سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند
تأسیس سازمان نظامی
براساس بیوگرافی رسمی سرهنگ سیامک، مندرج در کتاب شهیدان تودهای، سازمان نظامی حزب توده توسط کامبخش، سیامک و خسرو روزبه تأسیس شد. تاریخ این سازمان ظاهراً اوایل 1323 است و اولین مسئول کمیته مرکزی کامبخش بود. در این دوران روابط شما با سیامک تا چه حد بود و تشکیل سازمان نظامی چگونه بود؟
کیانوری: پس از مراجعتم از اروپا قبل از رفتن به سربازی به یاد دارم که یک بار سیامک خواهرم و مرا برای شام به منزل خودش دعوت کرد؛ ولی پس از رفتن من به خدمت سربازی و اخراج از دانشکده افسری بمناسبت داشتن گرایش کمونیستی، سیامک - اگر هم در ایران بود. به منزل ما آمد و رفت نمیکرد؛ چون با وضع کامبخش خانه ما به هیچوجه امن نبود. در اوایل تشکیل حزب تا آنجا که به خاطر دارم سیامک یا حزب رابطهای نداشت چون کامبخش در مسافرت بود در آن زمان عدهای از افسران متمایل به مارکیم مانند سرگرد [عبدالرضا] آذر و سروان ( مراد) رزمآور( شوهر خواهر بزرگ علوی)، مستقیماً به دفتر حزب آمده و درخواست اسمنویسی میکردند ولی پس از مدتی رهبری حزب آمدن افسران به کلوپ حزب را غدغن کرد و قرار شد که با آنها در خارج از حزب تماس گرفته شود. اولین افسران عضو حزب از افسران شاغل در دانشکده افسری بودند (سرگرد [عبدالرضا آذر. سرگرد [یوسف] مرتضوی سروان احمد علی رصدی اعتماد و چند نفر دیگر)، پس از مراجعت کامبخش از شوروی و برگزاری کنگره اول حزب و انتخاب او به سمت عضو کمیته مرکزی و مسئول تشکیلات کل، حزب او به تشکیل سازمان منسجم افسری دست زد. حوزههای حزبی افسری که کاملاً مخفی، بود تشکیل شد و برای هر حوزه هم یکی از مسئولین بالای حزبی مأمور بود که کار تعلیماتی و سیاسی حوزه را اداره کند.
آیا خود شما هم در تأسیس سازمان نظامی نقش داشتید؟
کیانوری: من نقشی در تأسیس سازمان نظامی نداشتم، ولی پس از تشکیل حوزههای مخفی افسران من هم به مسئولیت تعلیماتی و سیاسی دو حوزه افسری برگزیده شدم. تا آنجا که به خاطر دارم در یکی از این حوزهها سرهنگ وزیری و سروان مراد رزمآور و دو افسر نیروی هوایی که بعداً به آذربایجان و از آنجا به اتحاد شوروی رفتند، شرکت داشتند. در حوزه دیگر هم مدتی سروان خسرو روز به عضویت و مسئولیت داشت، ارتباط من با سازمان تا چندی پس از آذر ۱۳۲۵ که هیئت اجرائیه موقت کمیته مرکزی به پیشنهاد خلیل ملکی تصمیم به انحلال سازمان نظامی گرفت در همین چارچوب بود.
روز به در چه زمان و توسط چه کسی به حزب جلب شد؟ آیا سیامک او را جلب کرد؟
کیانوری: من درست به دقت نمیدانم که او در چه تاریخی به حزب جلب شد. ولی احتمالاً باید از سال ۱۳۲۲ عضو حزب شده باشد. تصور نمیکنم که سیامک در جلب او نقشی داشته باشد. روز به افسر دانشکده افسری بود و سیامک افسر ژاندارمری، سرگرد آذر و سروان رصدی و چند افسر دیگر دانشکده افسری مانند سرگرد هدایت حاتمی و سنوان یکم بهرام، دانش در آن دوران عضو حزب شده بودند.
خودتان روز به را از کی میشناختید؟
کیانوری: من خسرو روز به را از بعضی حوزههای سازمان افسری که در آنها به عنوان گوینده شرکت میکردم میشناختم.
با توجه به ترکیب آشفته رهبری حزب در بدو تأسیس فکر نمیکنید که سرویسهای اطلاعاتی غرب از همان ابتدا متوجه فعالیت شما در میان نظامیان بودهاند و در سازمان نظامی عوامل خود را داشتهاند?
کیانوری: از جریانات سالهای بعد تا لورفتن سازمان افسری معلوم میشود که سرویسهای اطلاعاتی غرب در آن سالها مشغولیات دیگری داشتهاند و اگر هم حدسیاتی میزدند نتوانسته بودند عامل نفوذی به درون سازمان بفرستند. حتی جریان قرار افسران خراسان و بعداً فرستادن عده زیادی افسر به آذربایجان که دیگر کاملاً علنی شده بود، هم ظاهراً آنها را به این نتیجه نرسانیده بود که یک سازمان وسیع افسری دست نخورده باقی مانده است. شاید هم پس از آذر ۱۳۲۵ و انحلال سازمان افسری و کنار رفتن عده قابل توجهی از افسران که شاید برخی از آنها هم به مقامات ارتش پیوسته باشند، آنها را مطمئن کرده بود که سازمان افسری منحل شده و حزب دیگر در این زمینه کاری انجام نمیدهد.