سرویس تاریخ «انتخاب»: ظهر روز چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۳۲، دو روز پس از انتشار پیام مهم دکتر مصدق از رادیو که تصمیم ایشان مبنی بر تصمیم به رفراندوم درباره انحلال یا ابقای دور هفدهم مجلس شواری ملی را به اطلاع مردم میرساند، آیتالله کاشانی اعلامیهای را خطاب به ملت ایران صادر و در اختیار خبرنگاران روزنامهها گذاشت، این اعلامیه هشدار به ملت ایران در مورد اقدامات غیرقانونی دکتر مصدق، به ویژه انحلال مجلس و اعلام رفراندوم بود. متن اعلامیه که همان روز توسط روزنامه اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:.
چون رادیو که بودجه آن از مال این ملت فقیر است و باید صرف تبلیغات و مطالب و مباحث مفید به حال این ملت بشود فقط و فقط برای مقاصد شخصی و اغراض منافی مساعی ملت و مملکت و اشتباهکاری و بیآبرو نمودن مردم آبرومند و متهم داشتن اشخاص صالح و میهنپرستی که میتوانند سد راه دیکتاتوری آقای محمد مصدق بشوند به کار میرود و ممکن نیست بدان وسیله عقاید خود را به سمع هموطنان عزیز برساند بدین وسیله به اطلاع ایشان میرسانم.
ملت غیور ایران! فراموش نکنید که از ده سال به این طرف یک نهضتی در ایران پیدا شد و هر روز قویتر و محکمتر گردید تا توانست دولتهای دستنشانده امثال هژیر و رزمآرا را از بین ببرد و نفوذ اجانب را نابود یا لااقل ضعیف و نفت را ملی سازد و آقای دکتر مصدق از این نهضت استفاده کرده و هماهنگی با آن نشان داد تا به وسیله آن حریفهای خود را از عرصه حکومت دور کرد و خود بر مسند صدارت نشست. اکنون بیستوهشت ماه است که ایشان زمامدار است و در تمام این مدت یک قدم مفید به حال شما که بتواند آن را اسم ببرد برنداشته (مگر موضوع ملی شدن نفت که با قیام عمومی و فداکاری ملت رشید ایران بوده است) هر روز وعدههای بزرگ میدهد و فردا عذر میآورد که من میخواستم این کارها را بکنم، ولی عمال اجنبی کارشکنی کردند و به ادعای او عامل اجنبی هرکسی است که از او مواخذه کند یا بپرسد که آن مواعیدی که شما در این مدت دادهاید کجاست یا چرا یک قدم اصلاحی برنمیدارید یا چرا اعمالی را که به دیگران ایراد میگرفتید خودتان مرتکب میشوید؟
با این ترتیب یعنی با هو و جنجال و ادعا و تهمت و افترا تمام قوههای موجود در مملکت را از بین برد و ساعت به ساعت راه را برای رسیدن به دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموارتر ساخت تا بر تمام قوای مملکت مسلط گردید و اکنون به اتکای چند تانک و عرابه جنگی و افواج نظامی و پلیس و ژاندارمری که در دست دارد میخواهد رفراندوم و مجلس را منحل کند. آقای دکتر مصدق مجلسی را که خودش انتخاب کرد و بیش از صد بار گفته که صدی هشتاد آن ملی است قبول ندارد و برای فرار از استیضاح و راه ندادن به ناظر بانک که از طرف مجلس انتخاب شده تا به حساب اسکناسهای زیادی که منتشر ساخته و ظاهرا در حدود ۴۵۰ میلیون تومان است مجلس را با وادار ساختن نوکران خود به استعفا تعطیل و برای انحلال آن رفراندوم میکند.
این مجلس وقتی به دکتر مصدق اختیارات غیرقانونی میدهد ملی، و وقتی او را استیضاح میکند عامل اجنبی است!
رفراندوم مال ممالکی است که رژیم حکومت آن معلوم نیست و مشروطیت و قانون اساسی ندارد، یک بار رفراندوم میکنند که رژیم مملکت را معین سازند، و الا در مملکتی که رژیم آن معین و قانون اساسی دارد و حکومت آن مشروطه است هیچ راهی برای فرار از استیضاح و دست زدن به رفراندوم نیست. در مملکت مشروطه مطابق قانون اساسی برای نخستوزیر حدود و ثغوری معین شده و هرکس بر خلاف این قوانین قدمی بردارد اقدام بر خلاف مشروطیت و قانون اساسی نموده و از لحاظ خیانت به کشور قابل تعقیب و مستحق شدیدترین مجازات است.
این نکته را برای این تذکر میدهم که وزرا و مامورین لشکری و کشوری متوجه باشند عموما و وزیر دارایی از لحاظ پرداخت از بیتالمال برای مصرف رفراندوم خلاف قانون خصوصا متوجه گردند که در صورت انجام دستورهای خلاف قانون در مورد رفراندوم و تضییع حقوق ملت ایران شریک و سهیم هستند و از تعقیب مصون نخواهند بود.
