سرویس تاریخ «انتخاب»؛ ساعت پنج عصر یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۱۶ آسایشگاه شاهآباد شمیران، بیمارستان مسیح دانشوری کنونی، در بالای قصر صاحبقرانیه با حضور محمود جم رئیسالوزرای وقت گشایش یافت. در مراسم گشایش آسایشگاه شاهآباد علاوه بر رئیسالوزرا، رئیس مجلس شورای ملی و بعضی از وزرا، رجال و اطبا حضور داشتند. در ابتدای مراسم در باغ آسایشگاه از حضار پذیرایی شد و سپس محمود جم و دکتر مسیح دانشوری رئیس آسایشگاه سخنانی را ایراد کردند. متن سخنان این دو را به نقل از روزنامهی اطلاعات مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۱۶ میخوانید:
نطق جناب آقای رئیسالوزرا
در ظل توجهات هستیبخش اعلیحضرت همایون شاهنشاهی اولین سناتوریوم [آسایشگاه] ایران امروز افتتاح میشود.
این سناتوریوم برای معالجهی مسلولین طهران یکی از مفیدترین موسسات بهداری پایتخت میباشد فعلا سناتوریوم شاهآباد دارای پنجاه تختخواب، یک دواخانه و یک مطب عمومی امراض مختلفهی دهات اطراف میباشد.
برای اینکه آقایان بهتر از جریان این موسسه مستحضر باشند به عرض میرساند که در سال قبل به واسطهی علاقهی مفرطی که بندگان اعلیحضرت همایونی در بهبودی بهداشت کشور دارند امر صادر شد موسسه برای معالجهی مسلولین دایر گردد این محل که از هر حیث به تشخیص متخصصین به واسطهی مصون بودن از بادهای گزنده و خوبی آب و هوا تناسب داشت انتخاب گردید. نظر ادارهی کل بهداری این بود در وهلهی اول از عمارت قدیم شاهآباد که در حال خرابی بود استفاده شده و قسمتهای جدیدی بر آن بیفزاید اینک قسمت اول تمام و قسمت دویم که برای یکصد تختخواب است نیمهکاره و ناتمام است جهت آن احتیاجات فوری بهداری ولایات و کافی نبودن اعتبارات بوده است که با رعایت قسمتهای مهم از قبیل تکمیل ساختمان بیمارستان دولتی و رازی و وزیری که امسال تکمیل میشود فعلا به دایر کردن قسمت موجوده که مشاهده خواهند فرمود برای امسال قناعت گردید و قسمت دیگر اقدام شده است امید میرود که ساختمان آن شروع و مقداری کاری هم که شده است سال آینده به اتمام برسد در این موقع بیمناسبت نیست که برای استحضار خاطر آقایان به طور اختصار از قدمهایی که به امر شاهانه در این دو سال و نیم اخیر در بهبودی بهداشت برداشته شده است به عرض برسد:
در تهران: بیمارستان رازی ۱۵۰ تختخواب بیمارستان وزیری: ۱۰۰ تختخواب، بیمارستان دولتی: ۱۰۰ تختخواب، بیمارستان حضرت عبدالعظیم: ۶۰ تختخواب، بیمارستان گوهرشاد: ۵۰ تختخواب.
پلشت: مطب عمومی
به علاوه در ولایات ۲۰ مریضخانه، زایشگاه، موسسات صحی، مطب عمومی ساخته شده و دایر است.
در تبریز محلی برای مجذومین ۲۰۰ نفری ساخته شده و حاضر است.
نطق آقای دکتر دانشوری
جناب آقای رئیسالوزرا! آقایان محترم!
با سپاسگزاری از دولت محترم برای زحمتی که قبول فرموده و افتخاری که ما و آسایشگاه ما را نصیب داشتهاند. اجازه میخواهم با چند کلمه مصدع شوم.
همانطور که آقایان همکار عزیز مطلعاند مرض سل که از ازمنهی قدیم معروف اطباء کشورهای مختلف بوده از تاریخ کشف حقیقت و علت پیدایش آن چیزی نمیگذرد؛ تا سال ۱۸۶۵ میلادی یعنی تقریبا ۷۰ سال پیش که دیلمن فرانسوی به وسیلهی تزریق مواد حاصله سلی به خرگوشی مسری بودن آن را ثابت نمود، عقیدهی اطبا بر آن بود که تنها از راه تورث ممکن است به این مرض مبتلا شد. ۱۷ سال بعد یعنی در ۱۸۸۲ ربر کخ آلمانی به کشف باسیل [باکتری] مخصوص این مرض موفق گردید و بعد از این تاریخ دیگر تردیدی برای امکان انتقال و سرایت آن نمانده، جزء امراض مسریه شمرده شد ولی بعد از ثابت شدن امر سرایت، در درجهی آن نسبت به اشخاص و سنین مختلف اختلاف نظر تازهای پیدا شد.
