پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صبح در کار کتاب «بیطرفی» مشغول بودیم. از قراری که روزنامه نوشته بود کنفرانس به نمایندگان عثمانی گفتهاند «حرفهای شما را شنیدیم، خوب است بروید، چون اتمام عمل طول دارد. هر وقت در کارها لازم شد به دولت عثمانی مراجعه کنیم میکنیم.» از این معلوم میشود کارها به طول خواهد انجامید.
ناهار منزل استن مید انگلیسی مهمان بودیم. خیلی خوب مردمانی هستند و میخواهند به ییلاق بروند. بنا شد ما هم آنها را وعده بگیریم. بعد از ناهار میرزا حسینخان به سراغ لاپرسن کحال رفت. من به کتابخانهها رفتم تا موقع کنفرانس شد. ساعت پنج مسیو گلوبیف وعده گرفته بود که به کلژ دوفرانس برویم. مسیو ژرژ سولیه، قنسول فرانسه، در باب حالت روحیه چینیها کنفرانس میداد، بد نبود. شنیدیم و از آنجا گردشکنان به منزل علیقلیخان رفتیم. بناست مشاور [وزیر خارجه]برای ما قیمه بادنجان [بادمجان]بپزد. بد نشده بود الا اینکه چلو دودزده بود. شب خوشی گذشت. دختر خانمی آمریکایی بود که آواز میخواند. از زنهایی است که مخصوصا برای رفع دلتنگی سربازهای آمریکایی به اردو آمده آواز میخواند. حتی دختر خود رئیسجمهور این کار را میکرده است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۵۸-۱۵۹.