیسجمهور» و نصب افراد مورد نظر در دستگاه قضایی و بیان اینکه «این مردماند که باید خود را عوض کنند نه من.» دیگر اخلال و شورشگری بنیصدر و دعوت مکرر مردم به مقاومت در برابر نظم موجود. دارا بودن خصلتهای منفی شخصیتی از قبیل: غرور و خودبزرگبینی، مقامپرستی و القای آن به مردم.]
دیالمه نماینده مشهد، موافق
[پس از سخنان حضرت آیت الله خامنهای جلسه صبح پایان گرفت و جلسه بعد به ساعت ۳ عصر موکول شد. مجلس شورای اسلامی ساعت ۱۵ و ۱۰ دقیقه بعدازظهر کار خود را به ریاست هاشمی رفسنجانی مجددا آغاز کرد. دیالمه به عنوان اولین موافق جلسه بعدازظهر طی سخنانی گفت:] من قبل از انتخاب آقای بنیصدر به ریاستجمهوری گفته بودم که ریاستجمهوری بنیصدر برای انقلاب ما فاجعه است، زیرا به ولایت فقیه ایمان ندارد و در آن روز بسیاری با این سخن مخالفت کردند... ایشان فاقد تقوی، تدبیر، و مدیریت میباشند. آقای بنیصدر نه تنها قادر نبود بین سه قوه هماهنگی ایجاد کند بلکه باعث به وجود آمدن ناهماهنگی و اشکالاتی هم میشد.
مسئله دیگر عضو جبهه ملی بودن بنیصدر و بافت فراماسونری که پیش از این در چهره مصدق و امروز در چهره آقای بنیصدر نمایان است. آقای بنیصدر سابقه طولانی با عناصر فاسدی از جبهه ملی دوم و سوم همچون الهیار صالح و شایگان داشته است. همچنین هر هفته در منزل خواهر خود با مسعود رجوی ملاقات میکرده است و این برنامههایی که این روزها صورت میگیرد در نتیجه همان ملاقاتها است، زیرا قول داده بودند که اگر کفه به ضرر آقای بنیصدر حرکت کند ایران را به لبنان تبدیل کنند.
[دیالمه سپس ضمن بیان نظرات بنیصدر در مورد دادگاههای انقلاب و جاسوسان آمریکایی، به مصاحبههای وی اشاره کرد و گفت:] حرکتهای آقای بنیصدر در طول این مدت برای قطع ولایت فقیه صورت میگرفت.
[دیالمه در پایان به سفر آقای بنیصدر به اسرائیل و عدم امضای قانون اساسی اشاره کرد.]
بیانی، مخالف
برای من ثابت است که ملت ایران هنوز بنیصدر را میخواهد. وقتی ما امام را مدیر و مدبر میدانیم و امام را قبول داریم، امام حکم ریاستجمهوری ایشان را امضا کردهاند و اکنون نیز رد کردن ایشان را به نمایندگان ملت واگذار کردهاند نه اینکه خود او را رد کرده باشند.
بنیصدر در اثر فشار مجلس آقای رجایی را معرفی کرد و در مورد شورای عالی قضایی نیز تذکراتی داده است که در تمام این موارد نشانه بیکفایتی پیدا نیست و حزب حاکم از ابتدا آقای بنیصدر را نمیخواست، ولی ملت او را خواست و یازده میلیون رای به او داد.
من با عدم صلاحیت سیاسی آقای بنیصدر موافق نیستم و او را سیاستمداری مدبر برای ایران میدانم.
موحدی ساوجی، موافق
رئیسجمهور در نظام جمهوری اسلامی دارای ویژگیهای خاصی است که آن خصوصیات از قانون اساسی برخاسته است. رئیسجمهور در این نظام فردی نیست که بتواند مطلق مایشاء باشد و همه قدرتها در قبضه او قرار گیرد و اگر اختیاراتی هم دارد مافوق قانون نیست که اگر هر جرمی مرتکب شد به علت اینکه مردم به او رای دادهاند و امام هم حکم او را امضا فرمودهاند به آن جرم رسیدگی نشود. ایشان به هر ارگان و شخصیتی که او را مطیع خود نمیدید اهانت میکرد. آقای بنیصدر از زمان ریاستجمهوریشان در مقابل جمهوری اسلامی و در برابر اهداف و آرمانهای ملت مسلمان ایران ایستاد.