به عقیدهی استاد کالمت فرانسوی کاشف سرم و واکسن ب.ث.ژ و شاگردان او سل برای اطفال و جوانان هر دو مسری است. استاد اگوست لومیر فرانسوی و پیروان او به اتکای تجربیات شخصی و دلایل و آمارهایی که به دست میدهند معتقدند که سل برای اطفال مسری است ولی سرایت آن برای جوانان زیاد نیست.
استاد فقید بنده لئون برنار فرانسوی (استاد امراض ریوی دانشکدهی طبی پاریس) در نتیجهی مطالعات چندینسالهی خود درجه و خطر سرایت سل را در نوزادکان تحت قواعد چهارگانهی مشهور خود بیان نموده که مختصر آن این است: نزدیکی به تاریخ ولادت، مدت و درجهی اصطکاک و معاشرت و وفور میکروب در اخلاط برای سرایت مرض به اطفال بیاندازه موثرند.
با وجود این اختلاف عقیده در سرایت سل خصوصا در اشخاص بزرگ اقل آنچه مورد اتفاق عموم دانشمندان و متخصصین فن است، یعنی سرایت قطعی این مرض در اطفال، برای لزوم مبارزه با آن کافی است زیرا بچههای امروز یعنی مردم فردا.
تاریخ شروع مبارزهی حقیقی با این مرض با تاریخ عقاید مربوط به حفظ و ازدیاد نفوس معاصر است یعنی آن وقت که دانشمندان و اولیای امور کشورها به اهمیت سکنه و جمعیت برای کشور و وسایل تکثیر و حفظ آنها متوجه شدهاند امر بهداشت اجتماعی و مبارزه با امراض مسریه و ساریه که مرض سل از جملهی آنها شناخته شده بود شروع شد.
در رأس تاسیسات اجتماعی مختلفی که برای مبارزه با این مرض تصور و ایجاد شده آسایشگاه یا سناتوریوم است و البته موسسات دیگر هم برای جلوگیری از بروز مرض تاسیس نمودهاند.
مقصود از ایجاد آسایشگاه آن است که از طرفی مبتلایان به امراض ریوی را در شرایط طبیعی مناسبتری تحت معالجه قرار داده و از طرف دیگر با دور نمودن مرضا از محیطهای پرجمعیت شهری از سرایت این مرض به دیگران جلوگیری شده باشد.
در پروانتوریوم [!] مریض مسلول پذیرفته نمیشود بلکه برای جلوگیری از ابتلا به این مرض اشخاصی را که در نتیجهی خستگی با سایر امراض مستعد برای ابتلا به این مرض هستند تحت مواظبت و استراحت مخصوص قرار میدهند.
برای نوزادکانی که اقوام آنها از مبتلایان به این مرض هستند موسسات دیگری به نام «کرش» ایجاد شده که طفل نوزاد را برای حفظ از خطر سل به محض تولد از مادر یا پدر مسلول جدا کرده و در آن موسسات نگاهداری میکنند. اطمینان کامل داریم که در کشور ما نیز به همت پیشوای توانای آن و جدیت دولت منتهای سعی و کوشش در این زمینه مبذول شده به زودی تمام این موسسات به بهترین طرزی در تمام نقاط کشور ایجاد خواهد گردید.
این باغ مصفا و دلگشا که بعد از این آسایشگاه نامیده میشود یکی از قصور سلطنتی است که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی به ادارهی کل بهداری اعطا فرمودهاند تا برای معالجهی امراض ریوی تخصیص داده شود. ایجاد این آسایشگاه اول قدمی است که در کشور ما برای علاج مسلولین برداشته شده است. این آسایشگاه عجالتا دارای پنجاه تختخواب است ولی استعداد آن را دارد که بناهای دیگری به طرز جدید در آن ساخته شده برای نگاهداری ۲۰۰ مریض مهیا شود و در نظر است که این موسسه هرچه بیشتر توسعه پیدا کرده دارای قسمتهای مختلفهی کامل برای معالجهی مرض سل از قبیل جراحی ریوی رادیولوژی و غیره بشود ولی البته به طوری که همکاران محترم مسبوق هستند تمام مرضای ریوی را نمیتوان به یک محل فرستاد بلکه هر شکل از مرض باید در ارتفاع و هوایی مخصوص به آن شکل معالجه شود.
