سرویس تاریخ «انتخاب»؛ آغاز نخستین زمستانِ جنگ هشتساله ایران و عراق برای مردم ایران با دشواریهای بسیاری همراه بود، خانوارها که غالبا از بخاری نفتی استفاده میکردند، حالا به خاطر شرایط جنگی با کمبود نفت مواجه شده و لابد باید به وسیله گرمکننده قدیمی یعنی همان کرسی بازمیگشتند، کمبود نفت در آن سرِ سیاهیِ زمستان توجه بسیاری از خانوادههای قشر متوسط و پایین جامعه را به تهیه ذغال برای کرسی و یا خرید خود کرسی معطوف کرده بود. همین امر هم سبب شد که ذغال چند برابر گران و اصلا کمیاب شود، کرسی هم دستکمی نداشت و حسابی بهایش بالا کشید. در همین اثنا محسن تاجیک، خبرنگار کیهان، برای آگاهی از جزئیات ماجرا به میدان بارفروشان مولوی که محل اصلی ذغالفروشان بود رفت و گزارش میدانی مفصلی از این دغدغه تازه مردم تهیه کرد، گزارش خواندنی وی را که روز چهارشنبه هفتم آبان ۱۳۵۹ در کیهان منتشر شد در پی میخوانیم:
مولوی پشتِ قبر آقا
ذغالفروشان تهران غالبا دنبال کسب و کار دیگری رفتهاند، به طوری که از تعداد هزار بنگاه ذغالفروشی در تهران فقط چند مغازه ذغالفروشی باقی مانده و تنها مرکز عمدهفروشی ذغال و خاکه که آن هم طی یک ماه اخیر اکثر اوقات خالی از این متاع میباشد در میدان بارفروشان در محدوده مولوی پشت قبر آقا واقع است.
گروهی از ذغالفروشان سابق علت کاهش مصرف ذغال را جانشین شدن سریع مواد سوختی از قبیل نفت، گاز، گازوئیل و وسایل برقی عنوان میکنند که در نتیجه آمار مصرفکنندگان ذغال را در تهران و مناطق دیگر به حداقل رسانده است. ولی با تمام پیشرفتی که وسایل نفت و گاز و برقسوز داشته، هنوز این وسایل نتوانسته در چلوکبابیها و رستورانها و هتلها جایی برای خود باز کند زیرا اکثر آنها برای طبخ غذا بهخصوص چلوکبابیها از ذغال استفاده میکنند و تنها این صنف مشتری دائمی و ثابتقدم ذغالفروشها هستند.
بر اساس آمار موجود در آرشیو کیهان، مصرف ذغال که در تهران تا ۱۰ سال پیش از چهل هزار تن تجاوز میکرد، سال گذشته به حداکثر پنج هزار تن مصرف در سال رسیده است و قیمت آن نیز تا یک ماه پیش کیلویی ۸ ریال کممشتری اما فراوان بود. امسال علیرغم کمبودی که در توزیع ذغال محسوس است مصرف ذغال در خانواده افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
بعد از کمبودهای گوناگون فصلی چشممان به نایابی ذغال هم روشن شد و کمبود این کالا ارزش زمستانی آن را تا کیلویی ۳۰ ریال افزایش داده است.
پای صحبت ذغالفروشان
آقا داود یکی از عمدهفروشان ذغال در میدان ذغالفروشان مولوی در این مورد میگوید: «تا همین یک ماه پیش هر مقدار ذغال خشک و مرغوب که مورد مصرف بود، در شمال و در جنگلهای زیرآب به قیمت تنی ۵۰۰ الی ۷۰۰ تومان خریداری میشد، لیکن به مجرد وقوع جنگ و فرا رسیدن سرمای فصلی عمدهفروشان ذغال در شمال قیمت این کالا را تا ۳ الی ۴ برابر بالا بردهاند، آن هم ذغالی که پر از لجن است و آب از آن میچکد. در حالی که خریداران ذغال را تنها طبقه مستضعف تشکیل میدهد و این طبقه از جامعه نیز از بودجه کافی برخوردار نیستند، من چگونه ذغالی را که تا چند روز پیش کیلویی ۷ ریال بود، اکنون به قیمت ۳۰ ریال به آنان بفروشم؟! مسئولان باید سری به ذغالفروشیها زده و از درد دل آنان آگاه شوند و با جلوگیری از احتکار تولیدکنندگان ذغال و متعادل نگه داشتن قیمت ذغال این کالا را به قیمت عادلانه در اختیار مستضعفین قرار دهند.»
