پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز کازیمودو [یکی از جشنهای مسیحیان] است. به اتفاق مسیو پرنی به کلیسای نوتردام رفتیم و بعد به کلیسای سنتاستاش که هر دو از کلیساهای قدیم پاریساند. واقعاً خیلی باشکوه و عالی هستند. نوتردام خیلی بزرگتر از آن یکی است. اطراف کلیسا مقبره اشخاص بزرگ و مقدسین بود. مجسمههای زیاد هم بود. در یک نقطه دو طفل را آورده غسل تعمید میدادند. تماشا کردیم. در مراجعت هال را هم دیدیم، اما دیر وقت بود و خرید و فروش به انتها رسیده بود. چیزی چندان دیده نمیشد.
بعدازظهر حبیباللهخان شهابالممالکی با زنش و عمه زنش نزد من آمدند. زنش دختر قشنگ خوبی است. در مدت جنگ در فرانسه در مدرسه دیژن تدریس کرده است و حالا میخواهد دولت ایران فکری برای او بکند و از من کمک میخواهد. وعده به او دادم.
عصر قدری با همدیگر از کارها صحبت کردیم. مشاور [وزیر خارجه] را هم آوردیم و بالاخره وادار کردیم که تلگرافی به طهران کرده کسب تکلیف و محصلی بکند. خیلی غریب که اگر ما گاهگاه سیخ نزنیم مشاور خودش هیچ نمیجنبد و به فکر کار نیست. شب به کمدی فرانسه رفتیم. دو بازی از آلفرد دوموسه بود. خوب بود، اما «روئی بلاس» چیز دیگری است.