entekhab | وب سایت انتخاب

arrow-right-square Created with Sketch Beta.
برچسب ها - حکیم الممالک
دامنه کوه دهات «هیو» و «خور» بود که مالِ میرآخور است... بعد ده آبیک مال نایب‌ناظر قدیم است. طرفِ دستِ راست دهات ساوجبلاغ همه از دور پیدا بود... همه صحرا سبز و خرم است و تمام گل وَرَک است اما هنوز باز نشده است، همه غنچه است،‌ تک توکی باز شده است... خلاصه راندیم رسیدیم به تپه... این ده مال حاجی میرزا نصرالله مستوفی است. اسم ده محمودآباد است... قُرق شد، زن‌ها آمدند دوباره غروب باد بلند شد، باز تجیرها خوابید تا یک ساعت از شب رفته کم‌کم آرام شد، اما این آرامی هیچ اعتبار ندارد، باد قاقازان [نام یک آبادی] پدرسوخته است و خاک قزوین.
کد خبر: ۵۴۲۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۷

امروز عید است و سلام است و سرور است... رخت پوشیده آمدم بیرون قدری گردش کرده از شدت سرما رفتیم توی گرم‌خانه... حاجی حیدر آمد، ریش تراشید. بعد رفتیم سردرب شمس‌العماره، امین‌السلطان بود صحبت کردیم. بعد تماشای کوچه را کردیم. مردم رخت نو پوشیده با هم مصافحه می‌کردند. بعد ناهار خوردیم. اعتمادالسلطنه بود روزنامه خواند.
کد خبر: ۵۳۷۶۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۲

من باز به واسطه قهر درخانه نرفتم... حکیم‌الممالک قهر مرا غنیمت شمرده با شاه سوار شده بود. سهل است. به خدا قسم از نوکری شاه خسته شدم. خیلی میل دارم مدتی آسوده باشم.
کد خبر: ۵۳۲۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۷

صبح درخانه [دربار] رفتم. در سر ناهار بودم. دیروز شاه به امین‌الملک فرموده بودند، چرا فلان‌کس مجلس نمی‌آید. هر روز باید در مجلس حاضر باشد. امین‌الملک فرمایش شاه را ابلاغ کرد. ان‌شاءالله روز سه‌نشبه خواهم رفت. خلاصه، بعد از ناهار از درخانه مراجعت می‌شد، در خیابان جبه‌خانه می‌گذشتم، دکان بکمز پیاده شدم. مشغول تماشای بعضی اشیا که تازه از فرنگستان آورده بودند، بودم
کد خبر: ۵۲۶۵۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۸

مجدالملک از طرف شاه مامور شد که برود به صدراعظم [میرزا یوسف آشتیانی] ابلاغ کند: «وزرا ناهار را در منزل بخورند و شش به غروب مانده هفته‌ای سه روز در عمارت شمس‌العماره حاضر شوند و احدی را جز اشخاص معینه راه ندهند.» مجدالملک... فرمایش شاه را به طور نجوا به صدراعظم گفت. صدراعظم بلند جواب داد که: «اولا من ناهارخور نیستم، اما شکوه [و]رونق دربخانه [دربار]شما به این دو مجموعه ناهاری است که من از خانه می‌آورم! چشم! بعد از این می‌گویم ناهار نیاورند. ثانیا آمدن من به شمس‌العماره، چون پیرمرد علیلی هستم مزاجم مقتضی نیست که از منزل خودم به شمس‌العماره بیایم. ثالثا فراش‌خلولت دمِ درب گذاشتن و سایر وزرا را راه ندادن اسباب یأس جمعی می‌شود که غالبا خودشان و پدرهاشان به دولت خدمت کردند... از این گذشته من پیرمرد خرفتی هستم و عقلم به هیچ چیز نمی‌رسد. مرا از حضور مجلس شورا معاف فرمایید.»
کد خبر: ۵۲۴۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

entekhab | وب سایت انتخاب

پربازدید ها
آخرین اخبار پربحث ترین