سرویس تاریخ «انتخاب»؛ مردان مسلح که از ساعت ۸ شامگاه یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اطراف کاخ نیاوران را محاصره کردند و صبح دوشنبه ۲۳ بهمن موفق به تصرف آن شدند. پس از در اختیار گرفتن پادگانهای لویزان، سلطنتآباد، عشرتآباد و چند پایگاه نظامی دیگر، فرماندهان نظامی به افراد گارد ویژهی کاخ اعلام کردند که تسلیم شوند. ساعت ۸ صبح روز دوشنبه ۲۳ بهمن چند نماینده از طرف افراد مسلح به داخل کاخ رفتند و با فرماندهان محافظ کاخ مذاکره کردند. ساعت ۹ صبح حدود ۲۰۰ نفر کادر محافظ از کاخ خارج شدند و مردان مسلح آنها را به مینیبوسهایی که از قبل آماده کرده بودند منتقل کردند. به گزارش خبرنگار آیندگان وقتی که این گروه از کاخ خارج میشدند تعدادی از آنها گریه میکردند و چند تن نیز با اعتراض میگفتند: «بالاخره نیروی هوایی به ما خیانت کرد وگرنه ما تسلیم نمیشدیم.»
سرهنگ دوم غلامرضا یوسفینژاد و سرهنگ لطفی فرماندهان گارد محافظ، کاخ را به آقایان موسوی، ملکی و صدیقی نمایندگان کمیتهی آیتالله خمینی و ارتش خلق تحویل دادند. پس از آن افراد مسلح که اغلب آنها جوانان اهالی محل، افراد نیروی هوایی و روحانیون بودند به داخل کاخ رفته و به پاسداری از نقاط مختلف آن پرداختند. جلوی درهای اصلی ۶ تانک مستقر شد که روی آنها پرچم سفید افراشته و بر آنها تصویرهای آیتالله خمینی را نصب کرده بودند. همچنین بر روی سردر کاخ تصویر آیتالله خمینی را روی آرم مخصوص گارد محافظ کاخ چسباندند.
خبرنگار آیندگان نخستین خبرنگاری که به کاخ رفت اتفاقات ساعت ۱۱ صبح روز دوشنبه ۲۳ بهمن را چنین گزارش میدهد:
جلوی دروازهی اصلی دو تانک مستقر بودند که بر روی آنها افرا مسلح مستقر بودند. اطراف کاخ توسط مردم به شدت کنترل میشد تا کسی نزدیک نشود. اهالی محله چند قدم آن طرفتر پشت صف افراد مسلح هیجانزده به جریاناتی که اتفاق میافتاد چشم دوخته بودند. افراد مسلح به شدت داخل شدن مردم را به داخل کاخ کنترل میکردند.
از دروازه که وارد محوطه شدیم یک اتاق بزرگ قرار داشت که مخصوص افسر نگهبان و کنترل اوضاع کاخ بود. در این اتاق بلافاصله عکسهای شاه، فرح و ولیعهد را از دیوار پایین آوردند. چندین تلفن، آیفون و ۶ تلویزیون مداربسته وسایل ارتباطی این اتاق را تشکیل میداد.
با به کار افتادن تلویزیونها هر کدام به ترتیب مدرسهی ویژهی فرزندان شاه، درِ اصلی، چهارراه منزل تیمسار، درب آمادگاه، درب جهاننما و درِ شرقی را نشان میداد.
سرهنگ غلامرضا یوسفینژاد فرماندهی گارد محافظ کاخ گفت: «از طرف من به عنوان یک فرمانده و سرباز ملت در روزنامه بنویسید که سرهنگ یوسفینژاد شب گذشته [شامگاه یکشنبه ۲۲ بهمن ۵۷]را تا صبح بیدار مانده است تا مبادا برخوردی پیش بیاید. همینطور که میبینید همهی سربازها، درجهداران و افسران گارد را سالم به منزلهایشان فرستادهام تا خود با خیال راحت نزد خانوادهام بروم.»
