صبح قدری کار کرده برای مسیو سامبا و مادام دوریان کاغذ نوشتم. مسیو تلمان آمریکایی بر حسب وعده به دیدن من آمد. از او پذیرایی کردم. بعدازظهر قدری برای ترتیب دوسیه کار‌هایی که کرده‌ایم مشغول شدیم.
بعد عصر به دعوت خانم لهستانی به قهوه سفرا رفتیم. این دعوت برای خداحافظی است؛ زیرا که از قرار معلوم فردا از پاریس می‌رود. آن‌جا که رسیدیم ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] و ارباب کیخسرو و عدل الملک را دیدم که آمدند. معلوم می‌شود آن‌ها را ممتاز دعوت کرده است.
بعد از چای با مشاور [وزیر خارجه] و انتظام گردش رفتیم. در بین راه صحبت از آشتی‌کنان میرزا حسین‌خان و ممتازالسلطنه کردم. دیدم مشاور خیلی نسبت به ممتاز متغیر است، میرزا حسین‌خان هم رغبتی به آشتی ندارد، من هم در این صورت تکلیفی در اصرار ندارم. خلاصه برای مسیو برادریک و جنرال اسپیرز صاحب‌منصبان انگلیسی که منزل ممتازالسلطنه دیده بودیم و آمده برای ما کارت گذاشته بودند رفته کارت گذاشتیم؛ همچنین برای مسیو هربت و خانمش به جهت تشکر از مقاله روزنامه تان.
بعد از آن مراجعت کرده و به مهمانی مسیو کتابچی رفتیم. خوش گذشت. پلو و خورش بادمجان و کباب دلمه کدو تهیه کرده بود. چلو را خیلی خوب پحته بودند.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص. ۱۸۲.