آقای دکتر مصدق خوب میداند که اگر با آزادی و به طور طبیعی به آرای ملت مراجعه کند صد نودوهفت مردم علیه او رای میدهند، ولی چون تمام قوای کشور را در دست دارد و یک قانون مندرآوردی امنیت اجتماعی و یک حکومتنظامی دائم مثل شمشیر بران بالای سر مردم نگه داشته و یک عده اوباش و رجاله و چاقوکش توی کوچهها راه میاندازد که در حمایت تانک و عرابه جنگی و سرنیزه نظامی به مخالفین او هتاکی کنند، رفراندوم میکند، آن هم با ترتیبی که موافق از مخالف معلوم و نام و تمام مشخصات رایدهنده معین باشد، با این ترتیب نتیجه رفراندوم معلوم است.
هرکس چنین رفراندومی بکند نتیجه به کام او خواهد بود و باز اگر مخالف از موافق معلوم نبود و رای مخفی بود و مردم با آزادی میتوانستند رای بدهند نتیجه عاید او نمیشد. ایشان اگر راست میگویند و میخواهند رفراندوم کنند و به عمل خلاف قانون دست نزنند وسایل ارعاب و تخویفی که در دست دارد به زمین بگذارد و خود استعفا بدهد و بعد رفراندوم کند تا بداند که در میان مردم چقدر موافق دارد.
ملت غیور ایران! ما و دکتر مصدق همه میرویم، این مقامها زودگذر است، ولی مملکت و ملت ایران باید بماند. اجازه ندهید که دکتر مصدق برای حکومت چندروزه خود راهی باز کند که همیشه قانون اساسی و مشروطیت و حتی استقلال و وحدت ملی شما در خطر باشد، زیرا همین عملی که دکتر مصدق میکند اگر نافذ شد و پیشرفت پیدا کرد و شما قبول نمودید، هر نخستوزیری بعد از او حق خواهد داشت به مجلس که حکومت بر همه مقامات و قوا دارد اعتنا نکند و اگر خود را از مجلس در فشار دید رفراندوم کند و مجلس را منحل سازد و با این ترتیب به جای اینکه اختیار ماندن و رفتن دولت در دست مجلس باشد بقا و عدم مجلس به دست دولت خواهد بود و از آن بدتر اجانبی که به بعضی از استانها یا شهرستانهای شما چشم دوختهاند در فرصت مناسبی بر آنها استیلا یابند و یک عده خائنین را که در هر مملکت زیر نفوذ آنها پیدا میشوند وادار به رفراندوم مینمایند و بدین وسیله آن استانها و شهرستانها را از ایران جدا میسازند.
هموطنان عزیز! ۲۸ ماه است که آقای دکتر مصدق با هو وجنجال و عوامفریبی مردم را مشغول کرده و هر روز برای اینکه مردم به حساب گذشته او نرسند و به زمامداری ادامه بدهد حساب نو باز میکند و هر روز بهانه میگیرد و وعده نزدیکی میدهد و اگر کسی اظهار کوچکترین نظری در تقاضاهای نامنتهای او کرد میگوید، قضیه نفت حل میشد، ولی چون فلانی فلان حرف را زد نشد. از روزی که آمده و زمام امور را در دست گرفته تا امروز به نظر بیاورید که چه وعدههایی داده و چطور هر روز حرف خود را عوض کرده و گناه را به گردن کسی انداخته و هر دفعه که تقاضایی داشته گفته اگر این تقاضای مرا انجام دهید در فلان مدت بسیار کوتاه کار را تمام میکنم و بعد از آنکه تقاضایش انجام شده و نتوانسته کاری بکند حرف خود را عوض کرده و بهانه دیگر گرفته است. روزی که خواست نخستوزیر شود گفت: من در یک هفته کار نفت را تمام میکنم و میروم و الان بیش از دو سال از حکومت او گذشته و هنوز اندر خم یک کوچه است. روزی که اختیارات را خواست آقای دکتر شایگان در مجلس گفت: شما این اختیارات را بدهید تا ۴۸ ساعت دیگر کار نفت تمام خواهد شد؛ و بعد خودش عین این مطالب را در رادیو گفت و الان هشت ماه از آن تاریخ میگذرد و تازه میخواهد مجلس را منحل کند و یکباره از هر نوع نظارت بر اعمال خود آسوده شود و مملکت را تا آنجا که میخواهد ببرد و کسی نباشد به او اعتراض کند.
آقای دکتر مصدق در این مدت کاری برای مملکت نکرد، ولی برای ادامه حکومت خود به خرابکاریهای زیادی دست زده است و از آن جمله نشر محرمانه مقادیر زیادی اسکناس است که گفتیم تقریبا در حدود ۴۵۰ میلیون تومان است که فقط خرج اعمال بیرویه شد و یک دینار از آن هم به مصرف کارهای تولیدی و ایجاد کار برای بیکاران و فرهنگ و بهداشت و عمران مملکت نرسیده و همین امر موجب ترقی سرسامآور نرخ ارز و بالا رفتن هزینه زندگی تا این درجه شده که تحمل آن از قوه هرکسی خارج است و مخصوصا طبقه سوم و مردم زحمتکش را در یک فقر و فلاکت بیچارگی انداخته که نظیرش را تاریخ برای هیچ ملتی نشان نمیدهد.