اکثر دکههای ذغالفروشی در این میدان خالی از ذغال بودند و مشتریانی که برای خرید این سوخت اضطراری زمستانی مراجعه کردند فراوان به چشم میخورند. آقا داود ذغالفروش علت این امر را احتکار ذغال در مراکز تولید ذغال میداند و میگوید: «تولیدکننده فراموش شده» اما به دلیل رونق بازار این وسیله گرمکننده هماکنون اکثر نجاریها در جوار کارهای روزانه خود سفارش ساخت کرسی را هم میپذیرند. بنا به اظهار چند تن از نجارها هماکنون روزانه به طور متوسط حدود ۲۰۰ کرسی در تهران ساخته میشود. امسال نجارها مثل سابق برای ساختن کرسی وقت چندانی جهت خراطی پایهها و قشنگی آن صرف نمیکنند، اما با این تفاصیل قیمت این کالا که به نسبت چوب و وقتی که برای ساخت آن صرف میشود، باید در حدود ۱۰۰ الی ۱۵۰ تومان باشد، هماکنون به قمیتهای متفاوت ۳۰۰ الی پانصد تومان به نسبت بزرگی و کوچکی به فروش میرسد.»
درد دل مردم
عبدالعظیمی که برای خرید کرسی به یک نجاری واقع در خیابان نظامآباد مراجعه کرده بود و از قیمت گران آن اظهار نارضایتی میکرد گفت: «همه بدبختیها را باید مستضعفین تحمل کنند. اگر به خانههای شمال شهر سر بزنی همگی دارای شوفاژ و وسایل گرمکننده و در بعضی مناطق مثل امیرآباد دارای لولهکشی گاز هستند و گازوئیلشان را هم قرار است در خانه تحویل دهند. اما جنوب شهری که همه دار و ندارشان یک بخاری نفتی میباشد، با کمبود نفت چگونه میتواند خود و چند تا بچه قد و نیمقد را گرم بکند؟! اما ما به خاطر انقلابمان و شرایط فعلی سرمای زمستانی اثری بر ما نخواهد گذاشت» وی که از خرید یک کرسی ۸۰ سانتی به قیمت ۴۰۰ تومان عاجر بود میگفت: «چند روز پیش که میخواستم کمد قدیمی منزلمان را که خیلی هم سرحال است بفروشم، آقای سمسار پنجاه تومان میخرید، آن وقت یک کرسی ۸۰ سانتی را میگویند ۴۰۰ تومان!»
بهای سرسامآور بخاری برقی
از کرسی این وسیله قدیمی و کمخرج که بگذریم، وسایل گرمکننده نیز در بازار کمیاب و گران شده است.
بیژن حاج ملاعلی فروشنده کالباس و سوسیس که برای خرید یک بخاری برقی در خیابان فردوسی سرگردان بود در این مورد میگفت: «قیمت بخاری برقی نسبت به سال گذشته تا ۲ برابر بالا رفته است. علاوه بر این بازار سیاه نیز پیدا کرده و برای خرید یک بخاری برقی باید ۳ روز وقت صرف شود.»
اختراع بخاری برقی وطنی
حسن فروشنده لوازم خانگی نیز در این مورد میگوید: «با بسته شدن مرزها و اعمال تحریم اقتصادی از سوی کشورهای امپریالیستی نسبت به ایران و محدود شدن واردات لوازم برقی از کشورهای خارج، شرکتهای واردکننده و تولیدکننده این نوع کالاها خریداران عمده را در مضیقه قرار داده و با احتکار این نوع وسایل قیمتها را خودشان تعیین میکنند. قیمت بخاریهای نفتی و گازی نیز نسبت به سال گذشته تا ۲۵ درصد افزایش پیدا کرده است. از این روی مبتکرین وطنی هم بیکار ننشسته و ابتکار به خرج دادهاند و در کمبود مواد سوختی، کرسی برقی ارزانقیمت ساختهاند که هرچند در صورت بودن برق از نظر تولید گرما کارش قابل توجه است اما چون تکنیک قابل توجهی در ساخت آن به کار نرفته از نظر ایمنی کمخطر هم نیست. این وسیله که از دو بشقاب روحی [روی] و چند سانتیمتر توری سیمی و یک مقاومت ضعیف تشکیل شده است هماکنون در بازارهای کنار خیابانی به وفور مشاهده و به قیمت ۶۰ الی ۸۰ تومان به فروش میرسد.»
یک کارشناس امور وسایل برقی در مورد این وسیله گرمازا میگوید: «چون فنر مقاومت و گرمشونده این وسیله از مرغوبیت کافی برخوردار نیست و ولتاژ برق نیز دارای نوسانات نامتعادل میباشد، هر آن امکان دارد که این وسیله بسوزد و خطر بیافریند.»