سرهنگ یوسفینژاد در حالی که قطرههای اشک در چشمانش حلقه زده بود با افرادی که وظیفهی محافظت را به جای او به عهده گرفته بودند روبوسی کرد و توسط آنها به منزلش روانه شد.
بعد از چند دقیقه دو افسر دیگر نیز قصد رفتند داشتند که یکی از آنها ستوان یکم علیاکبر روداگر بود. وی پس از خداحافظی در یک بنز آخرینسیستم نشست که از کاخ خارج شود. دروازه را برای خروج او باز کردند و وی قصد رفتن داشت که ناگهان یکی از افراد مسلح جلوی اتومبیل بنز را گرفت و گفت: «این اتومبیل مال شما است؟»، اما مردم جوابی نشنیدند و معلوم شد اتومبیل بنز و چندین اتومبیل دیگر که در کاخ پارک شده بود جزو اموال کاخ است و با این ترتیب اتومبیل را از سروان روداگر گرفته و با احترام روانهاش کردند.
نمایندگان و مسئولین حفظ کاخ گفتند: «چون محافظین کاخ میدانستند که یارای مقاومت ندارند تسلیم شدند و خوشبختانه بدون درگیری خارج شدند، اما به جهت عدم اعتماد هنوز به هیچیک از ساختمانها وارد نشدهایم و از خیابان کاخ با احتیاط عبور میکنیم، زیرا ممکن است بمب و یا مین کار گذاشته باشند. در این قسمت یک انبار مهمات قرار دارد که درِ آن قفل است و بایستی توسط افراد متخصص باز شود تا خطری متوجه افراد نشود.»
بالاخره ساعت ۲ بعدازظهر چند خبرنگار با تعدادی افراد مسلح به دیدن قسمتهای مختلف کاخ رفتند. محوطهی سرسبز کاخ ساکت و آرام بود. آب روان از میان درختهای سر به فلک کشیده و محوطهی چمن در جریان بود.
اولین ساختمان، بنای عظیمی است که محل اقامت شاه بود که وسایل آن دستنخورده است. این عمل در ادامهی نقشهای بود که پس از رفتن شاه – ۲۶ دی – خبرنگاران خارجی را به کاخ برده و نشان داده بودند که شاه برای استراحت رفته است و برمیگردد.
افراد مسلح جلوی ساختمان ایستادند و در حالی که غرق هیجان بودند اسلحههای خود را به هوا بلند کردند و عکاسها و فیلمبردارها لحظههای نخستین فرو ریختن کاخ را بر نگاتیوهای خود ثبت کردند.
پشت این ساختمان زمین والیبال، بسکتبال، تنیس، و غرب آن یک زمین فوتبال قرار داشت. چندین متر آن طرفتر مدرسهی مخصوص فرزندان شاه قرار داشت که در محوطهی چمن آن انواع وسایل بازی مدرن تعبیه شده بود. همچنین در همهی خیابانها تلفنهای متعددی بر روی پایههای فلزی قرار دارد. جلوی همهی ساختمانها با سنگ مرمر فرش شده است و میان آنها با چمنکاری که شکل ستاره دارد مزین شده است.
ساختمانهای عظیمِ دیگر محل اقامت قبلی ولیعهد و فرح بود. در قسمتهای دیگر نیز ساختمانهای متعدد به کارکنان کاخ و محافظین اختصاص داشت.
ناهار ظهر را اهالی محله برای افراد مسلح آماده کردند و برایشان به کاخ آوردند.
مردم محافظ تا دستور کابینهی مهندس بازرگان به پاسداری و محافظت ادامه میدهند. (آیندگان، سهشنبه ۲۴ بهمن ۵۷)
در زیرزمین، کتابخانه که انواع و اقسام کتابهای فارسی و خارجی که در سالهای اخیر انتشار یافتهاند وجود داشت. در یک قسمت از این کتابخانه بایگانی کتابهای منتشره از طرف ساواک در رابطه با افراد خود و اصول آموزش آنها قرار دارد که همگی «مهر» محرمانه دارد. تعدادی از تیترهای این کتابها: «تعقیب و رابطه با اعضای تیم»، «اصول پنهانکاری»، «عملیات براندازی» و... بود.