به علاوه طبق اطلاعات حاصله آنجناب پشتوانههای موجود در آفریقای جنوبی را به آمریکا حمل و در آنجا به گرو گذاشته و باز یک ریال از پول آن به مصرف مفید مملکت نرسیده و، چون آقای مکی به سمت ناظر بانک ملی انتخاب شده و او متوجه گشته است که عنقریب پرده از روی خلافکاریهایش برداشته و رسوا میشود اقدام به تعطیل مجلس کرده است.
اعمال خلاف دولت چه در مورد نفت بهخصوص پنجاه درصد تخفیف قیمت نفت خام و قبول غرامت و قطع منافع ایران از ۲۳۰ شرکت فرعی و چه در مورد اقتصادیات از قبیل: تثبیت ارز به بهای گزاف و زیان مردم و اقدامات خلاف مصلحت او در سیاست خارجی و داخلی به اندازهای شدید شده است که آقای دکتر مصدق به خوبی میداند هرچه زودتر باید حساب خطاکاریهای خود را به ملت ایران بدهد و، چون نه جوابی برای این اقدامات ناصواب و خلاف قانون دارد نه جرأت حضور در مجلس را در خود میبیند، چون غریق لجه بیپایانی به هر عمل خلاف قانونی متشبث شده از جواب استیضاحات که حقا قانون اساسی برای نمایندگان معین نموده طفره میرود و برای مشوب کردن اذهان و افکار عمومی دست به تبلیغات غیرواقع زده و به عنوان اینکه از طرف نمایندگان به من توهین شده و یا به نام اینکه برای کشتنم توطئه چیدهاند از حضور در مجلس خودداری میکند.
هموطنان عزیز! خوب توجه فرمایید دولت آقای دکتر مصدق از طرف مجلس شورای ملی که خودش مجری انتخابات آن بود استیضاح شده که چرا به اعمال غیرانسانی و دیکتاتوری و شکنجه کردن محبوسین اقدام نموده است، حالا این دولت که بر خلاف شرع مقدس اسلام و بر خلاف اعلامیه و موازین حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد به آزار و شکنجه زندانیان پرداخته میخواهد برای گریز از مجازات مجلس را تعطیل و نمایندگان ملت را از بازخواست محروم دارد.
عجب این است که دکتر مصدق خودش مجلس را منحل و مشروطیت را تعطیل میکند و پشت رادیو میرود و نمایندگان اقلیت را مسببین تعطیل مشروطیت معرفی مینماید واقعا چقدر بیانصافی و بیوجدانی و بیخبری از خدا میخواهد که عدهای از نمایندگان که برای حفظ قانون اساسی و حکومت قانون خود را به مخاطره میاندازند دستگاه دولتی و دستههای منتسب به آن و روزنامههای طرفدار دولت آنها را خیانتکار معرفی کند و پشت سنگر نفت هر تهمت و جنایتی را به آنها روا بدارند. طرفداری از آزادی و قانون اساسی و جلوگیری از ظلم دولت چه ربطی به قضیه نفت دارد؟ این شیوه آقای دکتر مصدق و اعوان اوست که کار خود را با هو و جنجال و تهمت و افترا پیش ببرند و هرکس را دیدند ممکن است در مقابل ایشان مقاومتی داشته باشد او را لجن بزنند و به خیانت و بستگی به اجنبی متهم سازند، ولی تاریخ قضاوت خواهد کرد و شما هموطنان عزیز میبینید که تا امروز چه کسی به نفع اجنبی قدم برداشته و آنچه تا امروز کرده مستقیما به مصلحت اجنبی و زیان مملکت بوده است.
شما ملت غیور ایران موظفید که از استقلال مملکت و وحدت ملی و آزادی مشروطیت دفاع کنید و اجازه ندهید با عوامفریبی و هو و جنجال راهی باز کنند که مآلش به زوال مشروطیت و آزادی و زیان استقلال مملکت و وحدت ملی شما باشد.
یک ملت ضعیف هرچه بنیان مشروطیت و حکومت ملی و طرق مشورت و شرکتش در حکومت قویتر باشد پایه استقلال و خودمختاری و وحدت ملی و تمامیت کشورش قویتر است و هرچه حکومت فردی بر آن غالبتر باشد بنیان استقلال و وحدتش ضعیفتر است، زیرا هیچ دولت نیرومند خارجی از ملتی نمیتواند چیزهایی به زیان کشورش بگیرد، ولی از یک فرد به آسانی میگیرد.
هموطنان! بارها برای قطع ید اجنبی و اصلاح امور این ملت تبعید شدم و به تمام مقدسات خدا جز خیر این ملت و مملکت آرزویی ندارم. من آنچه فریضه دینی و وطنیام بود با شما در میان نهادم و حالا خود میدانید اگر توجه نکنید نادم میشوید در حالی که ندامت سودی ندارد.
خداوندا شاهد باش صلاح دین و دنیای این ملت را گفتم و در نزد او و اولیای حق مسئولیتی ندارم. والسلام علیکم و رحتالله و برکاته. سید ابوالقاسم کاشانی