arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۴۷۱۷
تاریخ انتشار: ۵۳ : ۲۳ - ۰۸ اسفند ۱۴۰۰

خاطرات صادق طباطبایی، شماره ۲۱: رابرت کندی به علی‌محمد فاطمی گفته بود که آمریکا مسئله‌ی پایان سلطنت در ایران را مورد بررسی قرار داده است

خاطرات صادق طباطبایی: رابرت کندی به علی‌محمد فاطمی گفته بود که دولت آمریکا برای حل بحران ایران که کل خاورمیانه را دچار آشفتگی خواهد کرد، مسئله‌ی پایان سلطنت در ایران و تشکیل نظام جمهوری را مورد بررسی قرار داده است. بدیهی است خبری به این مهمی نمی‌توانست از شاه پنهان نگاه داشته شود. شاه وحشت‌زده از اقدامات امینی و اتحاد سیاسیون و مذهبیون در مخالفت با برنامه‌های او ناچار شد با مقامات آمریکایی به تفاهم برسد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در ۲۸ اردی‌بهشت همان سال (۱۳۴۰) دکتر عباس شیبانی که رهبری جنبش دانشجویی وابسته به جبهه‌ی ملی را عهده‌دار و از سوی دیگر عضو کادر موسسان نهضت آزادی نیز بود، دست به برگزاری میتینگ عظیم دانشجویی در میدان جلالیه [محل پارک لاله فعلی]تهران زد. در پایان این گردهمایی پرشکوه، قرار شد دانشجویان در مقابل مجلس شورای ملی در بهارستان اجتماع کرده و علیه تعطیلی مجلس قانون‌گذاری تظاهرات کنند. پلیس در ابتدا مخالف تظاهرات بود، ولی سرانجام تحت فشار نیرو‌های سیاسی تسلیم شد، ولی مقرر کرد که اجتماع دانشجویان از نرده‌هایی که به منظور حفاظت از ساختمان مجلس در میدان بهارستان گذارده خواهد شد، تجاوز نکند. دانشجویان نیز پس از اجتماع عظیمی که تشکیل دادند، حسب قولی که داده بودند از نرده‌ها جلوتر نمی‌رفتند، ولی به قول دکتر حسن حبیبی به این‌جانب «نرده‌ها را به جلو می‌راندند.» با اوج‌گیری تظاهرات، پلیس مجبور به دخالت گردید و در یک درگیری شدید، یکی از معلمان به نام دکتر خانعلی به قتل رسید. همین جا نیز تذکر باید داد که سازمان معلمان و نیز دانش‌آموزان دبیرستان‌ها نیز به جمع سیاسیون و معترضان پیوسته بودند.

***
دولت آمریکا نیز که از گسترش مبارزات اعتراض‌آمیز نگران شده بود و در عین حال با گزارشات ضد و نقیض از ایران مواجه گشته و از روی آوردن ایران به اتحاد جماهیر شوروی ناخشنود بود، یکی از کارشناسان و مستشاران کارکشته‌ی خود به نام باولینگ را جهت بررسی اوضاع ایران به تهران اعزام کرد. گزارش جامع باولینگ که شاهد و راجع به اوضاع داخلی ایران بود، با پیشنهادات هفت‌گانه‌ای به شرح زیر، به مقامات و رهبران آمریکا تسلیم شد:

۱- کاهش هزینه‌های نظامی

۲- اجتناب مطبوعات و سیاسیون ایرانی از طرفداری آشکار از غرب، خصوصا از آمریکا

۳- اتخاذ مواضع به ظاهر استقلال‌طلبانه در مقابل کنسرسیوم‌های نفتی (که تا ۴۰ درصد منافع نفتی ایران را تا آن زمان به خود اختصاص داده بودند)

۴- مجازات مقامات بلندپایه‌ی سیاسی به اتهام فساد اداری جهت جلب افکار عمومی و ایجاد اطمینان به اصلاحات پیشنهادی.

۵- دعوت از سیاستمداران و چهره‌های مبارز و هوادار مصدق و انتصاب آنان در مشاغل بالای دولتی.

۶- تعدیل باز هم بیش‌تر فعالیت‌های سیاسی و در عین حال قدرت بخشیدن به ساواک و بالا بردن ضریب آن در امنیت ملی و مقابله با اردوی کمونیسم و پیروان و طرفداران شوروی و حزب توده و بالاخره

۷- اصلاحات ارضی جهت خواباندن موج تبلیغاتی کمونیست‌ها علیه سرمایه‌داران و ملاکان بزرگ.

علی امینی برای اجرای سیاست‌های مذکور دست به کار شد و از آمریکاییان قول یک وام بلندمدت ۳۵ میلیون دلاری را دریافت کرد. برنامه‌های مزورانه‌ی امینی و خصوصا افشای اهداف و برنامه‌های اصلاحات ارضی و دست در دست یکدیگر قرار دادن سازمان‌های سیاسی و دانشجویی روز به روز بر گستردگی تظاهرات سیاسی علیه رژیم می‌افزود.

***
برنامه‌های سخنرانی آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت و نیرو‌های مذهبی در دانشگاه‌ها، شاه را مضطرب کرده بود. در همین زمان رابرت کندی به علی‌محمد فاطمی گفته بود که دولت آمریکا برای حل بحران ایران که کل خاورمیانه را دچار آشفتگی خواهد کرد، مسئله‌ی پایان سلطنت در ایران و تشکیل نظام جمهوری را مورد بررسی قرار داده است. بدیهی است خبری به این مهمی نمی‌توانست از شاه پنهان نگاه داشته شود. شاه وحشت‌زده از اقدامات امینی و اتحاد سیاسیون و مذهبیون در مخالفت با برنامه‌های او ناچار شد با مقامات آمریکایی به تفاهم برسد.

شاه به آمریکاییان می‌گفت که به عنوان حافظ و پاسدار رژیم سلطنتی، مانع نفوذ کمونیسم در ایران بوده و از گسترش نفوذ روحانیون در حرکت‌های سیاسی علیه سلطه‌ی خارجیان جلوگیری خواهد کرد. در این مذاکرات شاه هم‌چنین به آمریکاییان قول داد مجری کامل سیاست‌های منطقه‌ای آنان خواهد بود. مشروط بر این‌که با برکناری علی امینی موافقت کنند. سرانجام علی امینی رفت و اسدالله علم مامور تشکیل کابینه گردید.

منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۷۶-۱۷۸

نظرات بینندگان