پس یک آسایشگاه کافی نبوده و لازم است در نقاط مختلفه یعنی در ارتفاع زیاد، متوسط، کم، جلگه، کنار دریا آسایشگاه داشته باشیم.
ولی باید به خاطر داشت که با کثرت عدهی مرضای مبتلای به این مرض و اشکالات موجوده برای پرستاری و معالجهی آن بهخصوص مخارج هنگفتی که مستلزم آن است نباید منتظر بود که دولت به تنهایی عهدهدار تمام هزینهی آن بشود آرزومندیم اشخاص خیرخواه نیز این قدم دولت را سرمشق قرار داده و با تمام وسایل موجودهی خود بر علیه مخاطرات حاصله از آن اقدام نمایند.
شاید بسیاری از اهالی کشور ما هنوز تصور کنند که مسلول معالجهپذیر نبوده و محکوم به مرگ است ولی آقایان همکاران محترم مسبوقاند که اینطور نیست.
عقاید اطبا امروز راجع به معالجهی سل ریوی بر خلاف اطبای پنجاه سال قبل است که به واسطهی نداشتن وسایل کار غالبا مرض را به موقع تشخیص نداده و هیچ معالجه برای آن تصور نمیکردند در حالی که بیشتر مسلولین مخصوصا اشخاص مطلع که به محض احساس خستگی یا کم شدن وزن و اشتها یا حس دردی در ناحیهی سینه با بروز تبی با سرفه به طبیب متخصص رجوع میکنند مثل سایر مرضا معالجهپذیر هستند و آنهایی که سل ریهشان غیر قابل علاج است غالبا کسانی هستند که به واسطهی عدم اطلاع یا مسامحه در موقع شروع مرض به متخصص ریه رجوع نکرده وقتی مسبوق میشوند که به واسطهی طول مدت، غشاهای اطراف ریه به هم چسبیده و یا هر دو ریه کاملا مبتلا شده مرض صعبالعلاج گردیده است. مبارزه با این بیاطلاعی یا لاقیدی قدم بزرگی است که برای جلوگیری از انتشار این مرض باید برداشته شود. این بنده از ابتدای ورود به ایران یعنی سه سال قبل اولیای محترم بهداری را همیشه متوجه این امر دیده و جناب آقای رئیسالوزرا هم برای عملی نمودن این فکر از هیچگونه مساعدت فروگذار نفرمودهاند به طوری که در طی این مدت قلیل با همراهی آقای دکتر فلاتی رئیس کل بهداری موفق شدیم بیش از صد نفر از مرضای مسلول را از چنگال مرگ رهایی دهیم (چند نفر از ایشان برای آنکه شخصا تشکرات خود را به اولیای محترم دولت تقدیم دارند در اینجا حاضر شدهاند)
امیدوار است در آتیه به واسطهی تکمیل اسباب و وسایل کار که در این باغ فراهم خواهد شد در مبارزه بر علیه این دشمن قوی موفقیتهای شایانی حاصل گردد.
بنابراین آقایان ملاحظه میفرمایند که ترقیات عظیمهای که در عصر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نصیب کشور ما شده است در امر بهداری و طب هم کاملا محسوس است. حضار محترم به خاطر دارند که سابقا طبیب تحصیلکرده و دوا برای مردمان ثروتمند این کشور هم فراهم نبود تا چه رسد به متوسطین و فقرا امروز بینوایان و بیچارگان در ظل عنایات ملوکانه میتوانند در بیمارستانها از نعمت طبیب و دوای خوب و مجانی بهرهمند گشته با نهایت دقت و دلسوزی معالجه شوند بنده از طرف بیمارانی که به جز مرگ چاره نداشته و اینک در ظل عنایات چنین پدر تاجدار خود را راحت و آرام میبینند شکرانهی این نعمت را دعای خیر به سلسلهی جلیلهی پهلوی و به خاکپای موسس عظیمالشأن آن عرضه میدارم.
برومند باد آن همایون درخت/ که در سایه میتوان برد رخت