محمد یزدی، موافق
آقای بنیصدر نه تنها تقوای سیاسی ندارد بلکه فاقد کمترین تقوایی که باید یک مسلمان داشته باشد نیز هست. نحوه برخورد آقای بنیصدر با مسئله نخستوزیر و تعبیراتشان در این مورد زشت و وقیح بوده است. در آخرین ملاقاتی که با بنیصدر داشتم پس از اینکه واقعیتهای کشور را برای ایشان تشریح کردم او به مجلس توهین کرد و در مورد شورای نگهبان هم گفت: «شورای نگهبان یک مشت عمله و اکره دیگری است» ایشان مردی است سخت وقیح از هیات سهنفره هم توقع اعمال خلاف قانون داشت.
محمدتقی رنجبر، موافق
عدم کفایت سیاسی آقای بنیصدر برای همه روشن شده است و فکر میکنم رئیسجمهوری جوجهای بود که از آمریکا فرستاده شده بود، الان هم ذبح میشود، ولی پسفردا که میخواهند رئیسجمهور دیگری انتخاب کنند باید مراقب بود که این آخرین مهره آمریکا نبود و نباید ملت ایران جز به فرمان رهبر و روحانیت اصیل و روحانیت حوزه علمیه قم به حرف کسی گوش دهد.
حسن آیت، امروز شما با رای خود مطالب نوار را تایید میکنید!
[سپس آیت با استفاده از ماده ۶۶ آئیننامه داخلی مجلس در رابطه با سخنان جلسه قبل یکی از نمایندگان مخالف سخنانی بیان داشت و با اشاره به نوار سخنان خود (علیه بنیصدر) گفت:] متن کامل آن نوار هست و پس از اینکه یک سال از تاریخ آن میگذرد امروز شما با رای خود مطالب آن را تایید میکنید. در آن نوار گفته بودم که آقای بنیصدر منافق و فریبکار است، نمیخواهد قانون اساسی را اجرا کند، ولی مجلس در مقابل این کار مقاومت میکند.
قانون اساسی اجازه نخواهد داد صدا و سیما زیر نظر یک شخص باشد و امپریالیسم آمریکا مهرههای فراوانی همچون سنجابی، فروهر و شاهپور بختیار در آستین خود دارد و آنها را یکی پس از دیگری به میدان خواهد آورد، ولی آمریکا امام را نشناخته است و آن مهرهها یکی پس از دیگری رسوا خواهند شد.
رایگیری در مجلس
در پایان رئیس مجلس ضمن یادآوری نظریات نمایندگان مجلس در مورد آقای بنیصدر سخنان آیت را در مورد تایید مطالب نوار از سوی نمایندگان رد کرد و گفت: «نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی صرفا از روی وظیفه و تشخیص واقعیت عمل کردهاند.»
سپس رایگیری علنی به عمل آمد و از ۱۹۰ نفر نمایندگان حاضر در جلسه طرح عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور با ۱۷۷ رای موافق و یک رای مخالف و ۱۲ رای ممتنع به تصویب رسید.
سخنان رئیس مجلس پس از تصویب طرح
بنابراین آقای ابوالحسن بنیصدر کفایت سیاسی جهت تصدی سمت ریاستجمهوری را ندارند. ما طبق قانون باید رای مجلس را به محضر امام امت اطلاع دهیم و عزل رئیسجمهور از اختیارات امام است.
[خطاب به مردم] خواهش من به عنوان مدیر این مجلس از شما این است که نزاکت و آرامش را حفظ کنید و در برخوردها و ابراز احساساتهایتان از حدود شرع تجاوز نکنید و امیدوارم که در آینده با استفاده از تجربیات گذشته رئیسجمهوری موافق با انقلاب انتخاب کنیم.
[جلسه علنی ساعت ۱۷ و ۱۵ دقیقه یکشنبه ۳۱ خرداد ۶۰ به پایان رسید].
ساعت هشت و سی دقیقه بعدازظهر موفق شدیم بنیصدر را به طور پنهانی وارد هواپیما کرده در آنجا مخفی کنیم. سرانجام ساعت ده و سی دقیقه بعدازظهر از باند فرودگاه بلند شدیم و نخستین مرحله ماموریت خود را همانطور که طرحریزی کرده بودیم با موفقیت به انجام رساندیم.